لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
مترادف ها
مفسر، سفرنگ گر، مفسر اثار ادبی کهن، حاشیه نویس
مفسر، مفسر اثار ادبی کهن، حاشیه نویس
پیشنهاد کاربران
محشی. [ م ُ ح َش ْ شی ] ( ع ص ) نعت فاعلی از تحشیه. کسی که می آراید کنار جامه را با ریشه و یا حاشیه و یا یراق و طراز گلابتون. ( ناظم الاطباء ) . || حاشیه نویسنده بر کتابی. آنکه برای توضیح متن بر کتابی حاشیه نویسد. حاشیه نویس : ابوطالب محشی سیوطی. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) .