حازوق
لغت نامه دهخدا
اقلب عینی فی الفوارس لا اری
حزاقا و عینی کالحجارة من القطر
فلوبیدی ملک الیمامة لم تزل
قبائل تسبین العقائل من شکر.
ابن بری گوید شعر از حزنق است در مرثیه برادر خود حازوق که بنوشکر او را کشته بودند. رجوع به تاج العروس در ماده «حزق » و منتهی الارب شود.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید