حاجر

لغت نامه دهخدا

حاجر. [ ج ِ ] ( ع ص ، اِ ) نعت فاعلی از حجر. بازدارنده. مانع. حاجور. || گو آب باران. ( مهذب الاسماء ). || لب مغاک وادی که آب از آن بیرون نرود. کنار وادی که آبرا نگاه دارد از روان شدن. ج ، حجران. زمین بلند که میان آن پست باشد. || جائی که گیاه رمث روید و فراهم و گرد گردد.

حاجر. [ ج ِ ] ( اِخ ) منزلی است حاجیان را ببادیه براه مکه :
از دم پاکان که بنشاندی چراغ آسمان
ناف باحورا بحاجر ماه آبان دیده اند.
خاقانی.
و ظاهراً همان موضعی است که یاقوت ، در معجم البلدان درباره آن گوید: و هو [ ای الحاجر ] موضع قبل معدن النقره و قال دون فید حاجر.

حاجر. [ ج َ ] ( اِخ ) نام موضعی به نجد به یک منزلی قاروره. ( رحله ابن جبیر ).

فرهنگ فارسی

نام موضعی به نجد بیک منزلی قاروره

دانشنامه اسلامی

[ویکی شیعه] حاجِر، از منزلگاه های مسیر مکه به کوفه. در واقعه کربلا امام حسین(ع) در این منزلگاه، عبدالله بن یقطر یا قیس بن مسهر صیداوی را به همراه نامه ای به کوفه فرستاد.
حاجر منزلی در مسیر مکه به کوفه است که پیش از خزیمیه قرار دارد. در برخی منابع از آن به حاجز یاد شده است. حاجز به معنای مانع. جایی مانند درّه که آب در آن جمع می شود.
امام حسین(ع) در این منزل گاه در پاسخ نامه مسلم بن عقیل، نامه ای به اهالی کوفه نوشت. و آن را به وسیله عبدالله بن یقطر یا قیس بن مسهر صیداوی به کوفه ارسال کرد. ابن کثیر گفته است که امام حسین جمله «وقَدْ خَذَلَنَا شِیعَتُنَا فَمَنْ أَحَبَّ مِنْکمُ الِانْصِرَافَ فَلْینْصَرِفْ غَیرَ حَرِجٍ لَیسَ عَلَیهِ ذِمَام» را در این منزل فرموده است. اما منابع دیگر این سخنان امام را مربوط به منزل زباله دانسته اند.

پیشنهاد کاربران

بپرس