حاصلخیز شدن

مترادف ها

batten (فعل)
چاق شدن، نشو و نما کردن، پروار کردن، حاصلخیز شدن

luxuriate (فعل)
حاصلخیز شدن، شکوه یافتن، پرپشت شدن، وفور یافتن، پر برکت شدن، در تجمل زیستن، اب و تاب زیاد دادن

پیشنهاد کاربران

بپرس