پس بگویند بنده را حاشاک
مردکی ریش گاو و کون خر است.
انوری.
مهر از تو توان برید هیهات کس بر تو توان گزید حاشاک.
سعدی.
تو بحری و هر دو کون خاشاک خاشاک درون بحر، حاشاک.
سلمان ساوجی.
رود بخواب دو چشم از خیال تو هیهات بود صبور دل اندر فراق تو حاشاک.
حافظ.
|| ( اِ ) چوبی بزرگ.