حاجبه

لغت نامه دهخدا

حاجبه. [ ج ِ ب َ ] ( ع ص ، اِ ) زنی که بشغل حجابت پردازد : این زن سخت نزدیک بود به سلطان مسعود، چنانکه چون حاجبه ای شد. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 403 ).
یک به یک را حاجبه جستن گرفت
تا پدید آید گهر بنگر شگفت.
مولوی.

پیشنهاد کاربران

حاجبه به معنای مانع هست.
در قانون ارث، اخو ه حاجبه به خواهر وبرادرانی گفته میشود که باعث یا ( مانع ) میشوند ارث مادرشان از فرزند متوفی ومجردخود بیشتر از یک ششم نشود که باید تعدادشان به دو پسر یا یک پسر ودو دختر ویا چهار دختر باشند در این صورت یک ششم ارث به مادر و مابقی به پدر میرسد اما اگر تعداد خواهر وبرادران متوفی کمتر از تعداد مذکور باشد مادر یک سوم و پدر دو سوم از ارث فرزند متوفی سهم میبرند
...
[مشاهده متن کامل]

بپرس