حاشک

لغت نامه دهخدا

حاشک. [ ش ِ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از حشک. پی هم آینده. ج ، حواشک. ( منتهی الارب ). || قوس حاشک ؛ کمان سخت. ( منتهی الارب ). || نخلةحاشک ؛ خرمابن بسیاربار. ( منتهی الارب ). درختی که خرما بسیار آورد. || ریاح حواشک ؛ بادهای مختلف المهب و بادهای تند یا نرم و سست. ( منتهی الارب ).

پیشنهاد کاربران

بپرس