حاجب بزرگ
لغت نامه دهخدا
دانشنامه آزاد فارسی
از مناصب حکومتی ایران. حاجب به معنی پرده دار، در اصل به معنی بازدارنده و مانع است. حاجب کسی بود که در دربار شاهان از ورود افرادی که اجازه ورود نداشتند جلوگیری می کرد و ورود کسانی را که بار داده شده بودند، به آگاهی شاه می رساند و آنان را به حضور شاه می برد. اختیارات صاحب این منصب در ادوار مختلف با اندکی تفاوت یکسان بوده است. در دوره سامانیان این منصب پس از امیر یا حاکم بالاترین سمت بود. در عهد غزنوی حاجب بزرگ، عملاً وزیر دربار بود و امور مربوط به تشریفات دربار، مسائل مالی دربار، نظارت بر امور داخلی حرم، تعیین مشاغل مربوط و پرداخت دستمزدها را انجام می داد. حوزۀ کار حاجب در هنگام سفر می توانست فقط چادر یا محل اقامت سلطان را شامل شود. اما گاه برخی مجالس سفر یا شکار و بزم به آن ها اضافه می شد. عناوین دیگر او «بارسالار» یا «سالاربار» (سالار دربار) بود. در دورۀ غزنویان حاجب بزرگ یا حاجب الحجاب در صدر کلیۀ تشکیلات لشکری قرار داشت و در واقع فرمانده کل سپاه و قوای نظامی بود. در عصر سلجوقیان منصب امیر حاجب کبیر وجود داشت که منصبی نظامی بود و البته گاهی می توانست به جای «وکیل در» که مقامی دیوانی بود، رابط بین مقامات نظامی و سلطان باشد. امیر حاجب در برخی مقاطع که تشکیلات و مقامات نظامی در رأس ادارۀ امور قرار می گرفت، عملاً قدرتی بیش از وزیر می یافت و دستور سلطان را به وزیر منتقل می کرد. در زمان خوارزمشاهیان منصب حاجبی به عنوان مشاور، ناظر و پیشکار به کار می رفت و اصطلاح «حاجب کبیر» برای پیشکار سرای سلطان هم به کار می آمد. منصب حاجب معادل منصب «حاجب کبیر» بود که می توانست جانشین و جایگزین مقاوم وزارت باشد. گرچه این لقب در ادبیات درباری دورۀ ناصرالدین شاه قاجار به چشم می خورد، اما این منصب عملاً در دوره قاجار وجود نداشته است. در دورۀ پهلوی، مسئولیت های حاجب بزرگ با وزیر دربار بود.
wikijoo: حاجب_بزرگ
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید