حاجی طغای. [ طُ ] ( اِخ ) پسر امیر سونتای وی از سال 732 هَ. ق. ببعد بجای پدر حکومت ارمنستان و دیار بکر داشت و با علی پادشاه و قوم اویرات عداوت میورزید و حاجی طغای رسولی پیش امیرشیخ حسن ایلکانی ( ایلخانی ) ببلاد روم فرستاد و او را به آمدن به ایران و بدست گرفتن زمام امور دعوت کرد. ملک ناصر، پیوسته میخواست بر ضد دشمنان خود، با او متحد شود و از جمله آنگاه که تصور کرد تیمورتاش بقتل نرسیده و مأمورینی که او آنها را به این کار گماشه بود او را فریب داده اندسخت متوحش شد و دانست که اگر تیمورتاش قدرت پیدا کند در آینده بزرگترین دشمنان او خواهد گردید، بهمین نظر رسولی پیش طغای حکمران دیار بکر فرستاد تا یکی ازدختران خود را بعقد پسر او در آورد و با او بر ضد هواخواهان تیمور اتحاد ببندد. حاجی طغای بسلطان پیغام داد که ظهور تیمورتاش نباید حقیقت داشته باشد و درهرصورت او قبلاً با امیرشیخ حسن بزرگ در دفع مدعیان جدید اتفاق کرده است. در همان شب که رسول الملک الناصرپیش حاجی طغای آمده بود لشکریان امیرشیخ حسن چوپانی رسیدند و حاجی طغای به بغداد گریخت و فرستاده سلطان مصر نیز راه فرار بطرف حلب پیش گرفت و خبر وقایع حدودآذربایجان را به اطلاع سلطان رساند. کمی بعد سلطان مصر بار دیگر همان رسول را پیش حاجی طغای فرستاد و پیشنهادهای سابق خود را تجدید کرد حاجی طغای پیغام داد که حالیه موقع برای قبول پیشنهاد عروسی مناسب نیست همینکه دشمن مغلوب شد حاجی طغای در صدد تجدید روابط با سلطان برخواهد آمد. الملک الناصر که از وحشت ظهور امیر تیمورتاش خیال راحت نداشت دائماً حاجی طغای را به دشمنی با چوپانیان و اتحاد با شیخ حسن ایلکانی تحریض مینمود و تازنده بود از این خیال دست بر نمیداشت و در سلطنت ساتی بیگ ( 739 - تا اوایل 741 هَ. ق. )، دیاربکر تحت حکم حاجی طغای بود و در سنه 740 هَ. ق. باشیخ حسن بزرگ متحد شد و هر دو تبعیت سلطان مصر را قبول کردند و به نام سلطان خطبه خواندند و سکه زدند ومقداری از آن سکه ها را همراه رسول سلطان به قاهره فرستادند. خبر اتحاد حاجی طغای و شیخ حسن بزرگ شیخ حسن کوچک را متغیر کرد و او برای سرکوبی این جماعت از آذربایجان به دیاربکر لشکر کشید و حاجی طغای را مغلوب کرد و در عقب وی بطرف ولایت موش عزیمت کرد، و حاجی طغای در آن حدود، به دست امیر ابراهیم برادر امیر علی پادشاه بسال 743 یا 744 هَ. ق. کشته شد. شیخ حسن کوچک ولایت موش را به باد غارت داد، شیخ حسن ایلکانی ، امیرعلی جعفر و یکی دیگر از سرداران خود را به جلوی اردوی شیخ حسن کوچک فرستاد و ایشان چوپانیان را منهزم کردند و شیخ حسن کوچک از دیاربکر متوجه بلاد روم گردید. در ارزنة الروم محراب و منبری را که حاجی طغای در همان ایام نزدیک ساخته بود بسوخت و قبر پسر حاجی طغای را شکافته نعش او را از گور بیرون آورد و پس از خرابی بسیار در جمادی الاولی سال 741 با سلیمان خان بتبریز بازگشت. رجوع به ذیل جامعالتواریخ رشیدی ص 152 و 156 و 159 و 160 و 165 و 166 و رجوع به تاریخ مغول ص 353 و355 و 356 و 357 و 359 و 360 و حبط ج 2 ص 77 شود.
فرهنگ فارسی
پسر امیر سونتای وی بعد از پدر حکومت ارمنستان و دیار بکر را داشت