حادی. ( ع ص ) آنکه شتران را حُدی خواند. آنکه برای اشتر خواند تا نیک رود. هزیز؛ بنشاط آوردن حادی شتران را بسرود. || راننده. سائق. ساربان.حادی. ( ع ص ، اِ ) یک ( در مذکر ) در ترکیب ، چون حادی عشر.