حاجی بحه

لغت نامه دهخدا

حاجی بحه. [ ]( اِخ ) البستی. ملقب به شمس الدین. عوفی در لباب الالباب گوید: الامام الاجل شمس الدین حاجی بحه ( ؟ ) البستی ، مذکری مذکور با فضلی موفور نگین ولایت فضل و هنر که اگر چه از بست است اما عالم بیان ( ؟ ) از آن تکین آباد است چنان لطیف طبع عالی سخن که از مفرح بیان او دل گرم سیر نمی شد آفریدگار سبحانه و تعالی ذات او را اعجوبه عالم غیب گرداند و نظم و نثر مر خاطر خطیر او را چنان ملکه شد که بر هر چه او را امتحان کنند هم برفورتذکیری در آن پردازد و آنچ نثر گفته باشد بنظم بیان کند و از لطائف اشعار او این یک رباعی بخاطر بود:
گویند ز زر ترا بود خرسندی
خرسند شوی چون دل از او برکندی
زر کنده کان و بی وفای دهر است
برکنده بی وفا چرا دل بندی.
و این یک بیت فرد هم او گفته است :
گر هیچ بسیب زنخش باز رسی
باری بر رس که نرخ شفتالو چیست.
رجوع به لباب الالباب ج 1 ص 287 شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس