( اسم ) یا حاس. بصر. حس بیننده قو. باسره . یا حاس. ذوق . حس چشنده قو. ذایقه. یا حاس. سمع . حس شنونده قو. سامعه . یا حاسه شم . حس بوینده قو. شامه. یا حاس. لمس . حس بساونده قو. لامسه .
۱. = حاس۲. قوۀ نفسانی که اشیای را درک می کند و به آثار و اشیای خارجی پی می برد، هریک از حواس پنج گانه (شنوایی، بینایی، بویایی، چشایی، و بساوایی ).