من میگم حاجی شوهر جونش تا تحت فشار هست و به یک دیگر دلبسته نشده
کار رو جمع و جور کنه انگار میخواد دوباره شوهر کنه
انگاری عشق اش رو که نابود کرده بپذیره دریافت مهریه بزنه ( بخش ) انگاری عشق و مهر مادرانه اش غالب شده میمونه واس پسرش یعنی دومادم
... [مشاهده متن کامل]
خب از انجایی که مهر به فرزند غالب شد
صربازان و فرمانده عفو میکنند
شوهرش هم خدایش بدجوری تحت فشار هست حتی تو محل کارشم یهو حالش جور باجور میشه خونه شونم همینطور بخدا داداشش مجبورن میبرنتش زیر دوش اب سرد
یهو دیدی داداشش گفت ببرمت دور دورا
مجردیه
کار رو جمع و جور کنه انگار میخواد دوباره شوهر کنه
انگاری عشق اش رو که نابود کرده بپذیره دریافت مهریه بزنه ( بخش ) انگاری عشق و مهر مادرانه اش غالب شده میمونه واس پسرش یعنی دومادم
... [مشاهده متن کامل]
خب از انجایی که مهر به فرزند غالب شد
صربازان و فرمانده عفو میکنند
شوهرش هم خدایش بدجوری تحت فشار هست حتی تو محل کارشم یهو حالش جور باجور میشه خونه شونم همینطور بخدا داداشش مجبورن میبرنتش زیر دوش اب سرد
یهو دیدی داداشش گفت ببرمت دور دورا
مجردیه