حادث شدن
مترادف حادث شدن: پدیدآمدن، ظاهر شدن، پیدا شدن، ظهور کردن، ایجاد شدن، به وجود آمدن، خلق شدن، رخ دادن، به وقوع پیوستن، اتفاق افتادن
برابر پارسی: روی دادن، پدید آمدن
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
چیزی که از اول نبوده و بعدا به وجود آمده است را حادث شده می گویند و چیزی که از اول موجود بوده را قدیم می گویند.