حاجز
/hAjez/
مترادف حاجز: دیافراگم، حایل، مانع، جلباب، برزخ، ظالم
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- حجاب حاجز ؛ دیافرغما. رجوع به حجاب حاجز شود.
حاجز. [ ج ِ ] ( اِخ ) ظاهراً تنگه جبل الطارق : «قال الحجاری فی موضع من کتابه ان طول الاندلس من الحاجز الی اشبونة الف میل و نیَّف ». ثم قال بعد کلام و مسافة الحاجز الذی بین بحر الزقاق والبحر المحیط اربعون میلا». رجوع به نفح الطیب ج 1 ص 64س 18 و 19 شود. || صاحب غیاث اللغات بنقل از صراح و منتخب گوید: نام منزلی است در راه مکه معظمة. ظاهراً این قول درست نباشد و صاحبان صراح و منتخب «حاجر» سابق الذکر را با حاجز اشتباه کرده اند.
حاجز. [ ج ِ ] ( اِخ ) ابن عوف الازدی اللص. نام یکی ازشعرای عرب. رجوع به البیان والتبیین ج 1 ص 241 شود.
فرهنگ فارسی
۱ -( اسم ) آنچه بین دو چیز قرار گیرد حایل مانع . ۲ - ( اسم ) پرده ای که میان اعضای سینه و اعضای شکم حایل است دیافرغما .
ابن عوف الاوردی اللص نام یکی از شعرای عرب
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
دانشنامه اسلامی
[ویکی اهل البیت] حاجز به معنای نگهدارنده آب است و جایی که آب در آن جمع می شود.و شبیه دره بوده است.
زمان ورود امام حسین 15 ذی الحجه یک هفته پس از حرکت بوده است.
امام نامه مسلم ابن عقیل را در این منطقه دریافت کردند. نامه را قیس بن مسهر صیداوی رسانده بود. مسبم ابن عقیل آمادگی و پذیرش مردم کوفه را نوشته بود.امام پاسخ نامه را نوشت و به قیس ابن مسهر صیداوی سپرد تا نامه به کوفه رساند.
برخی نوشته اند پیک اباعبدلله به کوفه عبدالله بن یقطر بوده است. برخی دریافت خبر شهادت مسلم و هانی را در این منزل نوشته اند که اندکی بعید به نظر می رسد.
دیدار دوم عبدلله مطیع با امام نیز به این منزل نسبت داده شده است.
امام نامه مسلم ابن عقیل را در این منطقه دریافت کردند. نامه را قیس بن مسهر صیداوی رسانده بود. مسبم ابن عقیل آمادگی و پذیرش مردم کوفه را نوشته بود.امام پاسخ نامه را نوشت و به قیس ابن مسهر صیداوی سپرد تا نامه به کوفه رساند.
برخی نوشته اند پیک اباعبدلله به کوفه عبدالله بن یقطر بوده است. برخی دریافت خبر شهادت مسلم و هانی را در این منزل نوشته اند که اندکی بعید به نظر می رسد.
دیدار دوم عبدلله مطیع با امام نیز به این منزل نسبت داده شده است.
wikiahlb: حاجز
جدول کلمات
مترادف ها
فاصل، حاجز، جدا ساز
مزاحم، حاجز
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید