حاجی محمد

لغت نامه دهخدا

حاجی محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] ( اِخ ) شاعری از رجال دربار همایون شاه پادشاه هندوستان. بیت ذیل از اوست :
صد آرزوست در دل تنگم گره ز دوست
دل نیست در برم گره آرزوی اوست.
( از قاموس الاعلام ترکی در ذیل کلمه حاجی ).

حاجی محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] ( اِخ ) ( امیر... ) غناشیرین از امرا و بزرگان زمان میرزا سلطان محمدبن بایسنقر است. صاحب حبیب السیر گوید: «و امیر حاجی محمد غناشیرین که در زمان خاقان فردوس مکان داروغه کرمان بود و در آن اوان از سایر امراء میرزا محمدبمزید اقتدار و اعتبار ممتاز و مستثنی بود آغاز ظلم و تعدی کرده خاطر ترک و تازیک را بمطالبه و مصادره بیازرد و هر چند خواجه غیاث الدین پیر احمد خوافی که در دیوان میرزا محمد در جرگه امراء عظام مهر میزد جناب امارت مآب را از اشتعال نایره جور و بیداد منع میفرمود بجائی نرسید لاجرم اختلال به احوال ملک و مال راه یافت و هرکس توانست از دارالسلطنه هراة گریخته عنان عزیمت بصوب ملازمت میرزا ابوالقاسم بابر تافت و چون میرزا بابر چند روز در قلعه عماد بسر برد بدستور سابق آن حصار را به محمد صالح سپرده از راه ابیوردروی توجه بجانب استرآباد آورد و گماشتگان میرزا محمد را از آن ولایت بیرون تاخته بار دیگر لواء سلطنت برافراشت چون این خبر به سمع میرزا محمد رسید استیصال میرزا بابر را مطمح نظر همت گردانیده... و امیر حاجی محمد غناشیرین را با سایر امرا جلادت قرین برسم منغلای پیشتر روان فرمود... از جانبین طالبان نام و ننگ درمیدان جنگ تاختند... و به نیزه ثعبان نشان روزنها درسینه های یکدگر گشادند در این نوبت عنایت الهی شامل حال میرزا ابوالقاسم بابرگشت و سپاه عراق انهزام یافته دست قضا طومار حیات امیر حاجی محمد غنا شیرین را.... درنوشت....». رجوع به حبط ج 2 ص 221 و 222 شود.

فرهنگ فارسی

غنا شیرین از امرا و بزرگان زمان میرزا سلطان محمد ابن بایسنقر است

پیشنهاد کاربران

بپرس