حاجی عبدا

لغت نامه دهخدا

حاجی عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ]( اِخ ) آنگاه که میرزا سلطان ابراهیم شاه محمود را مغلوب کرد و خود بر اریکه شاهی مستقر شد و در باغ مختار نزول کرد جمعی از امرا و لشکریان را بتکامیشی اعدا روان فرمود. زمره ای از آن طائفه که از عقب شاه محمود رفتند ملک قاسم ولد اسکندر قرا یوسف و دولت گلدی طغانی و قرامان ترکمان و حاجی خلیل و برادرش حاجی عبداﷲ را دستگیر کرده نزد سلطان میرزا ابراهیم بردند و به امر او بقتل رسیدند. رجوع به حبط ج 2 ص 228 شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس