مام زاده سید محمد ( محروق ) بن زید شهیدبن امام سجاد ( ع ) درنیشابور از اچداد ساوچی
نوشته شده در یکشنبه بیست و نهم مهر ۱۳۹۷ ساعت 12:46 توسط مهندس محمد شرافت ساوجی
فیلم اصلی
خاطرات دوران قحطی در زمان قاجار از زبان پیرزن 127 ساله فیلم - - 1269
خاطرات دوران قحطی در زمان قاجار از زبان پیرزن 127 ساله فیلم - - 1269
حاج سیّاح محلاتی در سفرنامه خود گزارش دیدار خوداز ساوه حاج میرزا احمد ساوجی
�. . . چون در ساوه واطراف بلکه در شهرهای دیگر زهد وصحت عمل علم وفضل جناب حاجی میزا احمد سید جلیل القدر که عالم ساوه است، مشهور ودیدن چنین شخصی غنیمت است . منزل اورا پرسیدم . در کنار شهر خانه متوسط گلی را نشان دادند . بدر خانه رسیده سیدی را دیده پرسیدم: ایا بحضور آقا می توان رسید ؟ گفت : الان عرض میکنم. رفته برگشته مرا وارد عمارتی کرد که هنوز نا تمام بود وبرد به اطاقی . دیدم فرش نمدی گسترانیده وتشک کرباسی روی آن هست. شخص پیر بلند قدی با ریش تنک. شبکلاهی در سر . پیراهنی و لباس کرباسی در بر داشت . بعد از سلام نشستم واز هر طرف صحبت پیوستم . دیدم بسیار ضعف دارد .
... [مشاهده متن کامل]
پس پرسید: درجهان دینی مانند دین اسلام دیده ای که توپ توحیدش دلها را بشکافد ؟
گفتم : واقعا تقریر با رعبی فرمودید . مقصود چه بود ؟
فرمود : بلی! کلمه لا اله الا الله.
گفتم : هرگز دینی این مقام توحید را ندارد لکن افسوس مسلمانان قدر اسلام را ندانسته اخوّت اسلامی را مبدل به نفاق واغراض کرده اند . عمل اسلام را ملل دیگر برده اند.
گویا خونش بدوران آمده گفت : آه از دست زمامداران اسلام! آیا شمـاحاجی محمد ابراهیم را دیده بودید؟ فرمود : کلباسی؟
گفتم سنم مقتضی ملاقات اونبود : ازهمین اسم آن مرحوم سادگی می بارید . الفاظ آخوند وشیخ وملا وآقا به خود نچسبانیده . تجارت میکرد . أبداً در اسلام ملاییی وشیخی عنوان ندارد . عالم بودن امتیاز لقبی یا بدنی یا لباسی یا جلالی در اسلام ندارد . همه مسلمانان در اسلام برادر وبرابر مقرر گردیده اند . همه باید عالم باشند بهر درجه که بتوانند . همه باید با دسترنج خود نان خورند . وقتی بآن مرحوم گفتند : آخوندی دزدی کرده فرمود : خیر ! بگویید دزدی آخوند شده. مگر آخوند یا عابد یا زاهد یا مقر به خدا به لباس است ؟ اگر لباس مخصوص نباشد، قدرش در نزد خدا کمتر میشود؟ یا خدا او را اشتباه می کند؟ واضح است این امتیاز لباس برای مردم و هزاران مقاصد است که یکی دراسلام برای لباس مقر نشده. لباس پیغمبر؟ص؟ امیرالمومنین؟ع؟ و ابوبکر وعمر وحسین ویزید ومعاویه وسایر خلق یکی وهمه متعارف زمان بود. باری دیوانیان ما را ضایع کردند . هرکس به میلشان رفتار نمود رواج داده آقا و نایب خدا و رسول ساختند . حکم اورا حکم الله نامیدند . هر یک به میلشان اطاعت نکرد. منزوی کردند . اشرار دوطایفه دست بهم داده خوبان را ذلیل وبدان را عزیز کردند . دین مارا مایه دنیا گردانیدند . مردم بیچاره را فریب دادند . عوام هم قوه ممیزه ندارند . نیک و بد را تمیز نمی دهند بلکه مناط، احترام ورواج در نزد حکام را میدانند . نمیدانم اینان در حضور خدا ورسول؟ص؟ چه جواب خواهند داد ؟ از صحبت او معلوم میشد که خیلی تعصب دین را دارد . پس فرمود: خشنودم از اینکه عمرم به آخر رسیده از دیدار این مردم منافق خلاص می شوم. . . پس از این مقامات حرارتی در وجود این سید محترم پیدا شده فرمود: �کسی هم اهل درد نیست� پس فرمود به پسرش که قدری میوه حاضر کردند، یک دانه انار با کمال امتنان برداشته اجازه مرخصی حاصل نمودم پسرش به مشایعت همراهی کرد تا به منزل آمدم�[15]
�. . . چون در ساوه واطراف بلکه در شهرهای دیگر زهد وصحت عمل علم وفضل جناب حاجی میزا احمد سید جلیل القدر که عالم ساوه است، مشهور ودیدن چنین شخصی غنیمت است . منزل اورا پرسیدم . در کنار شهر خانه متوسط گلی را نشان دادند . بدر خانه رسیده سیدی را دیده پرسیدم: ایا بحضور آقا می توان رسید ؟ گفت : الان عرض میکنم. رفته برگشته مرا وارد عمارتی کرد که هنوز نا تمام بود وبرد به اطاقی . دیدم فرش نمدی گسترانیده وتشک کرباسی روی آن هست. شخص پیر بلند قدی با ریش تنک. شبکلاهی در سر . پیراهنی و لباس کرباسی در بر داشت . بعد از سلام نشستم واز هر طرف صحبت پیوستم . دیدم بسیار ضعف دارد .
... [مشاهده متن کامل]
پس پرسید: درجهان دینی مانند دین اسلام دیده ای که توپ توحیدش دلها را بشکافد ؟
گفتم : واقعا تقریر با رعبی فرمودید . مقصود چه بود ؟
فرمود : بلی! کلمه لا اله الا الله.
گفتم : هرگز دینی این مقام توحید را ندارد لکن افسوس مسلمانان قدر اسلام را ندانسته اخوّت اسلامی را مبدل به نفاق واغراض کرده اند . عمل اسلام را ملل دیگر برده اند.
گویا خونش بدوران آمده گفت : آه از دست زمامداران اسلام! آیا شمـاحاجی محمد ابراهیم را دیده بودید؟ فرمود : کلباسی؟
گفتم سنم مقتضی ملاقات اونبود : ازهمین اسم آن مرحوم سادگی می بارید . الفاظ آخوند وشیخ وملا وآقا به خود نچسبانیده . تجارت میکرد . أبداً در اسلام ملاییی وشیخی عنوان ندارد . عالم بودن امتیاز لقبی یا بدنی یا لباسی یا جلالی در اسلام ندارد . همه مسلمانان در اسلام برادر وبرابر مقرر گردیده اند . همه باید عالم باشند بهر درجه که بتوانند . همه باید با دسترنج خود نان خورند . وقتی بآن مرحوم گفتند : آخوندی دزدی کرده فرمود : خیر ! بگویید دزدی آخوند شده. مگر آخوند یا عابد یا زاهد یا مقر به خدا به لباس است ؟ اگر لباس مخصوص نباشد، قدرش در نزد خدا کمتر میشود؟ یا خدا او را اشتباه می کند؟ واضح است این امتیاز لباس برای مردم و هزاران مقاصد است که یکی دراسلام برای لباس مقر نشده. لباس پیغمبر؟ص؟ امیرالمومنین؟ع؟ و ابوبکر وعمر وحسین ویزید ومعاویه وسایر خلق یکی وهمه متعارف زمان بود. باری دیوانیان ما را ضایع کردند . هرکس به میلشان رفتار نمود رواج داده آقا و نایب خدا و رسول ساختند . حکم اورا حکم الله نامیدند . هر یک به میلشان اطاعت نکرد. منزوی کردند . اشرار دوطایفه دست بهم داده خوبان را ذلیل وبدان را عزیز کردند . دین مارا مایه دنیا گردانیدند . مردم بیچاره را فریب دادند . عوام هم قوه ممیزه ندارند . نیک و بد را تمیز نمی دهند بلکه مناط، احترام ورواج در نزد حکام را میدانند . نمیدانم اینان در حضور خدا ورسول؟ص؟ چه جواب خواهند داد ؟ از صحبت او معلوم میشد که خیلی تعصب دین را دارد . پس فرمود: خشنودم از اینکه عمرم به آخر رسیده از دیدار این مردم منافق خلاص می شوم. . . پس از این مقامات حرارتی در وجود این سید محترم پیدا شده فرمود: �کسی هم اهل درد نیست� پس فرمود به پسرش که قدری میوه حاضر کردند، یک دانه انار با کمال امتنان برداشته اجازه مرخصی حاصل نمودم پسرش به مشایعت همراهی کرد تا به منزل آمدم�[15]
فرهیختگان پیشکوتان حال وگذشتگان ساوه http://savehje. blogfa. com/
یاد اوری دانشمندان . فرهیگان . پیشکسوتان متخصصین , . گذشتگا فامیل ساوه ای ُشجرنامه خانواده بزرگ ساوه
خاطرات دوران قحطی در زمان قاجار از زبان پیرزن 127 ساله فیلم - - 1269
... [مشاهده متن کامل]
وقایع قحطی 1288ق در ساوه میرزا سید احمد حسینی ساوجی ( 1304ق )
یاد اوری دانشمندان . فرهیگان . پیشکسوتان متخصصین , . گذشتگا فامیل ساوه ای ُشجرنامه خانواده بزرگ ساوه
خاطرات دوران قحطی در زمان قاجار از زبان پیرزن 127 ساله فیلم - - 1269
... [مشاهده متن کامل]
وقایع قحطی 1288ق در ساوه میرزا سید احمد حسینی ساوجی ( 1304ق )
صنعت گردشگری در ساوه
درشهرستان ساوه در کیلومتر ۱۱۵ تهران با داشتن ۴۰۰ اثر ملی ثبت داده شده وهمچنین تاریخ ۷۰۰۰ ساله میتوان با بهسازی ومشارکت مردم وهمکاری دولت زمینه جلب صنعت گردشگری داخلی وخارجی ایجاد نمود
... [مشاهده متن کامل]
موزه مردم شناسی ساوه، تنها موزه این شهرستان بوده که در محل بنای تاریخی چهار سوق در سال 86 افتتاح و فعالیت خود را آغاز کرده است.
این موزه همزمان با تعطیلات نوروزی و حضور پر رونق گردشگران، با استقبال چشمگیر مسافران نوروزی مواجه است.
راهنمایان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی با حضور در این مکان، اطلاعات کامل را در اختیار مسافران و گردشگران قرار می دهند.
تاکنون صدها بروشور حاوی اطلاعات مورد نیاز و معرفی آثار باستانی، تاریخی و گردشگری شهرستان ساوه بین مسافران نوروزی توزیع شده است.
موزه مردم شناسی ساوه ، درجنوب مسجد انقلاب و آب انبار چهار سوق این شهرستان واقع شده است.
بنای چهار سوق ساوه با توجه به تزیینات موجود، از یادگارهای دوره صفویه به شمار می رود که عمده مصالح کار شده در ساخت این بنا، آجر، سنگ، کاشی، آهک، گچ و خاک است.
'گنبد چهار سوق ' با دهانه ای نزدیک به 15 متر و ارتفاعی به همین اندازه از بیرون دارای پلان 12 ضلعی و از داخل بنا دارای پلان مدور بوده که شامل چهار دالان و هشت حجره است.
این اثر تاریخی در گذشته به عنوان محور اتصال راسته اصلی و مسیر بازار بوده و در دوره هایی نیز به عنوان تکیه جهت برگزاری مراسم عزاداری و نیز به عنوان زورخانه جهت انجام ورزش های باستانی کاربری داشته است.
این بنا در سال 1356 به شماره 1382 در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده و در سال 86 به مناسبت روز جهانی صنایع دستی به عنوان نخستین موزه شهرستان ساوه ( موزه مردم شناسی ) باهدف معرفی قومیت ها وفرهنگ مردم ، مورد بهره برداری قرار گرفت.
هم اکنون 100قلم اشیای مردم شناسی و باستان شناسی شامل لوازم فلزی، سفال، تابلو، کاشی تزیینی و ماکت اماکن تاریخی در این موزه به نمایش درآمده است.
سرپرست میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی ساوه گفت: موزه مردم شناسی این شهرستان نمایش فرهنگ ، آداب و رسوم مردم در روزگار قدیم است.
'محسن نبوی' با اشاره به اینکه به منظور خدمات بهتر به بازدید کنندگان و گردشگران این موزه صبح و عصر باز و برای عموم آزاد است.
وی اظهار داشت: از ابتدای تعطیلات نوروزی تا کنون بیش از 200نفر از گردشگران از این موزه بازدید کرده اند. ک/4
۱ - یخچال طبیعی واقع در روستای اقداش بخش نوبران در ارتفاعات رشته کوه سلسال
http://www. agdash. blogfa. com/
۲ - چشمه قیرخ قیزلو درروستای کمالو بخش نوبران
http://golshidth. com/?p=76
۳ - غار ده سید واقع در شمالروستای ده سید بخش مرکزی ( بخش خرقان )
http://savehsara. aftab. cc/modules. php?name=News&file=print&sid=439
۴ - غار مسلم اباد واقع در جنوب غربی رو ستای مسلم اباد بخش نوبران
http://moslemabad. ir/home/page1. aspx?lang=Fa
۵ - مرداب لار واقع در ۳کیلومتری شرق روستای لار بخش خرقان
http://www. parstableaumontane. blogfa. com/8803. aspx
۶ - دره زیبای روستای چناقچی علیا بخش خرقان
http://www. iranchto. ir/webforms/fa/Tourism/TourismInfo. aspx?ID=551
۷ - صخره های طبیعی وزیبای دامنه کوه تخت ر ستم واقع در دامنه کوه روستای نشوه
۸ - چشمه های دره ینگه قلعه روستای ینگه قلعه بخش نوبران
http://www. sobh. org/shohada/defaa/shahid. asp?id=9109&f=مرکزی
۹ - چشم انداز بیوران واقع ودر شمال غربی روستای بیوران بخش نوبران
http://bivaran. blogfa. com/
۱۰ - چشمه امام زاده نوح ( ع ) واقع در روستای با لقلو بخش نوبران
http://savehsara. aftab. cc/modules. php?name=Forums&file=viewtopic&p=3380
۱۲ - طبعت زیبای روستای حریقان بخش نوبران
http://wikimapia. org/12525441/fa/روستای - حریقان
۱۳ - طبیعت زیبای جلگه وحاشیه شمالی روستای کله دشت بخش نوبران
http://neka19. blogfa. com/post - 978. aspx
۱۴ - طبیعت زیبای حاشیه رود خانه زنبر از اردمین ومراغه وسنگک تا چناقچی بخش نوبران
http://neka19. blogfa. com/post - 618. aspx
۱۱ - طبیعت زیبای ابشاری فصلی دره جبهه فربی قصر قیز قلعه بخش مرکزی
http://fa. wikipedia. org/wiki/قلعه_دختر_ ( ساوه )
۱۵ - کانال کوه چرخی معروف به چهار صد ستون در دامنه کوه چرخی از روستای ورده ( بخش خرقان )
http://savehsara. aftab. cc/modules. php?name=News&new_topic=0&pagenum=12
۱۶ - طبعت زیبای چشمه بابا رجب روستای نیوشت بخش مرکزی
http://nevasht. blogfa. com/post - 2. aspx
۱۷ - غار باباگر گر در روستای ستق بخش نوبران
http://www. nowbarandanesh. mihanblog. com/
۱۸ - دریاچه دل اب ( دیلیو ) در روستای ستق از توابع بخش نوبران
http://www. nowbarandanesh. mihanblog. com/
۱۹ - طبعیت زیبای روستای سامان بخش نوبران
http://www. nowbaran. mihanblog. com/
و. . منابع استاد حاج محمد تقی امین تقوی دانشکده علوم انسانی دانشگاه ازاد واحد ساوه
مهندس محمد شرافت ساوجی دانشگاه ازاد اسلامی واحد ساوه
درشهرستان ساوه در کیلومتر ۱۱۵ تهران با داشتن ۴۰۰ اثر ملی ثبت داده شده وهمچنین تاریخ ۷۰۰۰ ساله میتوان با بهسازی ومشارکت مردم وهمکاری دولت زمینه جلب صنعت گردشگری داخلی وخارجی ایجاد نمود
... [مشاهده متن کامل]
موزه مردم شناسی ساوه، تنها موزه این شهرستان بوده که در محل بنای تاریخی چهار سوق در سال 86 افتتاح و فعالیت خود را آغاز کرده است.
این موزه همزمان با تعطیلات نوروزی و حضور پر رونق گردشگران، با استقبال چشمگیر مسافران نوروزی مواجه است.
راهنمایان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی با حضور در این مکان، اطلاعات کامل را در اختیار مسافران و گردشگران قرار می دهند.
تاکنون صدها بروشور حاوی اطلاعات مورد نیاز و معرفی آثار باستانی، تاریخی و گردشگری شهرستان ساوه بین مسافران نوروزی توزیع شده است.
موزه مردم شناسی ساوه ، درجنوب مسجد انقلاب و آب انبار چهار سوق این شهرستان واقع شده است.
بنای چهار سوق ساوه با توجه به تزیینات موجود، از یادگارهای دوره صفویه به شمار می رود که عمده مصالح کار شده در ساخت این بنا، آجر، سنگ، کاشی، آهک، گچ و خاک است.
'گنبد چهار سوق ' با دهانه ای نزدیک به 15 متر و ارتفاعی به همین اندازه از بیرون دارای پلان 12 ضلعی و از داخل بنا دارای پلان مدور بوده که شامل چهار دالان و هشت حجره است.
این اثر تاریخی در گذشته به عنوان محور اتصال راسته اصلی و مسیر بازار بوده و در دوره هایی نیز به عنوان تکیه جهت برگزاری مراسم عزاداری و نیز به عنوان زورخانه جهت انجام ورزش های باستانی کاربری داشته است.
این بنا در سال 1356 به شماره 1382 در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده و در سال 86 به مناسبت روز جهانی صنایع دستی به عنوان نخستین موزه شهرستان ساوه ( موزه مردم شناسی ) باهدف معرفی قومیت ها وفرهنگ مردم ، مورد بهره برداری قرار گرفت.
هم اکنون 100قلم اشیای مردم شناسی و باستان شناسی شامل لوازم فلزی، سفال، تابلو، کاشی تزیینی و ماکت اماکن تاریخی در این موزه به نمایش درآمده است.
سرپرست میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی ساوه گفت: موزه مردم شناسی این شهرستان نمایش فرهنگ ، آداب و رسوم مردم در روزگار قدیم است.
'محسن نبوی' با اشاره به اینکه به منظور خدمات بهتر به بازدید کنندگان و گردشگران این موزه صبح و عصر باز و برای عموم آزاد است.
وی اظهار داشت: از ابتدای تعطیلات نوروزی تا کنون بیش از 200نفر از گردشگران از این موزه بازدید کرده اند. ک/4
۱ - یخچال طبیعی واقع در روستای اقداش بخش نوبران در ارتفاعات رشته کوه سلسال
۲ - چشمه قیرخ قیزلو درروستای کمالو بخش نوبران
۳ - غار ده سید واقع در شمالروستای ده سید بخش مرکزی ( بخش خرقان )
۴ - غار مسلم اباد واقع در جنوب غربی رو ستای مسلم اباد بخش نوبران
۵ - مرداب لار واقع در ۳کیلومتری شرق روستای لار بخش خرقان
۶ - دره زیبای روستای چناقچی علیا بخش خرقان
۷ - صخره های طبیعی وزیبای دامنه کوه تخت ر ستم واقع در دامنه کوه روستای نشوه
۸ - چشمه های دره ینگه قلعه روستای ینگه قلعه بخش نوبران
http://www. sobh. org/shohada/defaa/shahid. asp?id=9109&f=مرکزی
۹ - چشم انداز بیوران واقع ودر شمال غربی روستای بیوران بخش نوبران
۱۰ - چشمه امام زاده نوح ( ع ) واقع در روستای با لقلو بخش نوبران
۱۲ - طبعت زیبای روستای حریقان بخش نوبران
http://wikimapia. org/12525441/fa/روستای - حریقان
۱۳ - طبیعت زیبای جلگه وحاشیه شمالی روستای کله دشت بخش نوبران
۱۴ - طبیعت زیبای حاشیه رود خانه زنبر از اردمین ومراغه وسنگک تا چناقچی بخش نوبران
۱۱ - طبیعت زیبای ابشاری فصلی دره جبهه فربی قصر قیز قلعه بخش مرکزی
http://fa. wikipedia. org/wiki/قلعه_دختر_ ( ساوه )
۱۵ - کانال کوه چرخی معروف به چهار صد ستون در دامنه کوه چرخی از روستای ورده ( بخش خرقان )
http://savehsara. aftab. cc/modules. php?name=News&new_topic=0&pagenum=12
۱۶ - طبعت زیبای چشمه بابا رجب روستای نیوشت بخش مرکزی
۱۷ - غار باباگر گر در روستای ستق بخش نوبران
۱۸ - دریاچه دل اب ( دیلیو ) در روستای ستق از توابع بخش نوبران
۱۹ - طبعیت زیبای روستای سامان بخش نوبران
و. . منابع استاد حاج محمد تقی امین تقوی دانشکده علوم انسانی دانشگاه ازاد واحد ساوه
مهندس محمد شرافت ساوجی دانشگاه ازاد اسلامی واحد ساوه
امام زاده سید محمد ( محروق ) فرزند زید فرزند امام سجاد علیه السلام اجداد حاج میرزا احمد ساوجی
محمد محروق - ویکی پدیا، دانشنامهٔ آزاد
https://fa. wikipedia. org/wiki/محمد_محروق
https://fa. wikipedia. org
... [مشاهده متن کامل]
https://fa. wikipedia. org/wiki/
نوشته شده در شنبه هفتم مهر ۱۳۹۷ ساعت 20:57 توسط محمد شرافت
محمد محروق - ویکی پدیا، دانشنامهٔ آزاد
https://fa. wikipedia. org/wiki/محمد_محروق
... [مشاهده متن کامل]
نوشته شده در شنبه هفتم مهر ۱۳۹۷ ساعت 20:57 توسط محمد شرافت
زندگی نامه مؤلف
متن زیر برگرفته از جنگ عالم فقیه میرزا احمد حسینی ساوجی ( درگذشته1304 ق ) است. زندگی نامه ایشان را اعتماد السلطنه در باب دهم؛ در تحریر اسمـاء علماء و فضلاء و ائمه دین کتاب المآثر و الآثار چنین نوشته است:
... [مشاهده متن کامل]
�حاج میرزا احمد ساوجی؛ از مشاهیر علما و مشایخ بود. خدمت استاد اعظم حاج ملااحمد نراقی؛ صاحب مستند و مناهج و غیرهما و رئیس مفخّم حاج میرزا مسیح مجتهد طهرانی تحصیل و تکمیل کرد و در سال یک هزار و سیصد و پنج[9] به رحمت ایزدی پیوست�[10]
اعتماد السلطنه در منتظم ناصری نیز نام ایشان با عنوان�حاجی میرزا احمد مجتهد � در شمــار رجال ساوه یاد کرده است. [11]
منابع دیگر[12] همه از این منبع نقل کرده اند. عجیب اینکه علامه تهرانی در طبقات اعلام الشیعه دوبار به معرفی این فقیه و دانشمند پرداخته است:
�السید المیرزا احمد الساوجی ( 000 - 1305 ) ؛هو السید المیرزا أحمد بن محتشم بن محمد صالح الحسینی الساوجی عالم فقیه، کان من تلامیذ العلامة المولی أحمد نراقی و المیرزا مسیح الطهرانی و کان یلقّب بشیخ المجتهدین کما فی ( المآثرو الآثار ) توفّی ( 1305 ) و هوالجدّ الامی للعلامة السیّد ابی محمد الساوجی السابق ذکره[13]�
�المیرزا احمد الساوجی ( 000 - 1305 ) ؛من مشاهیر علماء عصره و فقهائه ذکره فی ( المآثرو الآثار ) ص 136 مع التجلیل و الثناء الجزیل و ذکر انّه تلمّذ علی العلامتین المولی احمد النراقی مؤلف ( المستند ) و المیرزا مسیح الطهرانی و توفّی فی ( 1305 ) انتهی ( أقول ) . هو أبوالزوجة العلامة السید ابوالحسن الساوجی المذکور فی ص 78 من هذا الکتاب کما حدّثنی به و رزق منها ولده الفاضل الجلیل الآقا میرزا علی الساوجی المترجم فی ( آئینه دانشوران ) مع تصویره المشترک المقابل ص 56�[14]
حاج سیّاح محلاتی در سفرنامه خود گزارش دیدار خود با ایشان را چنین نوشته است:
�. . . چون در ساوه واطراف بلکه در شهرهای دیگر زهد وصحت عمل علم وفضل جناب حاجی میزا احمد سید جلیل القدر که عالم ساوه است، مشهور ودیدن چنین شخصی غنیمت است . منزل اورا پرسیدم . در کنار شهر خانه متوسط گلی را نشان دادند . بدر خانه رسیده سیدی را دیده پرسیدم: ایا بحضور آقا می توان رسید ؟ گفت : الان عرض میکنم. رفته برگشته مرا وارد عمارتی کرد که هنوز نا تمام بود وبرد به اطاقی . دیدم فرش نمدی گسترانیده وتشک کرباسی روی آن هست. شخص پیر بلند قدی با ریش تنک. شبکلاهی در سر . پیراهنی و لباس کرباسی در بر داشت . بعد از سلام نشستم واز هر طرف صحبت پیوستم . دیدم بسیار ضعف دارد .
پس پرسید: درجهان دینی مانند دین اسلام دیده ای که توپ توحیدش دلها را بشکافد ؟
گفتم : واقعا تقریر با رعبی فرمودید . مقصود چه بود ؟
فرمود : بلی! کلمه لا اله الا الله.
گفتم : هرگز دینی این مقام توحید را ندارد لکن افسوس مسلمانان قدر اسلام را ندانسته اخوّت اسلامی را مبدل به نفاق واغراض کرده اند . عمل اسلام را ملل دیگر برده اند.
گویا خونش بدوران آمده گفت : آه از دست زمامداران اسلام! آیا شمـاحاجی محمد ابراهیم را دیده بودید؟ فرمود : کلباسی؟
گفتم سنم مقتضی ملاقات اونبود : ازهمین اسم آن مرحوم سادگی می بارید . الفاظ آخوند وشیخ وملا وآقا به خود نچسبانیده . تجارت میکرد . أبداً در اسلام ملاییی وشیخی عنوان ندارد . عالم بودن امتیاز لقبی یا بدنی یا لباسی یا جلالی در اسلام ندارد . همه مسلمانان در اسلام برادر وبرابر مقرر گردیده اند . همه باید عالم باشند بهر درجه که بتوانند . همه باید با دسترنج خود نان خورند . وقتی بآن مرحوم گفتند : آخوندی دزدی کرده فرمود : خیر ! بگویید دزدی آخوند شده. مگر آخوند یا عابد یا زاهد یا مقر به خدا به لباس است ؟ اگر لباس مخصوص نباشد، قدرش در نزد خدا کمتر میشود؟ یا خدا او را اشتباه می کند؟ واضح است این امتیاز لباس برای مردم و هزاران مقاصد است که یکی دراسلام برای لباس مقر نشده. لباس پیغمبر؟ص؟ امیرالمومنین؟ع؟ و ابوبکر وعمر وحسین ویزید ومعاویه وسایر خلق یکی وهمه متعارف زمان بود. باری دیوانیان ما را ضایع کردند . هرکس به میلشان رفتار نمود رواج داده آقا و نایب خدا و رسول ساختند . حکم اورا حکم الله نامیدند . هر یک به میلشان اطاعت نکرد. منزوی کردند . اشرار دوطایفه دست بهم داده خوبان را ذلیل وبدان را عزیز کردند . دین مارا مایه دنیا گردانیدند . مردم بیچاره را فریب دادند . عوام هم قوه ممیزه ندارند . نیک و بد را تمیز نمی دهند بلکه مناط، احترام ورواج در نزد حکام را میدانند . نمیدانم اینان در حضور خدا ورسول؟ص؟ چه جواب خواهند داد ؟ از صحبت او معلوم میشد که خیلی تعصب دین را دارد . پس فرمود: خشنودم از اینکه عمرم به آخر رسیده از دیدار این مردم منافق خلاص می شوم. . . پس از این مقامات حرارتی در وجود این سید محترم پیدا شده فرمود: �کسی هم اهل درد نیست� پس فرمود به پسرش که قدری میوه حاضر کردند، یک دانه انار با کمال امتنان برداشته اجازه مرخصی حاصل نمودم پسرش به مشایعت همراهی کرد تا به منزل آمدم�[15]
مرحوم میرزا احمد ساوجی در این نوشته نسب خود را این گونه قلم زده است:� احمد شهاب الدین بن محتشم بن صالح بن محتشم بن مخدوم بن شریف بن لطیف الحسینی الساوجی �. تاریخ ولادت خود را نیز نیمه ماه رجب 1217 نگاشته است. تاریخ وفات او که به قلم یکی از فرزندانش در ذیل این یادداشت تحریر شده ربیع الاول 1304 است. نکته دیگر اینکه صبیِه ایشان عذرا خانم متعلّقه آیت الله سید اسمـاعیل حسینی ساوجی و صبیّه دیگر سکینه خاتون همسرعالم بزرگ ساوه میرزا مسیح ساوجی بوده اند و صبیّه دیگر که نویسنده نام برده در کودکی از دنیا رفته است.
میرزا احمد ساوجی منصب شیخ الاسلامی ساوه را به عهده داشته و پس از درگذشت ایشان این منصب به دامادش سید اسمـاعیل حسینی ساوجی منتقل شده است ونوادگان سیداسمـاعیل حسینی ساوجی به سادات شیخ الاسلامی و حسینی شهرت دارند. خاندان این فقیه اکنون با نامهای سادات سبط احمدی و سجادی و رضوانی و حسینی و شیخ الاسلامی در تهران و قم و ساوه و دیگر شهرها مشهور هستند. برخی از نوادگان عالم و فاضل ایشان در کتاب آئینه دانشوران با نامهای سید احمد و سید علی سجادی معرفی شده است. [16] آرامگاه میرزا سید احمد حسینی ساوجی در قبرستان شیخان قم در کنار مزار محدث بزرگ شیعه و اصحاب امامان حضرت صادق و موسی بن جعفر و علی بن موسی الرضا علیهم السلام؛ زکریا بن ادریس اشعری قمی قرار دارد. لوح نوشته آرامگاه بدین شرح است:
�الناس موتی و أهل العلم أحیاء، هذا مرقد الشریف و مضجع المنیف للسیّد الجلیل و الحبر النبیل، صاحب نفس الزکیّة و المقامات العلیّة و جامع العلوم العقلیّة و النقلیّة الحاج میرزا احمد الساوجی قدّس سرّه، تاریخ وفاته ربیع الأوّل سنة 1304قمریّة، تاریخ تجدید اللوح شوّال المکرّم 1419قمریّة�
حضرت حجة الاسلام و المسلمین سید حسن سبط احمدی ( دامت توفیقاته ) یکی از نوادگان ایشان - به درخواست نگارنده سطور مطلبی درباره جد بزرگوارشان مرقوم فرمودند، که بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
� قال الله تبارک و تعالی: ( انّما یخشی الله من عباده العلماء ان الله عزیز غفور )
حمد بی عدّ و ستایش بی حدّ شایسته و سزاوار ساحت قدس خالق بی شریک و بی معینی است که سراسر کائنات و عالم وجود را با اراده و مشیّتش بیافرید و بهر چیزی در جای خود خاصّیت و اثری بخشید ، و تمام نعمتها و برکاتش را برای بندگانش قرار داد . چه خوش گفته شاعر�من نکردم خلق تا سودی برم - تا که من بر بندگان جودی کنم� سپس برای هدایت و راهنمایی بندگان و برقرار نمودن نظم و عدالت درمیان آنان در این جهان سلسله جلیله انبیاء عظام و رسولان عالی مقام را فرستاد؛ این آیه شریفه در سوره مبارکه جمعه حاکی از این مطلب است�هو الذی بعث فی الامّیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة �
آنان مبعوث شدند از طرف پروردگار آیات آسمانی و احکام الهی را برای آنان بخوانند و ایشان با عمل نمودن بآنها رستگار شوند و به سعادت ابدی برسند.
وچون مشّیت الهی و تقدیر ربّانی برای بندگان بر استمرار و ادامه نعمت هدایت بوده است لذا بعد از تنفیذ اصل مسلّم و سنّت محکم ، مات الناس حتّی الانبیاء سلسله جلیله اوصیاء و جانشینان انان در هر عصر و زمان، این بار سنگین هدایت بندگان را بر عهده گرفتند و به راستی که با همه مشکلات و آزار و اذیّتها بوظائف شاقّه خود عمل نمودند و فرمایش پر ارزش�ما اوذی نبی مثل ما اوذی� شاهد است.
تا در این صراط مستقیم و مسیر قویم نوبت قبول این مسولیت خطیر و رهبری کبیر به وجود مقدس و نازنین حضرت خاتم الوصیّین و بقیة الماضین، ناموس دهر و امام عصر؟عج؟ فرجه الشریف رسید در چنین مقطع حساس زمان ذات مقدس پروردگار زمین و آسمــان بنابر مصلحت بندگان، لباس غیبت و نهان بر اندام شریف و مقدّسش پوشانید امید است که هرچه زودتر این چشمان رمد دیده محبان و شیعیان به نور جمال دل آرایش روشن و منوّرگردد. آمین رب العلمین.
اما چون بندگان مؤمن در این عصر و دوران غیبت کبری و شهر آشوب بلاد ، دسترسی به وجود مقدّس حجّت و امام زمان نداشتند، حق تعالی - جلّ و علا - بار مسولیت ارشاد و هدایت را بر دوش علماء راستین و متّقین و عالمین به احکام دین نهاد و آنان را حجّت و مرجع بندگان قرار داد تا به مرور زمان در قرن سیزدهم از هجرت خاتم رسولان؟ص؟، عالمی با فضیلت و حقیقت و معنویت از خاندان پاکان و از دودمان اشرف پیمبران بنام مرحوم حاج میرزا احمد ساوجی؟ره؟ همچون خورشیدی درخشان در افق بلاد ساوه طلوع نمود و به نور افشانی و انجام وظائف دینی مشغول گردید.
آری؛ یک دهان خواهیم و پهنای فلک - تا کنم توصیف آن رشک ملک؛ این شخصیت والا و با معنی جامع کمالات علمی و معنوی و عرفانی و همچنین در علوم غریبه جفرو رمل و احضار استاد بوده اند، بعضی از قضایا و داستانهای جالب از آن بزرگوار در این راستا به ما رسیده، که نقل آنها موجب تطویل کلام است. چه خوش گفته� گنجایش بحر در سبو ممکن نیست� بعضی از ارباب تراجم مطّلع، نقل اجمالی از احوال آن بزرگوار نموده اند.
اینک این حقیر بنا به تقاضای بعضی از دوستان اهل معرفت یکی از قضایایی که حاکی از مقامات معنوی و روحانی آن مرحوم می باشد و لساناً به ما رسیده است، نقل می کنم تا چه قبول افتد و چه در نظر آید. در اواخر زمان حیات این عالم مجهول القدر مرحوم ناصرالدین شاه قاجار برای ملاقات و زیارت ایشان از تهران به ساوه می آیند، ظاهراً در فصل تابستان و هوا گرم بوده است. آن زمان در منزل مسکونی مرحوم حاج آقا دار و درخت زیادی وجود داشته، پشه های مزاحم فراوانی به چشم می خورده و این دیدار هم در شب بوده است . بعد از مقداری جلوس و صحبت پادشاه ایران برای خدا حافظی به مرحوم حاج آقا عرض می کند:� امر و فرمایشی است؟� ایشان سر مبارک به زیر انداخته، جوابی نمی گویند. مرحوم ناصر الدین شاه برای بار دوم همان جمله را تکرار می کنند ، ولی جوابی نمی شنوند . خلاصه پس ازمرتبه سوم، سر مبارک را بلند می کنند و در جواب ایشان چنین می فرمایند:� به این پشّه ها امرمی کنم که از این اطاق بیرون بروند� . نقل شده همه آنها دست جمعی از اطاق و اطراف چراغ بیرون رفتند . لا یخفی لطف هذه الجواب لالولی الالباب. آری در حدیث آمده که حق تعالی جّل جلاله فرموده:� عبدی اطعنی حتّی اجعلک مثلی�
در خاتمه این جمله با جرأت و اعتقاد کامل می گویم؛ این کلمات و مقالات هرچه بیشتر و مفصّل ترباشد، ابدا تاثیری در مقامات و حقیقت ایشان نمی کند. عاش سعیدا ومات سعیدا.
ضمیمه ترجمه حالات: لازم به تذکّر است که این فرزند یعنی ( مرحوم مغفور سید ابوالحسن اعلی الله مقامه ) أعلم و أتقی و أزهد فرزندان پدرشان بوده است و به تعبیر و گفته یکی از معمّرین آقایان اهل منبر در ساوه، که ایشان را در زمان حیاتشان درک کرده بوده است، می فرمود: مرحوم آقا سید ابوالحسن - قدّس سره - در زهد و تقوا و پاکی نفس بمنزله عیسی عصر و زمان خودش می بود. چه بجاست تحریر و نقل این داستان جالب که حاکی از قداست نفس و طهارت باطنی و محبوبیّت خاص ایشان در نزد پدر بزرگوارشان دارد. به مناسبت احوال و ترجمه والد معظمشان نقل کنم تا ختامه مسک باشد.
خلاصه داستان این مرحوم مغفور به خاطر همان جنبه های علمی و معنوی داشتند قهرا مورد علاقه و توجه خاصّ والد معظم و مکرّمشان بودند تا این که ایشان بعد از خود وصیّ شرعی خویش قرار داده بود، با اینکه فرزندان دیگر از ایشان بزرگتر بودند لذا این عمل و انتخاب برای آنان سنگین تلقّی شده بود و باطنا ناراحت بودند، ولی جرأت اظهار و ابراز نداشتند. پدر بزرگوار عالی قدر به فراست و دید باطنی دریافت و مطلع شد. ناچار برای حل این معمّا روزی ایشان را - یعنی همین فرزند محبوب و مورد نظر را - به بهانه ای برای انجام کاری را به باغات و املاک مفصّلی که در اطراف شهر ساوه داشتند، فرستادند، سپس همان روز بقیّه فرزندان را احضار نمودند، در نزد خویش و مطالبی این مضامین فرمودند: من این فرزند عزیزم، بردار شما را که سنّاً کوچکتر از همه است، قلباً بیشتر از همه دوست دارم. اکنون احساس می کنم که این عمل برای شما سنگین و باعث ناراحتی باطنی شده است، ولی علت و وجهی دارد؛ میگویم برایتان تا بدانید. همه سراپا گوش شدند:� فرزندان عزیزم . من در طالع ایشان دیده ام که زودتر از همه شمــا از دنیا می رود، لذا به خاطر این، میخواهم محبّت و علاقه قلبی خویش را به ایشان اظهارو ابراز کنم تا باعث تشفّی قلبم گردد. خاطر جمع و مطمئن باشید� لذا همه فرزندان و برادران بعد از شنیدن این مطلب و خبر پنهان از لسان پدر بزرگوارشان، نسبت به برادر خویش فوق العاده احترام و تکریم می نمودند. �آری درسی نبود هر آنچه در سینه بود�. رحمهم الله تعالی أجمعین.
ناگفته نماد که دو بزرگوار - پدر و پسر - قبر شریف و مضجع منیفشان در قبرستان شیخان قم - صانها الله عن التصادم - می باشد. در کنار قبور و مزار محدّثین شیعه و اصحاب بزرگ امامان معصوم یعنی حضرات امامان صادق و آقا موسی بن جعفر و حضرت علی بن موسی الرضا صلوات علیهم اجمعین قرار دارد . حشرهم الله جمیعا مع أولیاء المقرّبین أئمتنا المعصومین وألحقنا بهم. نویسنده این کلمات حسن ابن عباس ابن عماد ابن ابوالحسن ابن احمد الحسینی الساوجی�
ایشان کتابخانه موقوفه ارزشمـندی درشهر ساوه داشته که خوشبختانه با تلاش و حفاظت نوادگان ایشان از گزند حوادث محفوظ مانده و در بهار امسال از سوی استاد ارجمند حوزه علمیه قم حضرت حجت الاسلام و المسلمین سید حسن سبط احمدی ( یکی از نوادگان ایشان ) به کتابخانه آیت الله العظمی گلپایگانی؟رح؟ قم واگذار شد. این مجموعه شامل 93 جلد کتاب چاپی و 73 نسخه خطی است که پس از تفکیک مجموعه های خطی جمعا بالغ بر 92 عنوان نسخه خطی می شود. کلیّه کتابها به عنوان وقف در دفتر کل کتابخانه از شماره 104587 تا شماره 104753 ثبت و ضبط شده است. این سند نیز برگرفته از جنگ خطی ایشان به شمـــــاره116 - 40 است و به لطف و بزرگواری و اشراف استاد عزیز جناب عربزاده ( دامت توفیقاته ) در اختیار نگارنده سطور قرار گرفت.
تالیفات سیداحمد ساوجی :
1 ) حاشیه بر کتاب نقد الرجال : مصطفی بن حسین حسینی تفرشی ( قرن 11 ) نویسنده بر این معجم رجالی که راویان شیعه را به ترتیب حروف الفبائی اول اسماء آنها جمع آوری نموده، حاشیه زده است نسخه منحصر به فرد این اثر که به قلم مولف تحریر شده، در کتابخانه آیت الله العظمی گلپایگانی نگهداری می شود.
2 ) شرح الفیه شهید اوّل؛ نویسنده این اثر را که حاوی هزار مساله از نماز است، شرح داده است. نسخه منحصر به فرد این اثر جزء مجموعه شمـــاره 40/116درکتابخانه آیت الله گلپایگانی نگهداری می شود. این شرح باعنوان قوله – قوله تالیف شده در آن مقدمه و سه فصل الفیه شهید شرح داده شده و بخش خاتمه در این نسخه موجود نیست. این شرح به قلم نویسنده به نسخ تحریری کتابت شده و در حواشی دارای تصحیح و افزوده هایی از مؤلف است.
آغاز این اثر چنین است:�قوله وهی مرتبة علی مقدمةو فصول ثلاثة و خاتمة امّا المقدّمة ففی تعریف الصلوة و تقسیمها و ذکر من الصلوة علیه امّا الفصول الثلاثة فالفصل الأوّل فی المقدّمات و الثانی فی المقارنات و الثالث فی المنافیات امّا الخاتمة ففی خلل الواقع فی الصلوة الیومیّة و ذکر خصوصیّات باقی الصلوة المفروضة . . . �
3 ) جنگ، خطی شامل مطالب علمی و و اشعار و از جمله سروده های ایشان و شرح مسافرتها و زندگی نامه و همچنین صورت مباحثه ای که در شیراز با یکی از زنان دانشمندان آن شهر انجام داده به قلم خودشان موجود است. این جنگ در نزد نوادگان نویسنده نگهداری می شود.
4 ) جنگ شامل احادیث، تاریخ موالید، فوائد تاریخی، تاریخ اهل بیت؟عهم؟ و خلفای بنی عباس و بنی امیّه، تاریخ دانشمندان شیعه قرن هفتم، فهرست کتابخانه خصوصی مؤلف، فواید طبی، منتخبات کشکول شیخ بهایی، تاریخ قحطی1288ق، شرح الفیه شهیداوّل ، تلخیص المفتاح خطیب قزوینی و . . این اثر به شماره 40/116در کتابخانه آیت الله گلپایگانی ثبت شده است.
5 ) لبّ لباب؛ این اثر در چهار مجلد تدوین شده است. مؤلف در سال 1283 به نگارش جلد دوم اشتغال داشته است. قسمت هایی از این کتاب بویژه جلد یک و دو در مجموعه پیش گفته آمده است. مؤلف در شرح این کتاب در جنگ چنین نوشته است:�. . . چون در ازمنه سالفه تاریخی مختصر مسمّی بلبّ لباب در احوال سلاطین عجم پادشاهان یزدجرد و خلافت عمر بن الخطاب نوشته بودم در این ایّام که سنه 1283 است مصمّم آنم که مجلد دوم را در شرح احوال انبیاء و اولیاء و و مجلّد سیِم را از سال اوّل هجری تا سنه تناثر نجوم که سنه سیصد و بیست و نه و انقطاع سفرای حضرت خاتم الأولیاء سلام الله علیه و اوّل غیبت کبری آن حضرت است، نگاشته شود و مجلّد چهارم در احوال سلاطین و علماء و اکابر که در غیبت کبری تا حال تحریر به عرصه وجود آمده و رفته اند، قلمی دارم لهذا برخی از احوال سنه تناثر نجوم و بعدها که در نظر است ملاحظه می شود بجهت تذکره در این اوراق ثبت می نمایم تا در وقت ضرورت از خاطرم محو نشود. . . �
6 ) رساله ای در تجوید که برای فرزندشان میرزا داوود نوشته است.
[متن وقایع قحطی سال 1288ق]
قال الله تعالی: �و لنبلونّکم بشیء من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشّر الصابرین� ( سوره بقره آیه 155 (
اللهم أغفر لنا ذنوبنا الّتی تنزل البلاء ماه دویّم است، از سال سیّم غلای عام بلاد روم و ایران و قحط خاصّه عراق عجم. سرقت چنان شایع شده که بجهة دو من نان جو جوانی را کشتند و اکل میته به نحوی متداول گردیده که از لحوم سگ و گربه کراهت نداشتند. در یکی از قراء چند نفر طفلی را در تنور افروخته افکنده، سدّ رمق خود نمودند.
دیروز که پنجشنبه شانزدهم شهر صفر المظفّر سنه 1298 بود در بلده ساوه مردی را گرفتند که زنی را کشته و تمام او را بجز کله و سر و دو دست خورده بود به هجوم عام آن نامرد را به دیار عدم فرستادند.
در اصل بلده در چهار ماه تقریباً زیاده از چهار هزار نفس از گرسنگی مردند و بسیاری را در شوارع سباع خوردند. تسعیر مأکولات اگر پیدا می شد، بدین تفصیل رسید.
نرخ ماکولات، یک من، هشت عباسی.
گندم؛ دو قران و هفت شاهی
جو؛ دو قران و صنّار[صد دینار]
نخود؛سه قران
لوبیا؛سه قران
ماش؛ سه قران
برنج؛ شش هزار و ده شاهی
گوشت؛سه قران
روغن؛ هشت قران
کشمش؛ دو قران و ده شاهی
شیره؛ چهارقران و ده شاهی
شیر و ماست؛ سه قران
قند؛ یک تومان
سایر چیزها را قیاس کنند. اشیاء غیر مأکوله نیز آنچه ضرورت داشت، تابع خوردنی شد در تسعیر.
تنباکو؛ یک تومان
صابون؛ چهار قران
روغن چراغ؛ چهار قران
پنبه دانه؛ نه صنّار[صد دینار]
کرچک؛سه قران
هیمه، بوته در زمستان؛ باری دو قران و ده شاهی
زغال سرسرندی؛ ده شاهی
تنباکوی کاشی را اوّل تابستان هر سیری دوازده هزار فروختند.
چیزی که ارزان بود، متاع دین و ایمان و آنچه فقرا از باب ضرورت می فروختند:
مسینه آلات؛ چهار قران
فرش پشمینه؛ سی شاهی
رخوت بی مروّت مشتری.
در زمستان، دوازده برف و زیاده در شهر بارید. کوهسار و ییلاقات ازشمار خارج شد، باغات را سرما برد. اینک که اردیبهشت است، بریده هیمه آن قابل کرایه و نقل نیست. نعوذ بالله من غضب الجبّار. حررها احمد الحسینی.
روز هفتاد و دوم بهار سیلی آمد که جمیع زراعات را از شتوی و صیفی فرو کوفت و بسیاری را فاسد کرد. تا بعد چه شود؟ ما شاء الله کان در جمیع ایّام بهار به خصوص ماه سیّم انواع امراض در کمال عموم و اشتداد بود؛ خاصّه حسبه و سرسام و ا ستسقاء و مطبقه و محرقه و حنّاق و درد گوش، زعاف، پنداری عدد علل و اسقام از عدد بقیة السلف اهل قحط فزون آمده[است]. لهذا هر مریض را چند مرض قسمت رسید؛ خانه ای که یک و دو ناخوش باشد، بسیار کم و خانه ای که تمام مبتلا باشند؛ بسیار زیاد است. دیروز که نود و چهارم بهار بود، جوانی در علالی خوشه میچید. نعاس و پینکی او را عارض شد. سر به زمین نهاد که لحظه ای بخوابد تا رفع کسالت شود. دیگر توفیق بر خواستن نیافت. هنیئاً له.
مست می بیدار گردد نیم روز[17] مست ساقی روز محشر بامداد
نعش او را تا به شهر رسانیدند، جمیع گوشت بدن او پخته شده سرش را گرفتند، از سه جا شق شده بود. در هر حال شکر آن دارم که مبادا از ین بتر گردد. اهل شهر با کمال امساک یخ را به جهت مرض، من تبریزی ده شاهی و زرد آلو را سه عباسی می خرند. مثل سائر در نزد عوام است که�سالی که نکوست، از بهارش پیداست�.
امسال، تحویل شمس به حمل ساعت چهارم روز عاشورا بود تا امروز که اوّل سرطان است، حالت خلق را شمّه ای دانستی.
�چون بگذرد خزان که بهارم چنان گذشت�.
رضاً بقضاء الله و تسلیماً لامره.
قلم به آمدنی رفت، اگر رضا به قضا دهی و گر ندهی، بودنی بخواهد بود. شرذمه ای از حوادث بیست و هفت ماه گذشته را درین اوراق به یادگار نگاشتم و به جهت تنبیه آیندگان به یادگار گذاشتم. فاعتبروا یا أولی الأبصار.
حرره العبد الجانی احمد شهاب الدین بن محتشم بن صالح بن محتشم بن مخدوم بن شریف بن لطیف الحسینی الساوجی.
تولّد احقر عباد منتصف شهر رجب المرجب سنه 1217 هزار و دویست و هفده هجری است. و حال تحریر منتصف شهر ربیع الآخر سنه هزار و دویست و هشتاد و نه است. هفتاد و دو سال تقریباً از سنین عمرم گذشته. باز همان احمد پارینه ام و غافل دیرینه ام.
أستغفرالله ربّی و أتوب الیه، در مدّت سی و هفت سال مشغول کسب کمالات ظاهری و باطنی و سیاحت بلاد عراق و فارس و خراسان و دارالمرز و آذربایجان و دریای عمّان و بعضی از بلاد یمن و حجاز و غیرهما از بلاد روم بودم. بعد اللتیا و التی در تاریخ یوم اثنین، ثانی من شهر ربیع الثانی سنه 1254 بند گران تزویج بر پای نفس امّاره نهادم. نیمه شعبان آن سال زفاف واقع شد. تا سنه هزار و دویست و هشتاد، خداوند شانزده اولاد کرامت فرمود. نصفی به عالم باقی ارتحال نموده، هشت دیگر در عالم فانی باقی می باشند.
تاریخ تولد بازماندگان بدین تفصیل است:
تولد عذرا، نیمه جمادی الاولی سنه 1255.
میرزا داوود شانزدهم ذی الحجة 1256.
میرزا رضا، هفتم ذیقعده، سنه 1259،
هشتم ربیع الاول، سنه 1263 ابوالحسن متولد شد.
در سنه 1269 شیرین خانم تشریف آورده[است].
سنه 1272 سکینه متولد شد.
تولّد عبد الحسین، چهارم شهر صفر المظفّر سنه 1275.
بیست و سیّم شهر شعبان المعظم سنه 1280، علی تولد نمود و بر وی ختم شد.
[حاشیه در ذیل نام مولف]: و قد ارتحل عن دار الغرور الی دار الخلود مصنّف هذا السطور، فی شهر ربیع الأولی سنه 1304 سنه هزار و سیصد و چهار هجری نبوی غفر الله]له[ و اعلی الله مقامه و رفع درجته حرره ابن مصنف، علی.
[حاشیه در ذیل نام فرزند مؤلف علی]: فوت نمود مرحوم آمیرزا علی 7 صفر 1359رحمةالله علیه.
[1] . این یادداشت در برگ پایانی نسخه زادالمعاد علامه مجلسی متعلق به کتابخانه مدرسه صدر خواجو به شماره57 ( فهرست مدرسه صدر خواجوص 50 ) به کتابت ملا زین العابدین بن ملاعلی ریزی قلمی شده است.
[2] . سفرنامه حاجی سیّاح محلاتی، ص 34 و 482.
[3] . سیاحتنامه ابراهیم بیگ ( قاهره، 1312 ق ) ، ج 1، ص 194 – 195.
[4]. گزیده رجال و دانشوران اصفهان به ضمیمه شجره مبارکه یا سرگذشت خودنوشت سید محمد علی مبارکه ای ( قم، مؤسسه کتابشناسی شیعه، 1393 ) ص312 - 313
[5] . گلستان سعدی با ترجمه ترکی، به اهتمام علی جان علی پور لائین ( قم، سرزمین سبز، آئینه اندیشه، 1392 ) مقدمه ص�ح�
[6] . مرآة الشرق، صدر الاسلام محمد امین خویی، تصحیح علی صدرائی خویی ( قم ، کتابخانه مرعشی نجفی، 1385 ) ، ج 1 ص 891
. [7] بر آستان خوبان، شرح حال علما و فرزانگان الیگودرز و ازنا ( قم، منشور وحی، 1389 ) صص 334 - 344
[8] . چهره های آشنا ( نشرکیهان، 1344 ) ص 666 - 667
[9] . تاریخ صحیح وفات او ماه ربیع الاول 1304 است جنانکه فرزند مؤلف در ذیل این نوشته ثبت کرده است.
[10] . چهل سال تاریخ ایران در دوره ناصرالدین شاه؛ المآثر و الآثار، محمد حسن خان اعتماد السلطنه، به کوشش ایرج افشار ( تهران، اساطیر، 1374 ) ص220
. [11] منتظم ناصری، اعتماد السلطنه، تصحیح محمد اسماعیل رضوانی ( تهران ) ج 2 ص 1300و ج3 ص2145
[12] . اعیان الشیعه 2: 595، نقباء البشر 1: 116 - 117 و 116ش 261 ، گنجینه دانشمندان ج5 ص 294
[13] . نقباء البشر، آقابزرگ الطهرانی، ( مشهد، دارالمرتضی، 1404ق ) ج 1 ص 116 - 117
[14] . همو، ج1 ص 460
. [15] سفرنامه حاج سیاح یا دوره مخوف و وحشت، محمد علی سیاح ، به کوشش حمید سیاح ( تهران، نشر ابن سینا، 1346 ) ص 196 - 198
[16] . آیینه دانشوران، سیدعلیرضا ریحان یزدی ( قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، 1372 ) ص 374و 416
[17] . شعر از سعدی و در اصل �نیم شب� است
شماره خبر : 330 مشاهده : 2612 انتشار : 1/12/1393 آرشیو فهارس نسخ خطی آرشیو همه اخبار
دو رساله در سلوک علمی و عملی محمدحسن بن ملا مصطفی خوئینی
وقایع قحطی 1288ق در ساوه میرزا سید احمد حسینی ساوجی ( 1304ق )
سفرهای حجّ خاندان فیض کاشانی براساس دو نسخه خطی 8446 و 8447 کتابخانه آیت الله العظمی مرعشی ( رحمة الله )
حکیم ری فهرستِ آثار دستنویس فیلسوف و پزشک نامی، ابوبکر محمّد بن زکریای رازی در کتابخانه بزرگ حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی ( ره )
تفسیر کتاب الله و نسخه های آن
متن زیر برگرفته از جنگ عالم فقیه میرزا احمد حسینی ساوجی ( درگذشته1304 ق ) است. زندگی نامه ایشان را اعتماد السلطنه در باب دهم؛ در تحریر اسمـاء علماء و فضلاء و ائمه دین کتاب المآثر و الآثار چنین نوشته است:
... [مشاهده متن کامل]
�حاج میرزا احمد ساوجی؛ از مشاهیر علما و مشایخ بود. خدمت استاد اعظم حاج ملااحمد نراقی؛ صاحب مستند و مناهج و غیرهما و رئیس مفخّم حاج میرزا مسیح مجتهد طهرانی تحصیل و تکمیل کرد و در سال یک هزار و سیصد و پنج[9] به رحمت ایزدی پیوست�[10]
اعتماد السلطنه در منتظم ناصری نیز نام ایشان با عنوان�حاجی میرزا احمد مجتهد � در شمــار رجال ساوه یاد کرده است. [11]
منابع دیگر[12] همه از این منبع نقل کرده اند. عجیب اینکه علامه تهرانی در طبقات اعلام الشیعه دوبار به معرفی این فقیه و دانشمند پرداخته است:
�السید المیرزا احمد الساوجی ( 000 - 1305 ) ؛هو السید المیرزا أحمد بن محتشم بن محمد صالح الحسینی الساوجی عالم فقیه، کان من تلامیذ العلامة المولی أحمد نراقی و المیرزا مسیح الطهرانی و کان یلقّب بشیخ المجتهدین کما فی ( المآثرو الآثار ) توفّی ( 1305 ) و هوالجدّ الامی للعلامة السیّد ابی محمد الساوجی السابق ذکره[13]�
�المیرزا احمد الساوجی ( 000 - 1305 ) ؛من مشاهیر علماء عصره و فقهائه ذکره فی ( المآثرو الآثار ) ص 136 مع التجلیل و الثناء الجزیل و ذکر انّه تلمّذ علی العلامتین المولی احمد النراقی مؤلف ( المستند ) و المیرزا مسیح الطهرانی و توفّی فی ( 1305 ) انتهی ( أقول ) . هو أبوالزوجة العلامة السید ابوالحسن الساوجی المذکور فی ص 78 من هذا الکتاب کما حدّثنی به و رزق منها ولده الفاضل الجلیل الآقا میرزا علی الساوجی المترجم فی ( آئینه دانشوران ) مع تصویره المشترک المقابل ص 56�[14]
حاج سیّاح محلاتی در سفرنامه خود گزارش دیدار خود با ایشان را چنین نوشته است:
�. . . چون در ساوه واطراف بلکه در شهرهای دیگر زهد وصحت عمل علم وفضل جناب حاجی میزا احمد سید جلیل القدر که عالم ساوه است، مشهور ودیدن چنین شخصی غنیمت است . منزل اورا پرسیدم . در کنار شهر خانه متوسط گلی را نشان دادند . بدر خانه رسیده سیدی را دیده پرسیدم: ایا بحضور آقا می توان رسید ؟ گفت : الان عرض میکنم. رفته برگشته مرا وارد عمارتی کرد که هنوز نا تمام بود وبرد به اطاقی . دیدم فرش نمدی گسترانیده وتشک کرباسی روی آن هست. شخص پیر بلند قدی با ریش تنک. شبکلاهی در سر . پیراهنی و لباس کرباسی در بر داشت . بعد از سلام نشستم واز هر طرف صحبت پیوستم . دیدم بسیار ضعف دارد .
پس پرسید: درجهان دینی مانند دین اسلام دیده ای که توپ توحیدش دلها را بشکافد ؟
گفتم : واقعا تقریر با رعبی فرمودید . مقصود چه بود ؟
فرمود : بلی! کلمه لا اله الا الله.
گفتم : هرگز دینی این مقام توحید را ندارد لکن افسوس مسلمانان قدر اسلام را ندانسته اخوّت اسلامی را مبدل به نفاق واغراض کرده اند . عمل اسلام را ملل دیگر برده اند.
گویا خونش بدوران آمده گفت : آه از دست زمامداران اسلام! آیا شمـاحاجی محمد ابراهیم را دیده بودید؟ فرمود : کلباسی؟
گفتم سنم مقتضی ملاقات اونبود : ازهمین اسم آن مرحوم سادگی می بارید . الفاظ آخوند وشیخ وملا وآقا به خود نچسبانیده . تجارت میکرد . أبداً در اسلام ملاییی وشیخی عنوان ندارد . عالم بودن امتیاز لقبی یا بدنی یا لباسی یا جلالی در اسلام ندارد . همه مسلمانان در اسلام برادر وبرابر مقرر گردیده اند . همه باید عالم باشند بهر درجه که بتوانند . همه باید با دسترنج خود نان خورند . وقتی بآن مرحوم گفتند : آخوندی دزدی کرده فرمود : خیر ! بگویید دزدی آخوند شده. مگر آخوند یا عابد یا زاهد یا مقر به خدا به لباس است ؟ اگر لباس مخصوص نباشد، قدرش در نزد خدا کمتر میشود؟ یا خدا او را اشتباه می کند؟ واضح است این امتیاز لباس برای مردم و هزاران مقاصد است که یکی دراسلام برای لباس مقر نشده. لباس پیغمبر؟ص؟ امیرالمومنین؟ع؟ و ابوبکر وعمر وحسین ویزید ومعاویه وسایر خلق یکی وهمه متعارف زمان بود. باری دیوانیان ما را ضایع کردند . هرکس به میلشان رفتار نمود رواج داده آقا و نایب خدا و رسول ساختند . حکم اورا حکم الله نامیدند . هر یک به میلشان اطاعت نکرد. منزوی کردند . اشرار دوطایفه دست بهم داده خوبان را ذلیل وبدان را عزیز کردند . دین مارا مایه دنیا گردانیدند . مردم بیچاره را فریب دادند . عوام هم قوه ممیزه ندارند . نیک و بد را تمیز نمی دهند بلکه مناط، احترام ورواج در نزد حکام را میدانند . نمیدانم اینان در حضور خدا ورسول؟ص؟ چه جواب خواهند داد ؟ از صحبت او معلوم میشد که خیلی تعصب دین را دارد . پس فرمود: خشنودم از اینکه عمرم به آخر رسیده از دیدار این مردم منافق خلاص می شوم. . . پس از این مقامات حرارتی در وجود این سید محترم پیدا شده فرمود: �کسی هم اهل درد نیست� پس فرمود به پسرش که قدری میوه حاضر کردند، یک دانه انار با کمال امتنان برداشته اجازه مرخصی حاصل نمودم پسرش به مشایعت همراهی کرد تا به منزل آمدم�[15]
مرحوم میرزا احمد ساوجی در این نوشته نسب خود را این گونه قلم زده است:� احمد شهاب الدین بن محتشم بن صالح بن محتشم بن مخدوم بن شریف بن لطیف الحسینی الساوجی �. تاریخ ولادت خود را نیز نیمه ماه رجب 1217 نگاشته است. تاریخ وفات او که به قلم یکی از فرزندانش در ذیل این یادداشت تحریر شده ربیع الاول 1304 است. نکته دیگر اینکه صبیِه ایشان عذرا خانم متعلّقه آیت الله سید اسمـاعیل حسینی ساوجی و صبیّه دیگر سکینه خاتون همسرعالم بزرگ ساوه میرزا مسیح ساوجی بوده اند و صبیّه دیگر که نویسنده نام برده در کودکی از دنیا رفته است.
میرزا احمد ساوجی منصب شیخ الاسلامی ساوه را به عهده داشته و پس از درگذشت ایشان این منصب به دامادش سید اسمـاعیل حسینی ساوجی منتقل شده است ونوادگان سیداسمـاعیل حسینی ساوجی به سادات شیخ الاسلامی و حسینی شهرت دارند. خاندان این فقیه اکنون با نامهای سادات سبط احمدی و سجادی و رضوانی و حسینی و شیخ الاسلامی در تهران و قم و ساوه و دیگر شهرها مشهور هستند. برخی از نوادگان عالم و فاضل ایشان در کتاب آئینه دانشوران با نامهای سید احمد و سید علی سجادی معرفی شده است. [16] آرامگاه میرزا سید احمد حسینی ساوجی در قبرستان شیخان قم در کنار مزار محدث بزرگ شیعه و اصحاب امامان حضرت صادق و موسی بن جعفر و علی بن موسی الرضا علیهم السلام؛ زکریا بن ادریس اشعری قمی قرار دارد. لوح نوشته آرامگاه بدین شرح است:
�الناس موتی و أهل العلم أحیاء، هذا مرقد الشریف و مضجع المنیف للسیّد الجلیل و الحبر النبیل، صاحب نفس الزکیّة و المقامات العلیّة و جامع العلوم العقلیّة و النقلیّة الحاج میرزا احمد الساوجی قدّس سرّه، تاریخ وفاته ربیع الأوّل سنة 1304قمریّة، تاریخ تجدید اللوح شوّال المکرّم 1419قمریّة�
حضرت حجة الاسلام و المسلمین سید حسن سبط احمدی ( دامت توفیقاته ) یکی از نوادگان ایشان - به درخواست نگارنده سطور مطلبی درباره جد بزرگوارشان مرقوم فرمودند، که بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
� قال الله تبارک و تعالی: ( انّما یخشی الله من عباده العلماء ان الله عزیز غفور )
حمد بی عدّ و ستایش بی حدّ شایسته و سزاوار ساحت قدس خالق بی شریک و بی معینی است که سراسر کائنات و عالم وجود را با اراده و مشیّتش بیافرید و بهر چیزی در جای خود خاصّیت و اثری بخشید ، و تمام نعمتها و برکاتش را برای بندگانش قرار داد . چه خوش گفته شاعر�من نکردم خلق تا سودی برم - تا که من بر بندگان جودی کنم� سپس برای هدایت و راهنمایی بندگان و برقرار نمودن نظم و عدالت درمیان آنان در این جهان سلسله جلیله انبیاء عظام و رسولان عالی مقام را فرستاد؛ این آیه شریفه در سوره مبارکه جمعه حاکی از این مطلب است�هو الذی بعث فی الامّیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة �
آنان مبعوث شدند از طرف پروردگار آیات آسمانی و احکام الهی را برای آنان بخوانند و ایشان با عمل نمودن بآنها رستگار شوند و به سعادت ابدی برسند.
وچون مشّیت الهی و تقدیر ربّانی برای بندگان بر استمرار و ادامه نعمت هدایت بوده است لذا بعد از تنفیذ اصل مسلّم و سنّت محکم ، مات الناس حتّی الانبیاء سلسله جلیله اوصیاء و جانشینان انان در هر عصر و زمان، این بار سنگین هدایت بندگان را بر عهده گرفتند و به راستی که با همه مشکلات و آزار و اذیّتها بوظائف شاقّه خود عمل نمودند و فرمایش پر ارزش�ما اوذی نبی مثل ما اوذی� شاهد است.
تا در این صراط مستقیم و مسیر قویم نوبت قبول این مسولیت خطیر و رهبری کبیر به وجود مقدس و نازنین حضرت خاتم الوصیّین و بقیة الماضین، ناموس دهر و امام عصر؟عج؟ فرجه الشریف رسید در چنین مقطع حساس زمان ذات مقدس پروردگار زمین و آسمــان بنابر مصلحت بندگان، لباس غیبت و نهان بر اندام شریف و مقدّسش پوشانید امید است که هرچه زودتر این چشمان رمد دیده محبان و شیعیان به نور جمال دل آرایش روشن و منوّرگردد. آمین رب العلمین.
اما چون بندگان مؤمن در این عصر و دوران غیبت کبری و شهر آشوب بلاد ، دسترسی به وجود مقدّس حجّت و امام زمان نداشتند، حق تعالی - جلّ و علا - بار مسولیت ارشاد و هدایت را بر دوش علماء راستین و متّقین و عالمین به احکام دین نهاد و آنان را حجّت و مرجع بندگان قرار داد تا به مرور زمان در قرن سیزدهم از هجرت خاتم رسولان؟ص؟، عالمی با فضیلت و حقیقت و معنویت از خاندان پاکان و از دودمان اشرف پیمبران بنام مرحوم حاج میرزا احمد ساوجی؟ره؟ همچون خورشیدی درخشان در افق بلاد ساوه طلوع نمود و به نور افشانی و انجام وظائف دینی مشغول گردید.
آری؛ یک دهان خواهیم و پهنای فلک - تا کنم توصیف آن رشک ملک؛ این شخصیت والا و با معنی جامع کمالات علمی و معنوی و عرفانی و همچنین در علوم غریبه جفرو رمل و احضار استاد بوده اند، بعضی از قضایا و داستانهای جالب از آن بزرگوار در این راستا به ما رسیده، که نقل آنها موجب تطویل کلام است. چه خوش گفته� گنجایش بحر در سبو ممکن نیست� بعضی از ارباب تراجم مطّلع، نقل اجمالی از احوال آن بزرگوار نموده اند.
اینک این حقیر بنا به تقاضای بعضی از دوستان اهل معرفت یکی از قضایایی که حاکی از مقامات معنوی و روحانی آن مرحوم می باشد و لساناً به ما رسیده است، نقل می کنم تا چه قبول افتد و چه در نظر آید. در اواخر زمان حیات این عالم مجهول القدر مرحوم ناصرالدین شاه قاجار برای ملاقات و زیارت ایشان از تهران به ساوه می آیند، ظاهراً در فصل تابستان و هوا گرم بوده است. آن زمان در منزل مسکونی مرحوم حاج آقا دار و درخت زیادی وجود داشته، پشه های مزاحم فراوانی به چشم می خورده و این دیدار هم در شب بوده است . بعد از مقداری جلوس و صحبت پادشاه ایران برای خدا حافظی به مرحوم حاج آقا عرض می کند:� امر و فرمایشی است؟� ایشان سر مبارک به زیر انداخته، جوابی نمی گویند. مرحوم ناصر الدین شاه برای بار دوم همان جمله را تکرار می کنند ، ولی جوابی نمی شنوند . خلاصه پس ازمرتبه سوم، سر مبارک را بلند می کنند و در جواب ایشان چنین می فرمایند:� به این پشّه ها امرمی کنم که از این اطاق بیرون بروند� . نقل شده همه آنها دست جمعی از اطاق و اطراف چراغ بیرون رفتند . لا یخفی لطف هذه الجواب لالولی الالباب. آری در حدیث آمده که حق تعالی جّل جلاله فرموده:� عبدی اطعنی حتّی اجعلک مثلی�
در خاتمه این جمله با جرأت و اعتقاد کامل می گویم؛ این کلمات و مقالات هرچه بیشتر و مفصّل ترباشد، ابدا تاثیری در مقامات و حقیقت ایشان نمی کند. عاش سعیدا ومات سعیدا.
ضمیمه ترجمه حالات: لازم به تذکّر است که این فرزند یعنی ( مرحوم مغفور سید ابوالحسن اعلی الله مقامه ) أعلم و أتقی و أزهد فرزندان پدرشان بوده است و به تعبیر و گفته یکی از معمّرین آقایان اهل منبر در ساوه، که ایشان را در زمان حیاتشان درک کرده بوده است، می فرمود: مرحوم آقا سید ابوالحسن - قدّس سره - در زهد و تقوا و پاکی نفس بمنزله عیسی عصر و زمان خودش می بود. چه بجاست تحریر و نقل این داستان جالب که حاکی از قداست نفس و طهارت باطنی و محبوبیّت خاص ایشان در نزد پدر بزرگوارشان دارد. به مناسبت احوال و ترجمه والد معظمشان نقل کنم تا ختامه مسک باشد.
خلاصه داستان این مرحوم مغفور به خاطر همان جنبه های علمی و معنوی داشتند قهرا مورد علاقه و توجه خاصّ والد معظم و مکرّمشان بودند تا این که ایشان بعد از خود وصیّ شرعی خویش قرار داده بود، با اینکه فرزندان دیگر از ایشان بزرگتر بودند لذا این عمل و انتخاب برای آنان سنگین تلقّی شده بود و باطنا ناراحت بودند، ولی جرأت اظهار و ابراز نداشتند. پدر بزرگوار عالی قدر به فراست و دید باطنی دریافت و مطلع شد. ناچار برای حل این معمّا روزی ایشان را - یعنی همین فرزند محبوب و مورد نظر را - به بهانه ای برای انجام کاری را به باغات و املاک مفصّلی که در اطراف شهر ساوه داشتند، فرستادند، سپس همان روز بقیّه فرزندان را احضار نمودند، در نزد خویش و مطالبی این مضامین فرمودند: من این فرزند عزیزم، بردار شما را که سنّاً کوچکتر از همه است، قلباً بیشتر از همه دوست دارم. اکنون احساس می کنم که این عمل برای شما سنگین و باعث ناراحتی باطنی شده است، ولی علت و وجهی دارد؛ میگویم برایتان تا بدانید. همه سراپا گوش شدند:� فرزندان عزیزم . من در طالع ایشان دیده ام که زودتر از همه شمــا از دنیا می رود، لذا به خاطر این، میخواهم محبّت و علاقه قلبی خویش را به ایشان اظهارو ابراز کنم تا باعث تشفّی قلبم گردد. خاطر جمع و مطمئن باشید� لذا همه فرزندان و برادران بعد از شنیدن این مطلب و خبر پنهان از لسان پدر بزرگوارشان، نسبت به برادر خویش فوق العاده احترام و تکریم می نمودند. �آری درسی نبود هر آنچه در سینه بود�. رحمهم الله تعالی أجمعین.
ناگفته نماد که دو بزرگوار - پدر و پسر - قبر شریف و مضجع منیفشان در قبرستان شیخان قم - صانها الله عن التصادم - می باشد. در کنار قبور و مزار محدّثین شیعه و اصحاب بزرگ امامان معصوم یعنی حضرات امامان صادق و آقا موسی بن جعفر و حضرت علی بن موسی الرضا صلوات علیهم اجمعین قرار دارد . حشرهم الله جمیعا مع أولیاء المقرّبین أئمتنا المعصومین وألحقنا بهم. نویسنده این کلمات حسن ابن عباس ابن عماد ابن ابوالحسن ابن احمد الحسینی الساوجی�
ایشان کتابخانه موقوفه ارزشمـندی درشهر ساوه داشته که خوشبختانه با تلاش و حفاظت نوادگان ایشان از گزند حوادث محفوظ مانده و در بهار امسال از سوی استاد ارجمند حوزه علمیه قم حضرت حجت الاسلام و المسلمین سید حسن سبط احمدی ( یکی از نوادگان ایشان ) به کتابخانه آیت الله العظمی گلپایگانی؟رح؟ قم واگذار شد. این مجموعه شامل 93 جلد کتاب چاپی و 73 نسخه خطی است که پس از تفکیک مجموعه های خطی جمعا بالغ بر 92 عنوان نسخه خطی می شود. کلیّه کتابها به عنوان وقف در دفتر کل کتابخانه از شماره 104587 تا شماره 104753 ثبت و ضبط شده است. این سند نیز برگرفته از جنگ خطی ایشان به شمـــــاره116 - 40 است و به لطف و بزرگواری و اشراف استاد عزیز جناب عربزاده ( دامت توفیقاته ) در اختیار نگارنده سطور قرار گرفت.
تالیفات سیداحمد ساوجی :
1 ) حاشیه بر کتاب نقد الرجال : مصطفی بن حسین حسینی تفرشی ( قرن 11 ) نویسنده بر این معجم رجالی که راویان شیعه را به ترتیب حروف الفبائی اول اسماء آنها جمع آوری نموده، حاشیه زده است نسخه منحصر به فرد این اثر که به قلم مولف تحریر شده، در کتابخانه آیت الله العظمی گلپایگانی نگهداری می شود.
2 ) شرح الفیه شهید اوّل؛ نویسنده این اثر را که حاوی هزار مساله از نماز است، شرح داده است. نسخه منحصر به فرد این اثر جزء مجموعه شمـــاره 40/116درکتابخانه آیت الله گلپایگانی نگهداری می شود. این شرح باعنوان قوله – قوله تالیف شده در آن مقدمه و سه فصل الفیه شهید شرح داده شده و بخش خاتمه در این نسخه موجود نیست. این شرح به قلم نویسنده به نسخ تحریری کتابت شده و در حواشی دارای تصحیح و افزوده هایی از مؤلف است.
آغاز این اثر چنین است:�قوله وهی مرتبة علی مقدمةو فصول ثلاثة و خاتمة امّا المقدّمة ففی تعریف الصلوة و تقسیمها و ذکر من الصلوة علیه امّا الفصول الثلاثة فالفصل الأوّل فی المقدّمات و الثانی فی المقارنات و الثالث فی المنافیات امّا الخاتمة ففی خلل الواقع فی الصلوة الیومیّة و ذکر خصوصیّات باقی الصلوة المفروضة . . . �
3 ) جنگ، خطی شامل مطالب علمی و و اشعار و از جمله سروده های ایشان و شرح مسافرتها و زندگی نامه و همچنین صورت مباحثه ای که در شیراز با یکی از زنان دانشمندان آن شهر انجام داده به قلم خودشان موجود است. این جنگ در نزد نوادگان نویسنده نگهداری می شود.
4 ) جنگ شامل احادیث، تاریخ موالید، فوائد تاریخی، تاریخ اهل بیت؟عهم؟ و خلفای بنی عباس و بنی امیّه، تاریخ دانشمندان شیعه قرن هفتم، فهرست کتابخانه خصوصی مؤلف، فواید طبی، منتخبات کشکول شیخ بهایی، تاریخ قحطی1288ق، شرح الفیه شهیداوّل ، تلخیص المفتاح خطیب قزوینی و . . این اثر به شماره 40/116در کتابخانه آیت الله گلپایگانی ثبت شده است.
5 ) لبّ لباب؛ این اثر در چهار مجلد تدوین شده است. مؤلف در سال 1283 به نگارش جلد دوم اشتغال داشته است. قسمت هایی از این کتاب بویژه جلد یک و دو در مجموعه پیش گفته آمده است. مؤلف در شرح این کتاب در جنگ چنین نوشته است:�. . . چون در ازمنه سالفه تاریخی مختصر مسمّی بلبّ لباب در احوال سلاطین عجم پادشاهان یزدجرد و خلافت عمر بن الخطاب نوشته بودم در این ایّام که سنه 1283 است مصمّم آنم که مجلد دوم را در شرح احوال انبیاء و اولیاء و و مجلّد سیِم را از سال اوّل هجری تا سنه تناثر نجوم که سنه سیصد و بیست و نه و انقطاع سفرای حضرت خاتم الأولیاء سلام الله علیه و اوّل غیبت کبری آن حضرت است، نگاشته شود و مجلّد چهارم در احوال سلاطین و علماء و اکابر که در غیبت کبری تا حال تحریر به عرصه وجود آمده و رفته اند، قلمی دارم لهذا برخی از احوال سنه تناثر نجوم و بعدها که در نظر است ملاحظه می شود بجهت تذکره در این اوراق ثبت می نمایم تا در وقت ضرورت از خاطرم محو نشود. . . �
6 ) رساله ای در تجوید که برای فرزندشان میرزا داوود نوشته است.
[متن وقایع قحطی سال 1288ق]
قال الله تعالی: �و لنبلونّکم بشیء من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشّر الصابرین� ( سوره بقره آیه 155 (
اللهم أغفر لنا ذنوبنا الّتی تنزل البلاء ماه دویّم است، از سال سیّم غلای عام بلاد روم و ایران و قحط خاصّه عراق عجم. سرقت چنان شایع شده که بجهة دو من نان جو جوانی را کشتند و اکل میته به نحوی متداول گردیده که از لحوم سگ و گربه کراهت نداشتند. در یکی از قراء چند نفر طفلی را در تنور افروخته افکنده، سدّ رمق خود نمودند.
دیروز که پنجشنبه شانزدهم شهر صفر المظفّر سنه 1298 بود در بلده ساوه مردی را گرفتند که زنی را کشته و تمام او را بجز کله و سر و دو دست خورده بود به هجوم عام آن نامرد را به دیار عدم فرستادند.
در اصل بلده در چهار ماه تقریباً زیاده از چهار هزار نفس از گرسنگی مردند و بسیاری را در شوارع سباع خوردند. تسعیر مأکولات اگر پیدا می شد، بدین تفصیل رسید.
نرخ ماکولات، یک من، هشت عباسی.
گندم؛ دو قران و هفت شاهی
جو؛ دو قران و صنّار[صد دینار]
نخود؛سه قران
لوبیا؛سه قران
ماش؛ سه قران
برنج؛ شش هزار و ده شاهی
گوشت؛سه قران
روغن؛ هشت قران
کشمش؛ دو قران و ده شاهی
شیره؛ چهارقران و ده شاهی
شیر و ماست؛ سه قران
قند؛ یک تومان
سایر چیزها را قیاس کنند. اشیاء غیر مأکوله نیز آنچه ضرورت داشت، تابع خوردنی شد در تسعیر.
تنباکو؛ یک تومان
صابون؛ چهار قران
روغن چراغ؛ چهار قران
پنبه دانه؛ نه صنّار[صد دینار]
کرچک؛سه قران
هیمه، بوته در زمستان؛ باری دو قران و ده شاهی
زغال سرسرندی؛ ده شاهی
تنباکوی کاشی را اوّل تابستان هر سیری دوازده هزار فروختند.
چیزی که ارزان بود، متاع دین و ایمان و آنچه فقرا از باب ضرورت می فروختند:
مسینه آلات؛ چهار قران
فرش پشمینه؛ سی شاهی
رخوت بی مروّت مشتری.
در زمستان، دوازده برف و زیاده در شهر بارید. کوهسار و ییلاقات ازشمار خارج شد، باغات را سرما برد. اینک که اردیبهشت است، بریده هیمه آن قابل کرایه و نقل نیست. نعوذ بالله من غضب الجبّار. حررها احمد الحسینی.
روز هفتاد و دوم بهار سیلی آمد که جمیع زراعات را از شتوی و صیفی فرو کوفت و بسیاری را فاسد کرد. تا بعد چه شود؟ ما شاء الله کان در جمیع ایّام بهار به خصوص ماه سیّم انواع امراض در کمال عموم و اشتداد بود؛ خاصّه حسبه و سرسام و ا ستسقاء و مطبقه و محرقه و حنّاق و درد گوش، زعاف، پنداری عدد علل و اسقام از عدد بقیة السلف اهل قحط فزون آمده[است]. لهذا هر مریض را چند مرض قسمت رسید؛ خانه ای که یک و دو ناخوش باشد، بسیار کم و خانه ای که تمام مبتلا باشند؛ بسیار زیاد است. دیروز که نود و چهارم بهار بود، جوانی در علالی خوشه میچید. نعاس و پینکی او را عارض شد. سر به زمین نهاد که لحظه ای بخوابد تا رفع کسالت شود. دیگر توفیق بر خواستن نیافت. هنیئاً له.
مست می بیدار گردد نیم روز[17] مست ساقی روز محشر بامداد
نعش او را تا به شهر رسانیدند، جمیع گوشت بدن او پخته شده سرش را گرفتند، از سه جا شق شده بود. در هر حال شکر آن دارم که مبادا از ین بتر گردد. اهل شهر با کمال امساک یخ را به جهت مرض، من تبریزی ده شاهی و زرد آلو را سه عباسی می خرند. مثل سائر در نزد عوام است که�سالی که نکوست، از بهارش پیداست�.
امسال، تحویل شمس به حمل ساعت چهارم روز عاشورا بود تا امروز که اوّل سرطان است، حالت خلق را شمّه ای دانستی.
�چون بگذرد خزان که بهارم چنان گذشت�.
رضاً بقضاء الله و تسلیماً لامره.
قلم به آمدنی رفت، اگر رضا به قضا دهی و گر ندهی، بودنی بخواهد بود. شرذمه ای از حوادث بیست و هفت ماه گذشته را درین اوراق به یادگار نگاشتم و به جهت تنبیه آیندگان به یادگار گذاشتم. فاعتبروا یا أولی الأبصار.
حرره العبد الجانی احمد شهاب الدین بن محتشم بن صالح بن محتشم بن مخدوم بن شریف بن لطیف الحسینی الساوجی.
تولّد احقر عباد منتصف شهر رجب المرجب سنه 1217 هزار و دویست و هفده هجری است. و حال تحریر منتصف شهر ربیع الآخر سنه هزار و دویست و هشتاد و نه است. هفتاد و دو سال تقریباً از سنین عمرم گذشته. باز همان احمد پارینه ام و غافل دیرینه ام.
أستغفرالله ربّی و أتوب الیه، در مدّت سی و هفت سال مشغول کسب کمالات ظاهری و باطنی و سیاحت بلاد عراق و فارس و خراسان و دارالمرز و آذربایجان و دریای عمّان و بعضی از بلاد یمن و حجاز و غیرهما از بلاد روم بودم. بعد اللتیا و التی در تاریخ یوم اثنین، ثانی من شهر ربیع الثانی سنه 1254 بند گران تزویج بر پای نفس امّاره نهادم. نیمه شعبان آن سال زفاف واقع شد. تا سنه هزار و دویست و هشتاد، خداوند شانزده اولاد کرامت فرمود. نصفی به عالم باقی ارتحال نموده، هشت دیگر در عالم فانی باقی می باشند.
تاریخ تولد بازماندگان بدین تفصیل است:
تولد عذرا، نیمه جمادی الاولی سنه 1255.
میرزا داوود شانزدهم ذی الحجة 1256.
میرزا رضا، هفتم ذیقعده، سنه 1259،
هشتم ربیع الاول، سنه 1263 ابوالحسن متولد شد.
در سنه 1269 شیرین خانم تشریف آورده[است].
سنه 1272 سکینه متولد شد.
تولّد عبد الحسین، چهارم شهر صفر المظفّر سنه 1275.
بیست و سیّم شهر شعبان المعظم سنه 1280، علی تولد نمود و بر وی ختم شد.
[حاشیه در ذیل نام مولف]: و قد ارتحل عن دار الغرور الی دار الخلود مصنّف هذا السطور، فی شهر ربیع الأولی سنه 1304 سنه هزار و سیصد و چهار هجری نبوی غفر الله]له[ و اعلی الله مقامه و رفع درجته حرره ابن مصنف، علی.
[حاشیه در ذیل نام فرزند مؤلف علی]: فوت نمود مرحوم آمیرزا علی 7 صفر 1359رحمةالله علیه.
[1] . این یادداشت در برگ پایانی نسخه زادالمعاد علامه مجلسی متعلق به کتابخانه مدرسه صدر خواجو به شماره57 ( فهرست مدرسه صدر خواجوص 50 ) به کتابت ملا زین العابدین بن ملاعلی ریزی قلمی شده است.
[2] . سفرنامه حاجی سیّاح محلاتی، ص 34 و 482.
[3] . سیاحتنامه ابراهیم بیگ ( قاهره، 1312 ق ) ، ج 1، ص 194 – 195.
[4]. گزیده رجال و دانشوران اصفهان به ضمیمه شجره مبارکه یا سرگذشت خودنوشت سید محمد علی مبارکه ای ( قم، مؤسسه کتابشناسی شیعه، 1393 ) ص312 - 313
[5] . گلستان سعدی با ترجمه ترکی، به اهتمام علی جان علی پور لائین ( قم، سرزمین سبز، آئینه اندیشه، 1392 ) مقدمه ص�ح�
[6] . مرآة الشرق، صدر الاسلام محمد امین خویی، تصحیح علی صدرائی خویی ( قم ، کتابخانه مرعشی نجفی، 1385 ) ، ج 1 ص 891
. [7] بر آستان خوبان، شرح حال علما و فرزانگان الیگودرز و ازنا ( قم، منشور وحی، 1389 ) صص 334 - 344
[8] . چهره های آشنا ( نشرکیهان، 1344 ) ص 666 - 667
[9] . تاریخ صحیح وفات او ماه ربیع الاول 1304 است جنانکه فرزند مؤلف در ذیل این نوشته ثبت کرده است.
[10] . چهل سال تاریخ ایران در دوره ناصرالدین شاه؛ المآثر و الآثار، محمد حسن خان اعتماد السلطنه، به کوشش ایرج افشار ( تهران، اساطیر، 1374 ) ص220
. [11] منتظم ناصری، اعتماد السلطنه، تصحیح محمد اسماعیل رضوانی ( تهران ) ج 2 ص 1300و ج3 ص2145
[12] . اعیان الشیعه 2: 595، نقباء البشر 1: 116 - 117 و 116ش 261 ، گنجینه دانشمندان ج5 ص 294
[13] . نقباء البشر، آقابزرگ الطهرانی، ( مشهد، دارالمرتضی، 1404ق ) ج 1 ص 116 - 117
[14] . همو، ج1 ص 460
. [15] سفرنامه حاج سیاح یا دوره مخوف و وحشت، محمد علی سیاح ، به کوشش حمید سیاح ( تهران، نشر ابن سینا، 1346 ) ص 196 - 198
[16] . آیینه دانشوران، سیدعلیرضا ریحان یزدی ( قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، 1372 ) ص 374و 416
[17] . شعر از سعدی و در اصل �نیم شب� است
شماره خبر : 330 مشاهده : 2612 انتشار : 1/12/1393 آرشیو فهارس نسخ خطی آرشیو همه اخبار
دو رساله در سلوک علمی و عملی محمدحسن بن ملا مصطفی خوئینی
وقایع قحطی 1288ق در ساوه میرزا سید احمد حسینی ساوجی ( 1304ق )
سفرهای حجّ خاندان فیض کاشانی براساس دو نسخه خطی 8446 و 8447 کتابخانه آیت الله العظمی مرعشی ( رحمة الله )
حکیم ری فهرستِ آثار دستنویس فیلسوف و پزشک نامی، ابوبکر محمّد بن زکریای رازی در کتابخانه بزرگ حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی ( ره )
تفسیر کتاب الله و نسخه های آن
امامزاده سید محمد ( محروق ) نیشابور
Search Results
Web results
محمد محروق - ویکی پدیا، دانشنامهٔ آزاد
https://fa. wikipedia. org/wiki/محمد_محروق
Translate this page
در تاریخ نیشابور از ابوعبدالله حاکم از او یاد شده و او را �سلطان علوی شهید� نامیده و . . . امام زاده سید محمد ( محروق ) بن زید شهیدبن امام سجاد ( ع ) بن امام حسین علیه السلام . . .
... [مشاهده متن کامل]
تهیه کننده / مهندس محمد شرافت ساوجی مر داد 1397
محمد محروق - ویکی پدیا، دانشنامهٔ آزاد
https://fa. wikipedia. org/wiki/محمد_محروق
در تاریخ نیشابور از ابوعبدالله حاکم از او یاد شده و او را �سلطان علوی شهید� نامیده و . . . امام زاده سید محمد ( محروق ) بن زید شهیدبن امام سجاد ( ع ) بن امام حسین علیه السلام . . .
... [مشاهده متن کامل]
تهیه کننده / مهندس محمد شرافت ساوجی مر داد 1397
ساوجیان نیشابور؛ پیوندهای علمی و فرهنگی ساوه و نیشابور
نیشابور، از جمله بوم هایی ست که جایگاه برجسته ای در بالندگی و تطور فرهنگی و اجتماعی، و همچنین رشد، شکوفایی علمی ایران زمین و قلمرو تمدن اسلامی داشته است. از این دیار، در تاریخ علوم و معارف اسلامی، به عنوان �دارالعلم خراسان�، زادگاه نخستین مدارس اسلامی و جایگاه گردهمآیی دانشمندان و فقیهان و حدیث شناسان بزرگ و نامور، یاد می شود. این جایگاه ممتاز علمی و فرهنگی، توجه علمای بزرگ حوزه ی جغرافیایی ایران و فراسوی آن را به نیشابور و حتی اقامت گزیدن آنان را در این شهر، در پی داشته است. ساوه، یکی از شهرهای کهن و فرهنگ پرور ایران زمین است که بزرگان و دانشمندان پُرشماری را در دامن خود پرورانده و خدمات علمی و فرهنگی ارزنده ای را در حوزه ی تمدنی ایران و اسلام ارایه نموده، بسیارند فرهیختگان ساوجی که در نیشابور و دیگر شهرها به اشاعه ی علم و کسب دانش پرداخته اند. استاد مرتضی ذکایی ساوجی در این نوشتار به بازکاوی و بازشناسی گوشه ای از ارتباطات علمی و فرهنگی ساوه و نیشابور پرداخته است. /ققنوس شرق/
... [مشاهده متن کامل]
حبّذا شهر نشابور که در روی زمین
گر بهشتیست همانست وگرنه خود نیست
( 1 )
نیشابور، شهری است در ]حدود[ صد و سی کیلومتری مغرب مشهد رضوی، در کنار کوههای بینالود و ساوه، شهری است در صد و سی کیلومتر جنوب تهران. از ساوه تا نیشابور، نزدیک به هزار کیلومتر، راه است، با این همه، میان این دو شهر کهن، از دیرباز، روابط علمی و فرهنگی وجود داشته است و عالمان، محدّثان و فرهیختگان هر دو دیار، با هم آمد و شد و دوستی داشتهاند. در این نوشته، به برخی از این روابط در سدههای چهارم تا هفتم هجری اشارتی خواهد رفت. بدان امید که این روابط همچنان بپاید و در آینده نیز گسترش یابد.
�ابواحمد ساوی هروی�، از ادیبان و شاعران قرن چهارم و پنجم هجری است. عبدالملک ثعالبی نیشابوری ( م. 429 ق ) که معاصر او بوده و با او دوستی داشته، دو بیت در وصف هرات، از او نقل کرده است:
هراة ارض حضبها واسع
و نبتها اللّظاح و النرجس
ما احد منها الی غیرها
یخرج الاّ بهد ما یفلس
( 2 )
�ابوالفرج ساوی�، نیز از شاعران و خوشنویسان همین دوره است. ثعالبی نیشابوری او را به حسن خط و بلاغت در سخن ستوده و ابیاتی از قصیده ی او در رثای فخرالدوله را نقل کرده است:
هی الدنیا تقول بملء فیها
حذار حذار من بطشی و فتکی
فلا یغررکم حسن ابتسامی
فقولی مضحک و الفعل مبکی
بفخرالدولة اعتبروا فانّی
اخذت الملک منه بسیف هلک
. . . ( 3 )
�ابویعقوب یوسف بن اسماعیل بن یوسف ساوی�، از دانشمندان و محدّثان بزرگ ساوه در قرن پنجم هجری است. عبدالکریم سمعانی نوشته است: �وی در مرو ساکن بوده است. امّا برای استماع حدیث از محدّثان به بغداد و دمشق و طرابلس سفر کرده است�. ( 4 ) حاکم، ابوعبداللّه حافظ نیشابوری که ابویعقوب ساوی را دیده و از او حدیث نوشته است چنین گفته است: �ابویعقوب ساوی از صالحان بود. اوّل بار او را در بغداد به سال 441 ق دیدم. پس از آن در سال 443 ق وارد خراسان شد و مدّتی در نیشابور اقامت کرد. پس از چندی به قصد مرو از نیشابور بیرون رفت و در مرو با اباالعباس محبوبی ملازم گشت. محبوبی او را برای تعلیم فرزندش - ابومحمّد رفیقی - در خانهاش واقع در مرو برگزید. ابویعقوب ساوی در آن جا به سال 446 ق وفات یافت. ( 5 )
یکی دیگر از محدثان ساوی در قرن پنجم هجری که در ری و نشابور از محدثان آن جا حدیث شنیده است، �ابوبکر عبدالرحمن بن عبدالله بن حسین بن محمّد مخاطرة ساوی� است. مولف تاریخ نیشابور ( حافظ ابوالحسن عبدالغافر بن اسماعیل فارسی ) از سفر او به نیشابور یاد کرده و نوشته است که وی در نیشابور از مغربی حدیث شنیده است. ( 6 )
یکی از دانشمندان بزرگ نیشابور، که در واقع ساوی الاصل است، �امام واحدی نیشابوری� است: ابوالحسن علی بن احمد بن محمّد بن علی بن مقویه واحدی مقری ساوی نیشابوری از مفسّران و عالمان بزرگ قرن پنجم هجری است. ( 7 ) برادر وی - عبدالرحمن نیشابوری ( م. 478 ق ) - نیز از محدثان بزرگ بوده است. خانواده ی امام واحدی، از بازرگانان ساوه بودند که در نیشابور اقامت داشتند. ( 8 ) واحدی، کتاب های فراوانی نگاشته است، از جمله سه کتاب در تفسیر با نام های �کتاب الوجیز�، �کتاب الوسیط�و �کتاب البسیط�. ابن خلّکان، بر آن است که ابوحامد غزالی، اسامی کتاب های سه گانه ی خود را از واحدی اقتباس کرده است. ( 9 ) از آثار دیگر واحدی، میتوان به این موارد اشاره کرد: �اسباب نزول قرآن�، �الدعوات و الفصول�، �المغاذی�، �شرح دیوان متنبّی�، �الاغراب فی الاعراب� در نحو، �تفسیر النّبی�، �نفی التحریف� و �التحبیر فی شرح اسماء اللّه الحسنی�. ( 10 ) ابوالحسن علی واحدی در پی بیمارییی طولانی در جمادی الآخر سال 468 ق درگذشته است.
�ابوالقاسم اسماعیل بن عبداللّه بن موسی بن سعید ساوی� از محدّثان مشهور ساوی است که در قرن پنجم هجری میزیسته. مورّخان از او با عناوین ثقه، فاضل و عالم به ادبیّت و عربیّت یاد کردهاند. ابوالقاسم ساوی سفرهای فراوانی کرده و بسیاری از محدّثان حدیث شنیده است، از جمله در بغداد از �ابی الحسین محمد بن فضل� و طبقه ی او حدیث نوشته است. هم چنین در خراسان و ماوراءالنهر از راویان بسیاری حدیث شنیده است ساوی همچنین با رئیس منصور بن رامش، دوستی داشته است. ابوالقاسم ساوی، در نیشابور از قاضی، صیرفی، طرازی، معاذی و ابی نصر مفسر، روایت حدیث کرده است. �حافظ ابوالحسن عبدالغافر بن اسماعیل فارسی� نوشته است که وی در نیشابور، روزهای جمعه قبل از نماز جمعه و در محل حظیره، منسوب به شحام برای محدثان، مجلس املای حدیث داشت. این مجلس بعد از وفات �ابی عبدالرحمن الشحامی� در روز جمعه - چهارم رجب سال 479 قمری - آغاز شد و تقریباً دو سال، هر جمعه ادامه داشت. ابوالقاسم ساوی سرانجام در شب سهشنبه ماه جمادی الاولی سال 480 ق در نیشابور وفات یافت. ( 11 )
�ابواسحاق ابراهیم بن محمّد مکّی بن سعد فقیه� ملقّب به �شیخ الملک ساوی� از مشایخ بزرگ حدیث در قرن پنجم و اوایل قرن ششم هجری بوده است. شیخ الملک ساوی در نیشابور سکونت داشته و در آن جا از حاکم ابی عبد الرحمان شاذیاخی و عبدالغافر و ناصحی و صابونی حدیث شنیده است. ساوی در روز جمعه - آخر صفر 508 ق - در نیشابور وفات یافته و در خانه ی خود دفن شده است. ( 12 )
�امام ابوطاهر عبدالرحمان بن احمد بن علیک ساوی�، بعد از سال 430 ق زاده شد. در جوانی به سمرقند رفت و در آن جا به تحصیل و تحقیق پرداخت. ساوی در آن جا با �عبدالعزیز نخشبی� مصاحبت داشت. پس از چندی از سمرقند به نیشابور رفت و در مجلس امام الحرمین حاضر شد. وی در ماوراءالنهر از بزرگان محدثان آن جا حدیث شنید. در نیشابور در سال 458 ق از ابی بکر أحمد بن منصور مغربی حدیث شنید. احمد بن علیک ساوی در سال 484 ق در بغداد وفات یافت. ( 13 )
�حکیم زین الدین عمر بن سهلان ساوجی� ( 465 - 520 ق ) از حکما و فلاسفه ی قرن پنجم هجری است که کتاب ها و رسالههای مهمی از او برجای مانده است. ( 14 ) کتاب �البصائر النصریه� او به قولی بهترین کتاب در منطق است. ( 15 ) و از متون درسی دانشگاه الازهر مصر است. ( 16 ) ابن سهلان ساوی در چند جای این کتاب از شیخ الرئیس بوعلی سینا به عنوان افضل المتأخرین خرده گرفته است. ( ص 11، 39، 55، 68، 74، 78، 91، 98، 105 ) و طرح مباحث او در پارهای موارد، از جمله در باب �مقولات عشر� بهتر از ابن سیناست، و همین کتاب است که شیخ اشراق – هروردی - آن را به عنوان رساله ی درسی خود، نزد �ظهیر الدین عبدالسلام بن محمود بن احمد فارسی� خوانده است. ( 17 ) ابن سهلان، همچنین به سؤال های محمد بن عبدالکریم شهرستانی ( 479 - 458 ق ) –صاحب �ملل و نحل� - درباره ی عقاید بوعلی سینا در کتاب �النجاة� پاسخ گفته است. ( 18 ) این کتاب او با عنوان �جواب علی الشهرستانی� به زبان های مختلف جهان ترجمه شده و به طبع رسیده است؛ از جمله ترجمه ی عبری آن در وین ( 1905 م ) ، ترجمه ی لاتین آن در رم ( 1926م ) ، ترجمه ی آلمانی آن در برلین ( 1931 م ) و ترجمه ی فرانسه آن در پاریس ( 1953 ) ، به طبع رسیده است. ( 19 ) باری، این حکیم بلندآوازه، سال ها در زادگاه خود –ساوه - به قضاوت اشتغال داشته است، امّا به دلایلی که بر ما معلوم نیست، یک باره رخت مهاجرت بسته و به نیشابور رفت و در آن شهر، رحل اقامت افکند و تا آخر عمر در همان دیار به تحقیق و تدریس اشتغال داشت. دریغا که برای گذران زندگی، گاهی نیز به استنساخ کتب مشهور میپرداخت. سرانجام در نیشابور درگذشت. و در همان جا مدفون شد. ( 20 ) نگارنده، گزارشی درباره محل دفن حکیم ابن سهلان ساوجی در نیشابور به دست نیاورده است، و در این باره چشم یاری به محققان و پژوهشگران نیشابوری دوخته تا او را راه نمایند.
فخرالعلما شرف المناظرین �محمّد بن عثمان بن سعید ساوی�، از دانشمندان بزرگ ساوه است که از احوال و اطلاع چندانی در دست نیست. یکی از علمای نیشابور به نام �ابی جعفر احمد بن محمود نیشابوری� کتاب �البصائر فی الوجوه و النظایر� یا �بصائر یمینی� را که قبل از سال 610 قمری تألیف کرده به نام محمد بن عثمان بن سعید ساوی کرده است. فیلمی از این کتاب در کتابخانه ی آستان قدس رضوی ( شماره 628 و1072 ) موجود است. ( 21 )
�محمّد بن ابی بکر علی کاتب ساوی� از دانشمندان دربار مغیث الدین نظام الملک وزیر بوده است. وی کتاب �التحسین و التقبیح� عبدالملک ثعالبی نیشابوری را در هشتاد و یک باب، برای نظام الملک وزیر ترجمه کرده است. نسخهای از این ترجمه به خط خود مترجم در کتابخانه فاتح استانبول ( شماره 93716 ) موجود است. ( 22 )
�شیخ جمال الدین مجرد ساوجی� ( م. 630 ق ) یکی از مشایخ بزرگ فرقه ی قلندریه در قرن هفتم هجری است که بسیاری از آداب و آرای قلندران را پایهگذاری کرده است. ( 23 ) او با خواجه فریدالدین عطار نیشابوری ( م. 618 ق ) آشنایی داشته و آثار او را مطالعه کرده است و در مواردی هم از عطار نام برده است، از جمله در این ابیات:
چه خوش گفت است عطار خراسان
امام عاشقان، پیر خدادان
بمیر از خویش تا یابی رهایی
که با مرده نگیرد آشنایی
کنون ما از خود و عالم بمردیم
جهان را با جهان خواهان سپردیم ( 24 )
سخن به عطار نیشابوری رسید. بیمناسبت نخواهد بود تا در پایان این نوشته از یکی شاعران دلسوخته ی معاصر یاد شود که سال ها در ساوه ساکن بوده ولی اواخر عمر را در نیشابور گذرانده است و در همان جا در گذشته و در کنار آرامگاه عطار نیشابوری در شادیاخ به خاک سپرده شده است. �محمّد بیریای گیلانی� متخلّص به �شیدا� در سال 1297 شمسی در بندر انزلی تولد یافت. نهال شعر و ادب از همان کودکی در ذهن او بالیدن گرفت. در سال 1316 ش به دلیل فعالیت های سیاسی پدر همراه او به ساوه تبعید شد. ( 25 ) امّا این تبعیدگاه تحولی را در روح شاعر موجب شد و در این شهر به شعر مذهبی روی آورد. ( 26 ) تا آن جا که پس از اتمام دوره ی سه ساله ی تبعید به خواست خود و خواهش ساوجیان، شش سال دیگر در آن دیار ماند. سپس به اصفهان رفت و انجمن ادبی صائب را در آن جا بنیاد نهاد و مدّت دوازده سال آن را اداره کرد. در مرداد ماه 1366 ش به نیشابور رفت و در آن جا مقیم شد. منزل او در نیشابور، همراه محلّ آمد و شد ادیبان و شاعران نیشابور و خراسان بود. در همین سال ها همایش با شکوه بزرگداشت �شیدا� به همت فرهنگ دوستان آن دیار برپا شد. وی سرانجام در سال 1373 شمسی درگذشت و در کنار آرامگاه خواجه فرید الدین عطار نیشابوری به خاک سپرده شد.
بعد از وفات، تربت ما در زمین مجوی
در سینه ی مردم عارف، مزار ماست
- یادداشتها:
1. �دیوان انوری�، به اهتمام محمّد تقی مدرس رضوی، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1372، چاپ سوّم، ج 2، ص 570.
2. ابی منصور عبدالملک ثعالبی نیشابوری، �یتیمة الدهر فی محاسن اهل العصر�، شرح و تحقیق دکتر مفید محمّد قمیحه، بیروت، دارالکتب العلمیه، ج 4، ص 402 - 401.
3. �یتیمة الدهر فی محاسن اهل العصر�، ج 3، ص 459 - 458.
4. امام ابی سعد عبدالکریم بن محمد سمعانی، �الانساب�، تقدیم و تعلیق عبداللّه عمر البارودی، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1408 ه، 1988 م، ج 3، ص 206.
5. �الانساب�، ج 3، ص 207 - 206.
6. الحافظ ابوالحسن عبدالغافر بن اسماعیل فارسی، �الحلقه الاولی من تاریخ نیسابور المنتخب من السیاق�، المنتخب: حافظ ابواسحق ابراهیم بن محمّد بن الازهر الصریفینی، اعداد: محمد کاظم محمودی، قم، جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیه، 1403 ق، 1362، ش، ص 494.
7. یاقوت بن عبدالله حموی، �معجم الادبا�، بیروت، دارالفکر، 1980م، ج5، ص102.
8. عمر رضا کحاله، �معجم المؤلفین� ( تراجم مصنفی الکتب العربیه ) ، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج 7، ص 26؛ عنصر المعالی کیکاوس بن وشمگیر، �قابوس نامه�، مقدمه و تصحیح سعید نفیسی، تهران، فروغی، 1366، ص 184.
9. ابن خلّکان، �وفیات الاعیان�، تهران، ج 1، ص 361.
10. �معجم المؤلفین�، ج 7، ص 26؛ �انباة الرواة�، ج 2، ص 223؛ �البدایه و النهایه�، ج12، ص 114؛ �بقیة الوعاة�، ج 2، ص 145؛ �دمیة القصر�، ص 203؛ �شذرات الذهب�، ج 30، ص 3؛ �طبقات الشافعیه�، ج 5، ص 240؛ �الکامل فی التاریخ�، ج 10، ص 250؛ �المختصر فی اخبار البشر�، ج2، ص 192؛ �مرآة الجنان�، ج 2، ص 96؛ �النجوم الزاهرة�، ج 5، ص 104؛ �روضات الجنات�، ج 5، ص244.
11. �الحلقة الاولی من تاریخ نیسابور المنتخب من السیاق�، ص 192 - 191.
12. �الحلقة الاولی من تاریخ نیسابور�، ص 164.
13. همان، ص 492.
14. مرتضی ذکایی ساوجی، �احوال و آثار حکیم ابن سهلان ساوی�، کیهان اندیشه، شماره 41، فروردین و اردیبهشت 1371، ص 35 - 41.
15. شهید مرتضی مطهری، �خدمات متقابل اسلام و ایران�، ص 502 - 503.
16. یوسف الیان، سرکیس، �معجم المطبوعات العربیه و المعرّبه�، مصر، 1346 ق، 1928 م، ج 1، ص 123 - 124.
17. شمس الدین محمّد شهرزوری، �نزهة الارواح و روضة الافراح�، حیدرآباد هند، ج 2، ص 123.
18. یحیی مهدوی، �فهرست مصنفات ابن سینا�، ص 250.
19. Geschichte Der Arabischen Littrature, Brockelman, S, I, 038.
20. ظهیر الدین بیهقی، �تتمّة صوان الحکمه�، لاهور، ص 127.
21. �فهرست کتب خطی کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی�، تحقیق و بازنگاری سیدعلی اردلان جوان، چاپ دوّم، مشهد، آستان قدس رضوی، 1365، ج 1، ص 417 - 416.
22. محمدتقی دانشپژوه، �فهرست میکروفیلمهای کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران�، ج 1، ص 42.
23. �درباره قرقه قلندریه و قلندرنامه خطیب فارسی� ر. ک به: دکتر سعدالدین کجاترک، معنی کلمه قلندر، - Dogu Dilleriilgilt 1. Sayi 1791
24. �قلندرنامه خطیب فارسی با سیرت جمال الدین ساوجی�، تصحیح و توضیح دکتر حمید زرینکوب، تهران، انتشارات توس، 1362، ص 68 - 69.
25. محمد بیریای گیلانی، �نیمروز عاشورا ( به انضمام قصاید مذهبی ) �، نشر اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان نیشابور با همکاری انتشارات بینالمللی الهدی، چاپ اوّل، 1370، ص پنج - شش.
26. همان، ص 123.
- منبع:
� ذکایی ساوجی، مرتضی، �ساوجیان در نیشابور�، دوماهنامه کیهان اندیشه، آذر و دی 1374، شماره 63، ص 123 - 127. به کوشش ققنوس شرق، �ساوجیان نیشابور؛ پیوندهای علمی و فرهنگی ساوه و نیشابور�، ابرشهر: دانشنامه نیشابور، مهرماه 1386.
برچسب ها: ساوه, ابواحمد ساوی هروی, ابویعقوب ساوی, ابوبکر مخاطره ساوری, واحدی نیشابوری, ابوالقاسم ساوی, شیخ الملک ساوی, ابوطاهر ساوی, زین الدین ساوی
نوشته شده در شنبه ۱۴ مهر ۱۳۸۶ساعت 16:26 توسط ققنوس شرق ( فرزند نیشابور ) | آرشیو نظرات
�نیشابور� شهری است در قلب خراسان، ساختن نیشابور را به شاپور اول ساسانی نسبت می دهند و اسم شهر را به معنی �نهاده نیک شاپور� می دانند.
�ابرشهر� نام قدیم نیشابور است، احتمال دارد که این نام در اصل شهر آپارناک یا آپارنی و جایگاه یکی از سه قبیله مهم پارت بوده باشد که شاهنشاهی نیرومند اشکانی را بنیاد کردند.
و �ابرشهر: دانشنامه نیشابور�، بر آن است، شناختی دیگر از نیشابور، به وسعت گذشته تا اکنون، در حوزه های مختلف تاریخ، فرهنگ، هنر، گردشگری، جاذبه های تاریخی و طبیعی، کشاورزی، اقتصاد، صنعت و . . . ، به روایت منابع ( چاپی و الکترونیک ) موجود، در اختیار علاقمندان و پژوهشگران این حوزه قرار دهد.
Neyshabur [or Nishapur] is the heart of Khorasan and "Abarshahr" its ancient name. Neyshabur is located in 115 kms. west of Mashhad in the province of Khorasan in Iran
This ancient city has been the home of the great poet and mathematician Hakim Omar - e - Khayyam and the great mystical poet Attar - e Neyshaburi. In addition, Neyshabur has been a major source of Firouz - e - Turquoise - for thousands of years and still a major center of Turquoise trade
This weblog is issued in Persian language. In "Abarshahr" blog some useful article and information will be available a bout Neyshabur
برگ نخست
رایانامه
پیشینه
Neyshabur Link Board
Neyshabur: A waving from the old Silk Road
Nishapur entry in ICCN
HEART OF THE SILK ROAD
Attar of Nishapur Translation
HISTORY OF WORLD CERAMICS
Nishapur: Tomb of Farid - ud - din - Attar: Ground Plan and Elevation of the Tomb Tower
Nishapur Ceramics
Mausol�e de Farīd al - Dīn ʿAṭṭār � Nichapour
The Ceramics of Nishapur
NISHAPUR i. Historical Geography and History to the Beginning of the 20th Century
. - - . - - . - - . - - . - - [ Links Archive ] - - . - - . - - . - - . - - .
ابرشهر در گذر زمان
فروردین ۱۳۹۳
اسفند ۱۳۹۲
بهمن ۱۳۹۲
دی ۱۳۹۲
آذر ۱۳۹۲
آبان ۱۳۹۲
مهر ۱۳۹۲
شهریور ۱۳۹۲
مرداد ۱۳۹۲
تیر ۱۳۹۲
خرداد ۱۳۹۲
اردیبهشت ۱۳۹۲
فروردین ۱۳۹۲
اسفند ۱۳۹۱
بهمن ۱۳۹۱
دی ۱۳۹۱
آذر ۱۳۹۱
آبان ۱۳۹۱
مهر ۱۳۹۱
شهریور ۱۳۹۱
مرداد ۱۳۹۱
تیر ۱۳۹۱
خرداد ۱۳۹۱
اردیبهشت ۱۳۹۱
فروردین ۱۳۹۱
اسفند ۱۳۹۰
بهمن ۱۳۹۰
دی ۱۳۹۰
آذر ۱۳۹۰
آبان ۱۳۹۰
مهر ۱۳۹۰
شهریور ۱۳۹۰
مرداد ۱۳۹۰
تیر ۱۳۹۰
خرداد ۱۳۹۰
اردیبهشت ۱۳۹۰
آرشیو
راهنمای موضوعی ابرشهر
- نام شناسی؛ نام ها، ریشه ها، درونمایه ها
- پیشینه ؛ اسطوره، باستان، تاریخ
- در سفرنامه ، یادداشت و دیگر نوشتارها
- جغرافیا و جغرافیای تاریخی
- دانش و فرهنگ، جایگاه علمی
- هنر، تاریخ هنر و آثار هنری
- بافت شهری، شهرسازی
- فرهنگ مردم، فولکلور، آیین ها، گویش
- کشاورزی، صنعت، بازرگانی، زیرساخت ها
- مشاهیر؛ دانشمندان، ناموران، تاریخسازان
- بناها، محوطه ها، موزه ها و آثار تاریخی
- اماکن متبرکه، زیارتگاه ها و مایه های دینی
- طبیعت و جاذبه های طبیعی
- نماها و نمادهای نیشابور امروز
- حکیم نیشابور؛ عمر خیام
- شیخ نیشابور؛ فریدالدین عطار
- آذر برزین مهر؛ آتشگاه برزیگران و دهگانان
- نیشابور از دریچه شعر
هموندان و همتایان
- کهندژ: وب نمای نیشابور
- ابرنمایه: فهرست مقالات ابرشهر
- اطلاعات هواشناسی نیشابور
- اوقات شرعی نیشابور
- Worldwide Neyshabur Company
- واژه نامه گویش نیشابوری
- رباعیات حکیم عمر خیام
- حُسن و دل سیبک نیشابوری
- کهن ترین رساله موسیقی فارسی
- پورتال جامع اطلاع رسانی روزنه
- Neyshabur Historical Info. Site
- فرمانداری و معاونت استانداری
- شهرداری نیشابور
- دانشگاه نیشابور
- ریواسنامه؛ دانشنامه ریواس
- خبرگزاری نی نیوز
- رئونت، نام مزدیسنایی نیشابور
- پایگاه شناخت شیخ حسن جوری
- جمعیت هلال احمر نیشابور
- وبگاه اطلاع رسانی دیزباد
- پایگاه اطلاع رسانی مدینة الرضا
- کارنامک ریوند نیشابور
- پژوهشنامه خراسان غربی
- دیگر پیوندهای مرتبط
RSS
POWERED BY
BLOGFA. COM
نیشابور، از جمله بوم هایی ست که جایگاه برجسته ای در بالندگی و تطور فرهنگی و اجتماعی، و همچنین رشد، شکوفایی علمی ایران زمین و قلمرو تمدن اسلامی داشته است. از این دیار، در تاریخ علوم و معارف اسلامی، به عنوان �دارالعلم خراسان�، زادگاه نخستین مدارس اسلامی و جایگاه گردهمآیی دانشمندان و فقیهان و حدیث شناسان بزرگ و نامور، یاد می شود. این جایگاه ممتاز علمی و فرهنگی، توجه علمای بزرگ حوزه ی جغرافیایی ایران و فراسوی آن را به نیشابور و حتی اقامت گزیدن آنان را در این شهر، در پی داشته است. ساوه، یکی از شهرهای کهن و فرهنگ پرور ایران زمین است که بزرگان و دانشمندان پُرشماری را در دامن خود پرورانده و خدمات علمی و فرهنگی ارزنده ای را در حوزه ی تمدنی ایران و اسلام ارایه نموده، بسیارند فرهیختگان ساوجی که در نیشابور و دیگر شهرها به اشاعه ی علم و کسب دانش پرداخته اند. استاد مرتضی ذکایی ساوجی در این نوشتار به بازکاوی و بازشناسی گوشه ای از ارتباطات علمی و فرهنگی ساوه و نیشابور پرداخته است. /ققنوس شرق/
... [مشاهده متن کامل]
حبّذا شهر نشابور که در روی زمین
گر بهشتیست همانست وگرنه خود نیست
( 1 )
نیشابور، شهری است در ]حدود[ صد و سی کیلومتری مغرب مشهد رضوی، در کنار کوههای بینالود و ساوه، شهری است در صد و سی کیلومتر جنوب تهران. از ساوه تا نیشابور، نزدیک به هزار کیلومتر، راه است، با این همه، میان این دو شهر کهن، از دیرباز، روابط علمی و فرهنگی وجود داشته است و عالمان، محدّثان و فرهیختگان هر دو دیار، با هم آمد و شد و دوستی داشتهاند. در این نوشته، به برخی از این روابط در سدههای چهارم تا هفتم هجری اشارتی خواهد رفت. بدان امید که این روابط همچنان بپاید و در آینده نیز گسترش یابد.
�ابواحمد ساوی هروی�، از ادیبان و شاعران قرن چهارم و پنجم هجری است. عبدالملک ثعالبی نیشابوری ( م. 429 ق ) که معاصر او بوده و با او دوستی داشته، دو بیت در وصف هرات، از او نقل کرده است:
هراة ارض حضبها واسع
و نبتها اللّظاح و النرجس
ما احد منها الی غیرها
یخرج الاّ بهد ما یفلس
( 2 )
�ابوالفرج ساوی�، نیز از شاعران و خوشنویسان همین دوره است. ثعالبی نیشابوری او را به حسن خط و بلاغت در سخن ستوده و ابیاتی از قصیده ی او در رثای فخرالدوله را نقل کرده است:
هی الدنیا تقول بملء فیها
حذار حذار من بطشی و فتکی
فلا یغررکم حسن ابتسامی
فقولی مضحک و الفعل مبکی
بفخرالدولة اعتبروا فانّی
اخذت الملک منه بسیف هلک
. . . ( 3 )
�ابویعقوب یوسف بن اسماعیل بن یوسف ساوی�، از دانشمندان و محدّثان بزرگ ساوه در قرن پنجم هجری است. عبدالکریم سمعانی نوشته است: �وی در مرو ساکن بوده است. امّا برای استماع حدیث از محدّثان به بغداد و دمشق و طرابلس سفر کرده است�. ( 4 ) حاکم، ابوعبداللّه حافظ نیشابوری که ابویعقوب ساوی را دیده و از او حدیث نوشته است چنین گفته است: �ابویعقوب ساوی از صالحان بود. اوّل بار او را در بغداد به سال 441 ق دیدم. پس از آن در سال 443 ق وارد خراسان شد و مدّتی در نیشابور اقامت کرد. پس از چندی به قصد مرو از نیشابور بیرون رفت و در مرو با اباالعباس محبوبی ملازم گشت. محبوبی او را برای تعلیم فرزندش - ابومحمّد رفیقی - در خانهاش واقع در مرو برگزید. ابویعقوب ساوی در آن جا به سال 446 ق وفات یافت. ( 5 )
یکی دیگر از محدثان ساوی در قرن پنجم هجری که در ری و نشابور از محدثان آن جا حدیث شنیده است، �ابوبکر عبدالرحمن بن عبدالله بن حسین بن محمّد مخاطرة ساوی� است. مولف تاریخ نیشابور ( حافظ ابوالحسن عبدالغافر بن اسماعیل فارسی ) از سفر او به نیشابور یاد کرده و نوشته است که وی در نیشابور از مغربی حدیث شنیده است. ( 6 )
یکی از دانشمندان بزرگ نیشابور، که در واقع ساوی الاصل است، �امام واحدی نیشابوری� است: ابوالحسن علی بن احمد بن محمّد بن علی بن مقویه واحدی مقری ساوی نیشابوری از مفسّران و عالمان بزرگ قرن پنجم هجری است. ( 7 ) برادر وی - عبدالرحمن نیشابوری ( م. 478 ق ) - نیز از محدثان بزرگ بوده است. خانواده ی امام واحدی، از بازرگانان ساوه بودند که در نیشابور اقامت داشتند. ( 8 ) واحدی، کتاب های فراوانی نگاشته است، از جمله سه کتاب در تفسیر با نام های �کتاب الوجیز�، �کتاب الوسیط�و �کتاب البسیط�. ابن خلّکان، بر آن است که ابوحامد غزالی، اسامی کتاب های سه گانه ی خود را از واحدی اقتباس کرده است. ( 9 ) از آثار دیگر واحدی، میتوان به این موارد اشاره کرد: �اسباب نزول قرآن�، �الدعوات و الفصول�، �المغاذی�، �شرح دیوان متنبّی�، �الاغراب فی الاعراب� در نحو، �تفسیر النّبی�، �نفی التحریف� و �التحبیر فی شرح اسماء اللّه الحسنی�. ( 10 ) ابوالحسن علی واحدی در پی بیمارییی طولانی در جمادی الآخر سال 468 ق درگذشته است.
�ابوالقاسم اسماعیل بن عبداللّه بن موسی بن سعید ساوی� از محدّثان مشهور ساوی است که در قرن پنجم هجری میزیسته. مورّخان از او با عناوین ثقه، فاضل و عالم به ادبیّت و عربیّت یاد کردهاند. ابوالقاسم ساوی سفرهای فراوانی کرده و بسیاری از محدّثان حدیث شنیده است، از جمله در بغداد از �ابی الحسین محمد بن فضل� و طبقه ی او حدیث نوشته است. هم چنین در خراسان و ماوراءالنهر از راویان بسیاری حدیث شنیده است ساوی همچنین با رئیس منصور بن رامش، دوستی داشته است. ابوالقاسم ساوی، در نیشابور از قاضی، صیرفی، طرازی، معاذی و ابی نصر مفسر، روایت حدیث کرده است. �حافظ ابوالحسن عبدالغافر بن اسماعیل فارسی� نوشته است که وی در نیشابور، روزهای جمعه قبل از نماز جمعه و در محل حظیره، منسوب به شحام برای محدثان، مجلس املای حدیث داشت. این مجلس بعد از وفات �ابی عبدالرحمن الشحامی� در روز جمعه - چهارم رجب سال 479 قمری - آغاز شد و تقریباً دو سال، هر جمعه ادامه داشت. ابوالقاسم ساوی سرانجام در شب سهشنبه ماه جمادی الاولی سال 480 ق در نیشابور وفات یافت. ( 11 )
�ابواسحاق ابراهیم بن محمّد مکّی بن سعد فقیه� ملقّب به �شیخ الملک ساوی� از مشایخ بزرگ حدیث در قرن پنجم و اوایل قرن ششم هجری بوده است. شیخ الملک ساوی در نیشابور سکونت داشته و در آن جا از حاکم ابی عبد الرحمان شاذیاخی و عبدالغافر و ناصحی و صابونی حدیث شنیده است. ساوی در روز جمعه - آخر صفر 508 ق - در نیشابور وفات یافته و در خانه ی خود دفن شده است. ( 12 )
�امام ابوطاهر عبدالرحمان بن احمد بن علیک ساوی�، بعد از سال 430 ق زاده شد. در جوانی به سمرقند رفت و در آن جا به تحصیل و تحقیق پرداخت. ساوی در آن جا با �عبدالعزیز نخشبی� مصاحبت داشت. پس از چندی از سمرقند به نیشابور رفت و در مجلس امام الحرمین حاضر شد. وی در ماوراءالنهر از بزرگان محدثان آن جا حدیث شنید. در نیشابور در سال 458 ق از ابی بکر أحمد بن منصور مغربی حدیث شنید. احمد بن علیک ساوی در سال 484 ق در بغداد وفات یافت. ( 13 )
�حکیم زین الدین عمر بن سهلان ساوجی� ( 465 - 520 ق ) از حکما و فلاسفه ی قرن پنجم هجری است که کتاب ها و رسالههای مهمی از او برجای مانده است. ( 14 ) کتاب �البصائر النصریه� او به قولی بهترین کتاب در منطق است. ( 15 ) و از متون درسی دانشگاه الازهر مصر است. ( 16 ) ابن سهلان ساوی در چند جای این کتاب از شیخ الرئیس بوعلی سینا به عنوان افضل المتأخرین خرده گرفته است. ( ص 11، 39، 55، 68، 74، 78، 91، 98، 105 ) و طرح مباحث او در پارهای موارد، از جمله در باب �مقولات عشر� بهتر از ابن سیناست، و همین کتاب است که شیخ اشراق – هروردی - آن را به عنوان رساله ی درسی خود، نزد �ظهیر الدین عبدالسلام بن محمود بن احمد فارسی� خوانده است. ( 17 ) ابن سهلان، همچنین به سؤال های محمد بن عبدالکریم شهرستانی ( 479 - 458 ق ) –صاحب �ملل و نحل� - درباره ی عقاید بوعلی سینا در کتاب �النجاة� پاسخ گفته است. ( 18 ) این کتاب او با عنوان �جواب علی الشهرستانی� به زبان های مختلف جهان ترجمه شده و به طبع رسیده است؛ از جمله ترجمه ی عبری آن در وین ( 1905 م ) ، ترجمه ی لاتین آن در رم ( 1926م ) ، ترجمه ی آلمانی آن در برلین ( 1931 م ) و ترجمه ی فرانسه آن در پاریس ( 1953 ) ، به طبع رسیده است. ( 19 ) باری، این حکیم بلندآوازه، سال ها در زادگاه خود –ساوه - به قضاوت اشتغال داشته است، امّا به دلایلی که بر ما معلوم نیست، یک باره رخت مهاجرت بسته و به نیشابور رفت و در آن شهر، رحل اقامت افکند و تا آخر عمر در همان دیار به تحقیق و تدریس اشتغال داشت. دریغا که برای گذران زندگی، گاهی نیز به استنساخ کتب مشهور میپرداخت. سرانجام در نیشابور درگذشت. و در همان جا مدفون شد. ( 20 ) نگارنده، گزارشی درباره محل دفن حکیم ابن سهلان ساوجی در نیشابور به دست نیاورده است، و در این باره چشم یاری به محققان و پژوهشگران نیشابوری دوخته تا او را راه نمایند.
فخرالعلما شرف المناظرین �محمّد بن عثمان بن سعید ساوی�، از دانشمندان بزرگ ساوه است که از احوال و اطلاع چندانی در دست نیست. یکی از علمای نیشابور به نام �ابی جعفر احمد بن محمود نیشابوری� کتاب �البصائر فی الوجوه و النظایر� یا �بصائر یمینی� را که قبل از سال 610 قمری تألیف کرده به نام محمد بن عثمان بن سعید ساوی کرده است. فیلمی از این کتاب در کتابخانه ی آستان قدس رضوی ( شماره 628 و1072 ) موجود است. ( 21 )
�محمّد بن ابی بکر علی کاتب ساوی� از دانشمندان دربار مغیث الدین نظام الملک وزیر بوده است. وی کتاب �التحسین و التقبیح� عبدالملک ثعالبی نیشابوری را در هشتاد و یک باب، برای نظام الملک وزیر ترجمه کرده است. نسخهای از این ترجمه به خط خود مترجم در کتابخانه فاتح استانبول ( شماره 93716 ) موجود است. ( 22 )
�شیخ جمال الدین مجرد ساوجی� ( م. 630 ق ) یکی از مشایخ بزرگ فرقه ی قلندریه در قرن هفتم هجری است که بسیاری از آداب و آرای قلندران را پایهگذاری کرده است. ( 23 ) او با خواجه فریدالدین عطار نیشابوری ( م. 618 ق ) آشنایی داشته و آثار او را مطالعه کرده است و در مواردی هم از عطار نام برده است، از جمله در این ابیات:
چه خوش گفت است عطار خراسان
امام عاشقان، پیر خدادان
بمیر از خویش تا یابی رهایی
که با مرده نگیرد آشنایی
کنون ما از خود و عالم بمردیم
جهان را با جهان خواهان سپردیم ( 24 )
سخن به عطار نیشابوری رسید. بیمناسبت نخواهد بود تا در پایان این نوشته از یکی شاعران دلسوخته ی معاصر یاد شود که سال ها در ساوه ساکن بوده ولی اواخر عمر را در نیشابور گذرانده است و در همان جا در گذشته و در کنار آرامگاه عطار نیشابوری در شادیاخ به خاک سپرده شده است. �محمّد بیریای گیلانی� متخلّص به �شیدا� در سال 1297 شمسی در بندر انزلی تولد یافت. نهال شعر و ادب از همان کودکی در ذهن او بالیدن گرفت. در سال 1316 ش به دلیل فعالیت های سیاسی پدر همراه او به ساوه تبعید شد. ( 25 ) امّا این تبعیدگاه تحولی را در روح شاعر موجب شد و در این شهر به شعر مذهبی روی آورد. ( 26 ) تا آن جا که پس از اتمام دوره ی سه ساله ی تبعید به خواست خود و خواهش ساوجیان، شش سال دیگر در آن دیار ماند. سپس به اصفهان رفت و انجمن ادبی صائب را در آن جا بنیاد نهاد و مدّت دوازده سال آن را اداره کرد. در مرداد ماه 1366 ش به نیشابور رفت و در آن جا مقیم شد. منزل او در نیشابور، همراه محلّ آمد و شد ادیبان و شاعران نیشابور و خراسان بود. در همین سال ها همایش با شکوه بزرگداشت �شیدا� به همت فرهنگ دوستان آن دیار برپا شد. وی سرانجام در سال 1373 شمسی درگذشت و در کنار آرامگاه خواجه فرید الدین عطار نیشابوری به خاک سپرده شد.
بعد از وفات، تربت ما در زمین مجوی
در سینه ی مردم عارف، مزار ماست
- یادداشتها:
1. �دیوان انوری�، به اهتمام محمّد تقی مدرس رضوی، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1372، چاپ سوّم، ج 2، ص 570.
2. ابی منصور عبدالملک ثعالبی نیشابوری، �یتیمة الدهر فی محاسن اهل العصر�، شرح و تحقیق دکتر مفید محمّد قمیحه، بیروت، دارالکتب العلمیه، ج 4، ص 402 - 401.
3. �یتیمة الدهر فی محاسن اهل العصر�، ج 3، ص 459 - 458.
4. امام ابی سعد عبدالکریم بن محمد سمعانی، �الانساب�، تقدیم و تعلیق عبداللّه عمر البارودی، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1408 ه، 1988 م، ج 3، ص 206.
5. �الانساب�، ج 3، ص 207 - 206.
6. الحافظ ابوالحسن عبدالغافر بن اسماعیل فارسی، �الحلقه الاولی من تاریخ نیسابور المنتخب من السیاق�، المنتخب: حافظ ابواسحق ابراهیم بن محمّد بن الازهر الصریفینی، اعداد: محمد کاظم محمودی، قم، جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیه، 1403 ق، 1362، ش، ص 494.
7. یاقوت بن عبدالله حموی، �معجم الادبا�، بیروت، دارالفکر، 1980م، ج5، ص102.
8. عمر رضا کحاله، �معجم المؤلفین� ( تراجم مصنفی الکتب العربیه ) ، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج 7، ص 26؛ عنصر المعالی کیکاوس بن وشمگیر، �قابوس نامه�، مقدمه و تصحیح سعید نفیسی، تهران، فروغی، 1366، ص 184.
9. ابن خلّکان، �وفیات الاعیان�، تهران، ج 1، ص 361.
10. �معجم المؤلفین�، ج 7، ص 26؛ �انباة الرواة�، ج 2، ص 223؛ �البدایه و النهایه�، ج12، ص 114؛ �بقیة الوعاة�، ج 2، ص 145؛ �دمیة القصر�، ص 203؛ �شذرات الذهب�، ج 30، ص 3؛ �طبقات الشافعیه�، ج 5، ص 240؛ �الکامل فی التاریخ�، ج 10، ص 250؛ �المختصر فی اخبار البشر�، ج2، ص 192؛ �مرآة الجنان�، ج 2، ص 96؛ �النجوم الزاهرة�، ج 5، ص 104؛ �روضات الجنات�، ج 5، ص244.
11. �الحلقة الاولی من تاریخ نیسابور المنتخب من السیاق�، ص 192 - 191.
12. �الحلقة الاولی من تاریخ نیسابور�، ص 164.
13. همان، ص 492.
14. مرتضی ذکایی ساوجی، �احوال و آثار حکیم ابن سهلان ساوی�، کیهان اندیشه، شماره 41، فروردین و اردیبهشت 1371، ص 35 - 41.
15. شهید مرتضی مطهری، �خدمات متقابل اسلام و ایران�، ص 502 - 503.
16. یوسف الیان، سرکیس، �معجم المطبوعات العربیه و المعرّبه�، مصر، 1346 ق، 1928 م، ج 1، ص 123 - 124.
17. شمس الدین محمّد شهرزوری، �نزهة الارواح و روضة الافراح�، حیدرآباد هند، ج 2، ص 123.
18. یحیی مهدوی، �فهرست مصنفات ابن سینا�، ص 250.
20. ظهیر الدین بیهقی، �تتمّة صوان الحکمه�، لاهور، ص 127.
21. �فهرست کتب خطی کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی�، تحقیق و بازنگاری سیدعلی اردلان جوان، چاپ دوّم، مشهد، آستان قدس رضوی، 1365، ج 1، ص 417 - 416.
22. محمدتقی دانشپژوه، �فهرست میکروفیلمهای کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران�، ج 1، ص 42.
23. �درباره قرقه قلندریه و قلندرنامه خطیب فارسی� ر. ک به: دکتر سعدالدین کجاترک، معنی کلمه قلندر، - Dogu Dilleriilgilt 1. Sayi 1791
24. �قلندرنامه خطیب فارسی با سیرت جمال الدین ساوجی�، تصحیح و توضیح دکتر حمید زرینکوب، تهران، انتشارات توس، 1362، ص 68 - 69.
25. محمد بیریای گیلانی، �نیمروز عاشورا ( به انضمام قصاید مذهبی ) �، نشر اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان نیشابور با همکاری انتشارات بینالمللی الهدی، چاپ اوّل، 1370، ص پنج - شش.
26. همان، ص 123.
- منبع:
� ذکایی ساوجی، مرتضی، �ساوجیان در نیشابور�، دوماهنامه کیهان اندیشه، آذر و دی 1374، شماره 63، ص 123 - 127. به کوشش ققنوس شرق، �ساوجیان نیشابور؛ پیوندهای علمی و فرهنگی ساوه و نیشابور�، ابرشهر: دانشنامه نیشابور، مهرماه 1386.
برچسب ها: ساوه, ابواحمد ساوی هروی, ابویعقوب ساوی, ابوبکر مخاطره ساوری, واحدی نیشابوری, ابوالقاسم ساوی, شیخ الملک ساوی, ابوطاهر ساوی, زین الدین ساوی
نوشته شده در شنبه ۱۴ مهر ۱۳۸۶ساعت 16:26 توسط ققنوس شرق ( فرزند نیشابور ) | آرشیو نظرات
�نیشابور� شهری است در قلب خراسان، ساختن نیشابور را به شاپور اول ساسانی نسبت می دهند و اسم شهر را به معنی �نهاده نیک شاپور� می دانند.
�ابرشهر� نام قدیم نیشابور است، احتمال دارد که این نام در اصل شهر آپارناک یا آپارنی و جایگاه یکی از سه قبیله مهم پارت بوده باشد که شاهنشاهی نیرومند اشکانی را بنیاد کردند.
و �ابرشهر: دانشنامه نیشابور�، بر آن است، شناختی دیگر از نیشابور، به وسعت گذشته تا اکنون، در حوزه های مختلف تاریخ، فرهنگ، هنر، گردشگری، جاذبه های تاریخی و طبیعی، کشاورزی، اقتصاد، صنعت و . . . ، به روایت منابع ( چاپی و الکترونیک ) موجود، در اختیار علاقمندان و پژوهشگران این حوزه قرار دهد.
برگ نخست
رایانامه
پیشینه
Mausol�e de Farīd al - Dīn ʿAṭṭār � Nichapour
ابرشهر در گذر زمان
فروردین ۱۳۹۳
اسفند ۱۳۹۲
بهمن ۱۳۹۲
دی ۱۳۹۲
آذر ۱۳۹۲
آبان ۱۳۹۲
مهر ۱۳۹۲
شهریور ۱۳۹۲
مرداد ۱۳۹۲
تیر ۱۳۹۲
خرداد ۱۳۹۲
اردیبهشت ۱۳۹۲
فروردین ۱۳۹۲
اسفند ۱۳۹۱
بهمن ۱۳۹۱
دی ۱۳۹۱
آذر ۱۳۹۱
آبان ۱۳۹۱
مهر ۱۳۹۱
شهریور ۱۳۹۱
مرداد ۱۳۹۱
تیر ۱۳۹۱
خرداد ۱۳۹۱
اردیبهشت ۱۳۹۱
فروردین ۱۳۹۱
اسفند ۱۳۹۰
بهمن ۱۳۹۰
دی ۱۳۹۰
آذر ۱۳۹۰
آبان ۱۳۹۰
مهر ۱۳۹۰
شهریور ۱۳۹۰
مرداد ۱۳۹۰
تیر ۱۳۹۰
خرداد ۱۳۹۰
اردیبهشت ۱۳۹۰
آرشیو
راهنمای موضوعی ابرشهر
- نام شناسی؛ نام ها، ریشه ها، درونمایه ها
- پیشینه ؛ اسطوره، باستان، تاریخ
- در سفرنامه ، یادداشت و دیگر نوشتارها
- جغرافیا و جغرافیای تاریخی
- دانش و فرهنگ، جایگاه علمی
- هنر، تاریخ هنر و آثار هنری
- بافت شهری، شهرسازی
- فرهنگ مردم، فولکلور، آیین ها، گویش
- کشاورزی، صنعت، بازرگانی، زیرساخت ها
- مشاهیر؛ دانشمندان، ناموران، تاریخسازان
- بناها، محوطه ها، موزه ها و آثار تاریخی
- اماکن متبرکه، زیارتگاه ها و مایه های دینی
- طبیعت و جاذبه های طبیعی
- نماها و نمادهای نیشابور امروز
- حکیم نیشابور؛ عمر خیام
- شیخ نیشابور؛ فریدالدین عطار
- آذر برزین مهر؛ آتشگاه برزیگران و دهگانان
- نیشابور از دریچه شعر
هموندان و همتایان
- کهندژ: وب نمای نیشابور
- ابرنمایه: فهرست مقالات ابرشهر
- اطلاعات هواشناسی نیشابور
- اوقات شرعی نیشابور
- واژه نامه گویش نیشابوری
- رباعیات حکیم عمر خیام
- حُسن و دل سیبک نیشابوری
- کهن ترین رساله موسیقی فارسی
- پورتال جامع اطلاع رسانی روزنه
- فرمانداری و معاونت استانداری
- شهرداری نیشابور
- دانشگاه نیشابور
- ریواسنامه؛ دانشنامه ریواس
- خبرگزاری نی نیوز
- رئونت، نام مزدیسنایی نیشابور
- پایگاه شناخت شیخ حسن جوری
- جمعیت هلال احمر نیشابور
- وبگاه اطلاع رسانی دیزباد
- پایگاه اطلاع رسانی مدینة الرضا
- کارنامک ریوند نیشابور
- پژوهشنامه خراسان غربی
- دیگر پیوندهای مرتبط
امام زاده محمد محروق
امامزاده محمد محروق
Imamzade Mohammad Mahruq
( Iran - Neyshabur )
محمد محروق، یکی از نوادگان چهارمین پیشوای شیعیان - امام سجاد علیه السلام - است که در پی شورشی که ضد خلیفه وقت صورت پذیرفت به شهادت رسید. گفته اند که پیکر مطهر ایشان را به آتش کشیدند و خاکستر آن را در محله تلاجرد، از محله های قدیم شهر نیشابور، به خاک سپردند. از همین رو �محروق� یعنی سوخته شده معروف شد.
... [مشاهده متن کامل]
بقعه امامزاده محروق از بناهای زیبای قرن دهم هجری با گنبد کاشیکاری و ایوان های بلند در وسط باغ مشجری قرارگرفته است در زیر گنبد آرامگاه امامزاده محمد محروق واقع شده است کتیبه کاشی معرق ایوان و صندوق منبت و در ورودی حرم از زمان شاه طهماسب اول است سنگی از دوران شاه سلطان حسین صفوی مورخ به سال 1119 هجری قمری در این بنا نصب است کاشی های ازاره آن از زمان نادرشاه افشار باقی مانده است. بانی این مزار امیر کمال الدین شاه میرحسین است. کتیبه منظومی که از زمان شاه سلطان حسین صفوی در سمت راست ایوان بر روی سنگ نقر شده بیانگر آن است که در اواخر دوره صفوی محمدخان نامی در نیشابور به بنای مسجد و مصلی اقدام نموده است در این بقعه، امامزاده ابراهیم، یکی از اولاد حضرت موسی بن جعفر، نیز مدفون است.
- امامزاده محمد محروق:
دیگر از بناهای دیرسال نیشابور بقعه ی امامزاده محمد محروق است، که بر اساس گفته ی سید احمد یزدی اردکانی صاحب شجرة الاُولیا، از نسابین مشهور و معتبر، از فرزندان بلافاصله ی امام چهارم، علی بن حسین ( زین العابدین ) علیه السلام، یکی زید شهید است که چهار پسر داشته؛ نخست محمد و دوم یحیی و سوم نیز یحیی ملقب به ابی عیسی و چهارم حسین ملقب به ذی الدمعه که گویند از فرط گریستن از خوف خدا در فرجام زندگی نابینا شده بود و در زهد و تقوی و علم و فضل سرآمد روزگار خویش به شمار می آمده و کنیه ی وی ابو عبدالله بوده است و به روایت امام صادق، ذی الدمعه، در سال 134 هـ. ق دامن از سرای خاک برگرفته و به عالم باقی شتافته است. از فرزندان وی علی و حسین و یحیی و محمد را نام برده اند، که این محمد، نام مادرش ام ولد مسما به عاتکه، در نیشابور شهید شد و مقبره اش اینجاست و نبیره ی اما سجاد علیه السلام می باشد و به �امامزاده محمد محروق� معروف است.
در سلسله نسب وی نوشته اند:
محمد بن الحسین بن زید بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب علیه السلام، آرامگاه وی در تلاجرد علیاست. گفته اند؛ امامزاده محمد محروق، عاشق یکی از دختران بنی امیه بوده، چون دختر به مذهب تشیع روی آورده به فرمان خلیفه به وسیله ی یزید بن ملهب، حاکم خراسان، شهید و سوزانده شده است، و بدین سبب �محروق� نامیده می شود.
بر دیوار حرم وی سنگی نسب شده که اثر دو جای پای بر آن دیده می شود و گویند جای پای امام رضاست. . . . امام رضا هنگام گذشتن از نیشابور به زیارت این امامزاده رفته اند.
بر سردر ورودی این امامزاده نگاشته اند که این عمارت در سنه ی 1119 هـ. ، در عصر شاه سلطان حسین صفوی مرمت شده و سلطان نامبرده دو رشته قنات وقف آن کرده است و نیز به یک سوی سردر کاشی شده ی آن نقش شده که: السلطان الاعظم ابوالمظفر طهماسب الصفوی الحسینی بهادر خان تاریخ 1041هـ. ( در این تاریخ شاه صفی بر ایران سلطنت می کرده ) ، بنابراین بنای این عمارت از شاه طهماسب می باشد که شاه صفی آن را مرمت نموده است.
در ایوان حرم ضمن آیت الکرسی، نوشته شده: �فی ایام دولت السلطان الأعظم تراب آستانه خیر البشر ابوالمظفر طهماسب الصفوی الحسینی بهادر خان خلد اله ملکه و سلطانه و افاض علی کافّة البرایا عدله و احسانه
خدایا تو این شاه درویش دوست که آســایش خلق در ظلّ اوست
بسی بر سر خلق پاینـــــــده دار به توفیـق و طاعت دلش زنده دار
البانی هذه العماره سیادت و نقابت پناه امیر کمال الدین شاهمیر حسین الساعی محمد یوسف�. روی کتیبه؛ سوره ی مبارکه ی �لم یکن الذی کفرو . . . � تا اخر در سمت راست ایوان در بالا نصب نموده اند. قطعه شعری از زمان شاه سلطان حسین به جای مانده و تاریخ آن 1119هـ. ق می باشد بدین مضمون:
در زمان دولت شاهنشـــــــــه گیتی ستــان شاه دین سلطان حسین عادل صاحبقــــران
آن که در باغ جهــــــــان عدلش کند کار بهـار آن که در عالم بود چون ابر رحمت سایبــــان
شمع ایوان عدالت خان محمدخان که هست چهارده معصــــوم باشد حافظ او در جهــــان
ساخت مسجد با مصــلی در نشابور و نمــود آب تالاگـــــرد را از صــــــافی طیـــــنت روان
یافت توفیق از خـداوند جهان ان خیرخــــــواه کرد تعمیــــــــــر زیارت را برای مومنــــــــــان
روح پاک حضرت موسی بن جعفر شاد شــد گشت آباد از سر نو روضـــه خلد آشیـــــــان
از هزار و صــــــــــد نوزده بودی که کـــــــــرد ثلث آن آب روان را وقــــف این عالی مکــــان
در طرف چپ، کتیبه ی دیگری است از ناصر الدین شاه قاجار، که دو سهم آب یکی از رودخانه ی بوژمهران و دیگری از رودخانه ی فرخک، که دو سهم آب رودخانه ی فرخک، به وسیله ی شاهزاده پرویز میرزا، برای امامزاده وقف شده است به سال 1297هـ. ق. در زمان شاهنشاه جمجاه اسلام پناه السلطان بن سلطان و الخاقان بن خاقان ناصرالدین شاه قاجار خلد اله ملکه در عهد ایالت نواب مستطاب مالک الرقاب عم اکرم شاهنشاه حسام السلطنه مراد میرزا دام الشوکة و تصدیق نواب مستطاب شاهزاده پرویز میرزا دام الجلا له از قرار رقم قدر و توام مالیات دوسه یکی از میان رودخانه ی فرخک که وقف امامزاده لازم التعظیم امامزاده محمد محروق و امامزاده ابراهیم می باشد به تخفیف ابدی مقرر فرمودند که همه ساله منافع آن را صرف و خرج بقاع منوره ایشان نمایند و . . . .
- امام زاده ابراهیم:
در کنار بقعه ی امامزاده محمد محروق امامزاده ی دیگری بنام ابراهیم در بستر خاک آرمیده است که بقعه ی او همانطور که در عکس دیده می شود در جوار امامزاده محمد محروق، آن رونق و معروفیتی را که می باید نیافته است. حرم وی به وسیله ی دری به حرم امزاده محمد محروق راه دارد. ارتفاع گنبد کوچکتر از گنبد امامزاده محروق است. این ابراهیم را از فرزندان بلافاصله ی موسی بن جعفر علیه السلام دانسته اند.
- چاه مراد:
در سمت قبله امامزاده جایی است که آن را دارالحفاظ می گویند و در سمت راست آن چاهی قرار داشته و گفته اند، دختری که گویا همسر امامزاده محمد محروق بوده است در آن چاه غیب شده و تا این اواخر دختران دم بخت از این چاه مراد می خواستند که اکنون سر آن را پوشانیده اند و از اذهان بسیاری دور شده، در سالیان اخیر بقعه ی امامزاده مرمت شده استف تعدادی از بزرگان نیشابور داخل حرم امام زاده مدفون می شدند از جمله نماینده ی نیِّرالدوله بنام حاج محمد مهدیخان اعتماد الایاله و برادرش عبد الباقی خان، پسران بابا خان درست زیر قدم داخل امامزاده کنار یکدیگر را می توان نام برد که در تعمیرات جدید سنگ های مرمر این دو مقبره را بر داشته اند.
- روایت دیگری از زندگی امامزاده محروق:
داستان زندگی غم انگیز و حماسی امامزاده محمد محروق بصورت صریحتری آمده است که برای بهتر بیان کردن آن کمی به عقب بر می گردیم:
گفته اند طبیعت موجودات را فریب داده و لذت را در شهوت گذاشته تا بقاء و دوام نسل ها را تضمین کند. شکی نیست که لذّت، عامل اساسی حفظ بقاست و هیچ گاه انزجار دو موجود ازیکدیگر نسلی نمی آفریند. از انسان ها همه چیز شنیده ایم و این هم یکی از آنهاست!!!
نه ماه و نه روز! قبل از 16 ربیع الاول سال 170 هـ. ق. در بغداد حادثه ای برعکس راه و روش های انسانی، صورت می گیرد، هارون الرشید با زبیده - دختر عم خویش ( دختر جعفر بن منصور دوانیقی ) و سوگولی حرمش - مشغول بازی شطرنج است، شرط این بازی دلخواه طرفین می باشد. بار اول زبیده مات می شود و هارون الرشید از او می خواهد که کاملا لخت مادرزاد شود! التماس زبیده برای انصراف هارون به جایی نمی رسد و زبیده با اکراه کاملا لخت و عریان می شود و بازی ادامه دارد. این بار هارون مات می شود! زبیده به وی دستور می دهد با زنی که کنیز آشپزخانه است به نام مراجل همبستر شود و تضرع هارون که خود را وعده به زبیده داده بود بجایی نمی رسد و اجبارا با این زن همخوابه می شود، محصول این قمار بزرگ که در شب 16 ربیع الاول سال 170 هـق. که در خلافیت عباسیان از اهمیت ویژه ای برخوردار است حاصل می گردد و عبد الله مأمون –خلیفه ی آینده - متولد می شود و در حقیقت این زبیده است که مات می شود! در همین شب خلیفه ی عباسی فرمان قتل ولیعهد بیست و دو ساله یعنی برادرش را به هرثمه بن اعین صادر می کند، هرثمه برای اجرای حکم بیرون می رود که از تولد فرزند هارون مطلع می شود و برای کسب تکلیف مجدد به خدمت هادی بر می گردد که با کمال تعجب هادی را در بستر خویش مرده می یابد. هارون از جریان مطلع می شود و همان شب به کمک خیزران مادرش و یحیی بن خالد برمکی به مسند خلافت تکیه می زند. بنا بر این در این شب خلیفه ی عباشسی که فرمان قتل برادرش را صادر کرده بود خود می میرد، مقتول آینده خلیفه می شود و خلیفه ی آینده نیز متولد می گردد! هارون تولد مأمون را به فال نیک گرفته و از میان 28 فرزند خویش ( چهارده دختر و چهارده پسر ) ، ایمن را جانشین و مأمون را ولیعهد امین انتخاب می کند. در سال 193 هـق. هارون در سناباد طوس مرد و امین در بغداد به خلافت نشست. اختلاف دو برادر به قتل امین و خلافت مأمون منتهی شد. توقف طولانی مأمون در مرو موجی از عصیان را در بلاد عرب بدنبال داشت. ابالسرایا یکی از فرماندهان سپاه هرثمه از آن جمله بود که یکی از فرزندان امام حسن مجتبی ( ابن طباطبا ) را به خلافت انتخاب کرد و سپاهیان اعزامی مأمون را بارها در هم شکست، اما ناگهان این خلیفه مرد و ابوالسرایا، محمد بن محمد بن زید بن علی بن الحسین علیه السلام را به عنوان خلیفه انتخاب کرد و بعد از جنگ ده ماهه با سپاهیان مأمون عاقبت شکست یافت و همراه با امامزاده به شوش فرار کرد که هر دو به دست هرثمه اسیر شدند و ابوالسرایا را شقّه کرد و امامزاده را به مرو برد تا خلیفه خود تصمیم بگیرد. گویند در نیشابور به فرمان محرمانه ی مأمون این جوان بی گناه را کشتند و جسد نیمه سوخته ی او را در گورستان تلاگرد ( تلاجرد امروز ( ۱ ) ) به خاک سپردند.
مادر امامزاده محمد محروق – فاطمه دختر علی بن جعفر بن اسحاق بن علی بن عبد الله بن جعفر بن ابی طالب - می باشد و همانطور که گفته شدف امام هشتم شیعیان، قبر امامزاده محمد محروق در نیشابور زیارت فرموده است.
بنابراین، شهادت امامزاده در پرده ی ابهام باقی ماند و روایت اول را ذکرکردم اگر چه دومی صحیح به نظر می رسد اما به هر حال در وجود این امامزاده شک نمی توان داشت.
1. کمی بالاتر از کلبه امروزی خیام، قنات آب است که همان تلاگرد معروف است.
منبع:
� گرایلی، فریدون. �نیشابور؛ شهر فیروزه�، چاپ چهارم، شهریورماه 1375، ص341 - 347. به کوشش ققنوس شرق، ابرشهر: دانشنامه نیشابور، مردادماه 1385.
برچسب ها: محمد محروق, امام سجاد, تلاجرد, امامزاده ابراهیم
نوشته شده در یکشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۸۵ساعت 17:37 توسط ققنوس شرق ( فرزند نیشابور ) | آرشیو نظرات
امامزاده محمد محروق
محمد محروق، یکی از نوادگان چهارمین پیشوای شیعیان - امام سجاد علیه السلام - است که در پی شورشی که ضد خلیفه وقت صورت پذیرفت به شهادت رسید. گفته اند که پیکر مطهر ایشان را به آتش کشیدند و خاکستر آن را در محله تلاجرد، از محله های قدیم شهر نیشابور، به خاک سپردند. از همین رو �محروق� یعنی سوخته شده معروف شد.
... [مشاهده متن کامل]
بقعه امامزاده محروق از بناهای زیبای قرن دهم هجری با گنبد کاشیکاری و ایوان های بلند در وسط باغ مشجری قرارگرفته است در زیر گنبد آرامگاه امامزاده محمد محروق واقع شده است کتیبه کاشی معرق ایوان و صندوق منبت و در ورودی حرم از زمان شاه طهماسب اول است سنگی از دوران شاه سلطان حسین صفوی مورخ به سال 1119 هجری قمری در این بنا نصب است کاشی های ازاره آن از زمان نادرشاه افشار باقی مانده است. بانی این مزار امیر کمال الدین شاه میرحسین است. کتیبه منظومی که از زمان شاه سلطان حسین صفوی در سمت راست ایوان بر روی سنگ نقر شده بیانگر آن است که در اواخر دوره صفوی محمدخان نامی در نیشابور به بنای مسجد و مصلی اقدام نموده است در این بقعه، امامزاده ابراهیم، یکی از اولاد حضرت موسی بن جعفر، نیز مدفون است.
- امامزاده محمد محروق:
دیگر از بناهای دیرسال نیشابور بقعه ی امامزاده محمد محروق است، که بر اساس گفته ی سید احمد یزدی اردکانی صاحب شجرة الاُولیا، از نسابین مشهور و معتبر، از فرزندان بلافاصله ی امام چهارم، علی بن حسین ( زین العابدین ) علیه السلام، یکی زید شهید است که چهار پسر داشته؛ نخست محمد و دوم یحیی و سوم نیز یحیی ملقب به ابی عیسی و چهارم حسین ملقب به ذی الدمعه که گویند از فرط گریستن از خوف خدا در فرجام زندگی نابینا شده بود و در زهد و تقوی و علم و فضل سرآمد روزگار خویش به شمار می آمده و کنیه ی وی ابو عبدالله بوده است و به روایت امام صادق، ذی الدمعه، در سال 134 هـ. ق دامن از سرای خاک برگرفته و به عالم باقی شتافته است. از فرزندان وی علی و حسین و یحیی و محمد را نام برده اند، که این محمد، نام مادرش ام ولد مسما به عاتکه، در نیشابور شهید شد و مقبره اش اینجاست و نبیره ی اما سجاد علیه السلام می باشد و به �امامزاده محمد محروق� معروف است.
در سلسله نسب وی نوشته اند:
محمد بن الحسین بن زید بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب علیه السلام، آرامگاه وی در تلاجرد علیاست. گفته اند؛ امامزاده محمد محروق، عاشق یکی از دختران بنی امیه بوده، چون دختر به مذهب تشیع روی آورده به فرمان خلیفه به وسیله ی یزید بن ملهب، حاکم خراسان، شهید و سوزانده شده است، و بدین سبب �محروق� نامیده می شود.
بر دیوار حرم وی سنگی نسب شده که اثر دو جای پای بر آن دیده می شود و گویند جای پای امام رضاست. . . . امام رضا هنگام گذشتن از نیشابور به زیارت این امامزاده رفته اند.
بر سردر ورودی این امامزاده نگاشته اند که این عمارت در سنه ی 1119 هـ. ، در عصر شاه سلطان حسین صفوی مرمت شده و سلطان نامبرده دو رشته قنات وقف آن کرده است و نیز به یک سوی سردر کاشی شده ی آن نقش شده که: السلطان الاعظم ابوالمظفر طهماسب الصفوی الحسینی بهادر خان تاریخ 1041هـ. ( در این تاریخ شاه صفی بر ایران سلطنت می کرده ) ، بنابراین بنای این عمارت از شاه طهماسب می باشد که شاه صفی آن را مرمت نموده است.
در ایوان حرم ضمن آیت الکرسی، نوشته شده: �فی ایام دولت السلطان الأعظم تراب آستانه خیر البشر ابوالمظفر طهماسب الصفوی الحسینی بهادر خان خلد اله ملکه و سلطانه و افاض علی کافّة البرایا عدله و احسانه
خدایا تو این شاه درویش دوست که آســایش خلق در ظلّ اوست
بسی بر سر خلق پاینـــــــده دار به توفیـق و طاعت دلش زنده دار
البانی هذه العماره سیادت و نقابت پناه امیر کمال الدین شاهمیر حسین الساعی محمد یوسف�. روی کتیبه؛ سوره ی مبارکه ی �لم یکن الذی کفرو . . . � تا اخر در سمت راست ایوان در بالا نصب نموده اند. قطعه شعری از زمان شاه سلطان حسین به جای مانده و تاریخ آن 1119هـ. ق می باشد بدین مضمون:
در زمان دولت شاهنشـــــــــه گیتی ستــان شاه دین سلطان حسین عادل صاحبقــــران
آن که در باغ جهــــــــان عدلش کند کار بهـار آن که در عالم بود چون ابر رحمت سایبــــان
شمع ایوان عدالت خان محمدخان که هست چهارده معصــــوم باشد حافظ او در جهــــان
ساخت مسجد با مصــلی در نشابور و نمــود آب تالاگـــــرد را از صــــــافی طیـــــنت روان
یافت توفیق از خـداوند جهان ان خیرخــــــواه کرد تعمیــــــــــر زیارت را برای مومنــــــــــان
روح پاک حضرت موسی بن جعفر شاد شــد گشت آباد از سر نو روضـــه خلد آشیـــــــان
از هزار و صــــــــــد نوزده بودی که کـــــــــرد ثلث آن آب روان را وقــــف این عالی مکــــان
در طرف چپ، کتیبه ی دیگری است از ناصر الدین شاه قاجار، که دو سهم آب یکی از رودخانه ی بوژمهران و دیگری از رودخانه ی فرخک، که دو سهم آب رودخانه ی فرخک، به وسیله ی شاهزاده پرویز میرزا، برای امامزاده وقف شده است به سال 1297هـ. ق. در زمان شاهنشاه جمجاه اسلام پناه السلطان بن سلطان و الخاقان بن خاقان ناصرالدین شاه قاجار خلد اله ملکه در عهد ایالت نواب مستطاب مالک الرقاب عم اکرم شاهنشاه حسام السلطنه مراد میرزا دام الشوکة و تصدیق نواب مستطاب شاهزاده پرویز میرزا دام الجلا له از قرار رقم قدر و توام مالیات دوسه یکی از میان رودخانه ی فرخک که وقف امامزاده لازم التعظیم امامزاده محمد محروق و امامزاده ابراهیم می باشد به تخفیف ابدی مقرر فرمودند که همه ساله منافع آن را صرف و خرج بقاع منوره ایشان نمایند و . . . .
- امام زاده ابراهیم:
در کنار بقعه ی امامزاده محمد محروق امامزاده ی دیگری بنام ابراهیم در بستر خاک آرمیده است که بقعه ی او همانطور که در عکس دیده می شود در جوار امامزاده محمد محروق، آن رونق و معروفیتی را که می باید نیافته است. حرم وی به وسیله ی دری به حرم امزاده محمد محروق راه دارد. ارتفاع گنبد کوچکتر از گنبد امامزاده محروق است. این ابراهیم را از فرزندان بلافاصله ی موسی بن جعفر علیه السلام دانسته اند.
- چاه مراد:
در سمت قبله امامزاده جایی است که آن را دارالحفاظ می گویند و در سمت راست آن چاهی قرار داشته و گفته اند، دختری که گویا همسر امامزاده محمد محروق بوده است در آن چاه غیب شده و تا این اواخر دختران دم بخت از این چاه مراد می خواستند که اکنون سر آن را پوشانیده اند و از اذهان بسیاری دور شده، در سالیان اخیر بقعه ی امامزاده مرمت شده استف تعدادی از بزرگان نیشابور داخل حرم امام زاده مدفون می شدند از جمله نماینده ی نیِّرالدوله بنام حاج محمد مهدیخان اعتماد الایاله و برادرش عبد الباقی خان، پسران بابا خان درست زیر قدم داخل امامزاده کنار یکدیگر را می توان نام برد که در تعمیرات جدید سنگ های مرمر این دو مقبره را بر داشته اند.
- روایت دیگری از زندگی امامزاده محروق:
داستان زندگی غم انگیز و حماسی امامزاده محمد محروق بصورت صریحتری آمده است که برای بهتر بیان کردن آن کمی به عقب بر می گردیم:
گفته اند طبیعت موجودات را فریب داده و لذت را در شهوت گذاشته تا بقاء و دوام نسل ها را تضمین کند. شکی نیست که لذّت، عامل اساسی حفظ بقاست و هیچ گاه انزجار دو موجود ازیکدیگر نسلی نمی آفریند. از انسان ها همه چیز شنیده ایم و این هم یکی از آنهاست!!!
نه ماه و نه روز! قبل از 16 ربیع الاول سال 170 هـ. ق. در بغداد حادثه ای برعکس راه و روش های انسانی، صورت می گیرد، هارون الرشید با زبیده - دختر عم خویش ( دختر جعفر بن منصور دوانیقی ) و سوگولی حرمش - مشغول بازی شطرنج است، شرط این بازی دلخواه طرفین می باشد. بار اول زبیده مات می شود و هارون الرشید از او می خواهد که کاملا لخت مادرزاد شود! التماس زبیده برای انصراف هارون به جایی نمی رسد و زبیده با اکراه کاملا لخت و عریان می شود و بازی ادامه دارد. این بار هارون مات می شود! زبیده به وی دستور می دهد با زنی که کنیز آشپزخانه است به نام مراجل همبستر شود و تضرع هارون که خود را وعده به زبیده داده بود بجایی نمی رسد و اجبارا با این زن همخوابه می شود، محصول این قمار بزرگ که در شب 16 ربیع الاول سال 170 هـق. که در خلافیت عباسیان از اهمیت ویژه ای برخوردار است حاصل می گردد و عبد الله مأمون –خلیفه ی آینده - متولد می شود و در حقیقت این زبیده است که مات می شود! در همین شب خلیفه ی عباسی فرمان قتل ولیعهد بیست و دو ساله یعنی برادرش را به هرثمه بن اعین صادر می کند، هرثمه برای اجرای حکم بیرون می رود که از تولد فرزند هارون مطلع می شود و برای کسب تکلیف مجدد به خدمت هادی بر می گردد که با کمال تعجب هادی را در بستر خویش مرده می یابد. هارون از جریان مطلع می شود و همان شب به کمک خیزران مادرش و یحیی بن خالد برمکی به مسند خلافت تکیه می زند. بنا بر این در این شب خلیفه ی عباشسی که فرمان قتل برادرش را صادر کرده بود خود می میرد، مقتول آینده خلیفه می شود و خلیفه ی آینده نیز متولد می گردد! هارون تولد مأمون را به فال نیک گرفته و از میان 28 فرزند خویش ( چهارده دختر و چهارده پسر ) ، ایمن را جانشین و مأمون را ولیعهد امین انتخاب می کند. در سال 193 هـق. هارون در سناباد طوس مرد و امین در بغداد به خلافت نشست. اختلاف دو برادر به قتل امین و خلافت مأمون منتهی شد. توقف طولانی مأمون در مرو موجی از عصیان را در بلاد عرب بدنبال داشت. ابالسرایا یکی از فرماندهان سپاه هرثمه از آن جمله بود که یکی از فرزندان امام حسن مجتبی ( ابن طباطبا ) را به خلافت انتخاب کرد و سپاهیان اعزامی مأمون را بارها در هم شکست، اما ناگهان این خلیفه مرد و ابوالسرایا، محمد بن محمد بن زید بن علی بن الحسین علیه السلام را به عنوان خلیفه انتخاب کرد و بعد از جنگ ده ماهه با سپاهیان مأمون عاقبت شکست یافت و همراه با امامزاده به شوش فرار کرد که هر دو به دست هرثمه اسیر شدند و ابوالسرایا را شقّه کرد و امامزاده را به مرو برد تا خلیفه خود تصمیم بگیرد. گویند در نیشابور به فرمان محرمانه ی مأمون این جوان بی گناه را کشتند و جسد نیمه سوخته ی او را در گورستان تلاگرد ( تلاجرد امروز ( ۱ ) ) به خاک سپردند.
مادر امامزاده محمد محروق – فاطمه دختر علی بن جعفر بن اسحاق بن علی بن عبد الله بن جعفر بن ابی طالب - می باشد و همانطور که گفته شدف امام هشتم شیعیان، قبر امامزاده محمد محروق در نیشابور زیارت فرموده است.
بنابراین، شهادت امامزاده در پرده ی ابهام باقی ماند و روایت اول را ذکرکردم اگر چه دومی صحیح به نظر می رسد اما به هر حال در وجود این امامزاده شک نمی توان داشت.
1. کمی بالاتر از کلبه امروزی خیام، قنات آب است که همان تلاگرد معروف است.
منبع:
� گرایلی، فریدون. �نیشابور؛ شهر فیروزه�، چاپ چهارم، شهریورماه 1375، ص341 - 347. به کوشش ققنوس شرق، ابرشهر: دانشنامه نیشابور، مردادماه 1385.
برچسب ها: محمد محروق, امام سجاد, تلاجرد, امامزاده ابراهیم
نوشته شده در یکشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۸۵ساعت 17:37 توسط ققنوس شرق ( فرزند نیشابور ) | آرشیو نظرات
امام زاده سید محمد ( محروق ) اجداد حاج میرزااحمد ساوجی 254
الحاج، السید، المیرزااحمد الساوجی ازمشاهیر وعلماومشایخ جهان اسلام بوده ( ۰۰۰۰ - ۱۳۰۴ ) سال قمری در گذشت. هوالسیدالمیرزا احمد بن محتشم بن صالح الحسینی الساوجی، . . . الحاج، السید، المیرزااحمد الساوجی از فرزند امامزاده سید محمد محروق در نیشابور خدمت استاداعظم حاج ملااحمدنراقی. صاحب مستندومناهیج وغیرهماو، ، تهیه کننده - مهندس محمد شرافت 3 شهریور 1397
... [مشاهده متن کامل]
https://www. aparat. com/v/hPK8i
الحاج، السید، المیرزااحمد الساوجی ازمشاهیر وعلماومشایخ جهان اسلام بوده ( ۰۰۰۰ - ۱۳۰۴ ) سال قمری در گذشت. هوالسیدالمیرزا احمد بن محتشم بن صالح الحسینی الساوجی، . . . الحاج، السید، المیرزااحمد الساوجی از فرزند امامزاده سید محمد محروق در نیشابور خدمت استاداعظم حاج ملااحمدنراقی. صاحب مستندومناهیج وغیرهماو، ، تهیه کننده - مهندس محمد شرافت 3 شهریور 1397
... [مشاهده متن کامل]
Image result for حاج میرزا احمد ساوجی
500 � 771Images may be subject to copyright. Find out more
فرهیختگان پیشکوتان حال وگذشتگان ساوه - حاج محمد غفاری ساوجی فرزند . . .
فرهیختگان پیشکوتان حال وگذشتگان ساوه - BLOGFA
... [مشاهده متن کامل]
ادامه مطلب
Visit Share
Get helpSend feedback
Image result for حاج میرزا احمد ساوجی
450 � 337Images may be subject to copyright. Find out more
فرهیختگان پیشکوتان حال وگذشتگان ساوه - فضایل وکرامات آقا جاج میرزا . . .
فرهیختگان پیشکوتان حال وگذشتگان ساوه - BLOGFA
سرکار خانم بدرالسادات رضوانی فرزندآقاسیدمرتضی فرزند حاج میرزا سید عبدالله ( مرحومه سیده صغرا رضوانی همسر میرزا علی شرافت . برادر مرحوم حاج میزا عبدالله ومرحوم . . .
Visit Share
Related images:
Related imageRelated imageRelated imageRelated imageRelated imageRelated imageRelated imageRelated imageView more
فرهیختگان پیشکوتان حال وگذشتگان ساوه - حاج محمد غفاری ساوجی فرزند . . .
فرهیختگان پیشکوتان حال وگذشتگان ساوه - BLOGFA
... [مشاهده متن کامل]
ادامه مطلب
Image result for حاج میرزا احمد ساوجی
فرهیختگان پیشکوتان حال وگذشتگان ساوه - فضایل وکرامات آقا جاج میرزا . . .
فرهیختگان پیشکوتان حال وگذشتگان ساوه - BLOGFA
سرکار خانم بدرالسادات رضوانی فرزندآقاسیدمرتضی فرزند حاج میرزا سید عبدالله ( مرحومه سیده صغرا رضوانی همسر میرزا علی شرافت . برادر مرحوم حاج میزا عبدالله ومرحوم . . .
شجره نامه فامیل ساوه ای
مشارکت با فامیل ساوه ای درسراسر کشور وجهان درج شجره نامه
وقایع قحطی 1288ق در ساوه میرزا سید احمد حسینی ساوجی ( 1304ق ) / علی اکبر صفری
وقایع قحطی 1288ق در ساوه میرزا سید احمد حسینی ساوجی ( 1304ق ) / علی اکبر صفری
... [مشاهده متن کامل]
مقدمـه: � گفتم الهی، اگر قصه اندوهگینان برتو بخوانم آسمــان و زمین خون گریند� شیخ ابوالحسن خرقانی یادداشتی گزیده تر و کامل تر ازاین یادداشت درباره قحطی سال 1288 نوشته نشده است: �در سنه هزار و دویست و هشتاد و هشت چنان گرانی شد که نون پنجاه و یک هزار دینار سفید بود و مردم همه مردند و چنان کم آبی شد که سه سال هیچ باران نیامد و برنج باری نه تومان شد و مردم گوشت میته می خوردند و گوشت آدم هم خوردند و گوشت گربه خوردند، خلاصه بسیار مردم از گرسنگی مردند1288�
�حاج میرزا احمد ساوجی؛ از مشاهیر علما و مشایخ بود.
الحاج، السید، المیرزااحمد الساوجی ازمشاهیر وعلماومشایخ جهان اسلام بوده ( ۰۰۰۰ - ۱۳۰۴ ) سال قمری در گذشت.
هوالسیدالمیرزا احمد بن محتشم بن صالح الحسینی الساوجی، . . . الحاج، السید، المیرزااحمد الساوجی از فرزند امامزاده سید محمد محروق در نیشابور
خدمت استاداعظم حاج ملااحمدنراقی. صاحب مستندومناهیج وغیرهماو، ،
رئیس مفخم حاج میرزا مسیح مجتهدطهرانی درسار ۱۳۰۵ قمری، اعتماد السلطنه در منظم ناصری در شمار رجال ساوه یادکرده،
حاج سیاح محلاتی در سفر نامه خود دیدارها ایشان داشته،
فرزندان ایشان
۱ - سید ابوالحسن ( سبطاحمدی - هاشمی احمدی )
۲ - سیدداود ( حاج میرزاعبداله رضوانی، حاج میرزااسدالله رضوانی، سیده صغرامادر شرافت امین مقدسی، سیده فاطمه مادر رفیعی، سیده رقیه مادر هدایت رضوانی - ربابه خانم همسر سید ابوالحسن شرافت )
۳ - سید رضا ( محامدی، امیدوار )
۴ - سید عبدالحسین ( تدین اسلامی، حجت الاسلامی )
۵ - سید علی ( سجادی، تشکر سجادی )
۶ - سید ه عذرا همسر سید اسماعیل شیخ الاسلامی مادرآقا علامه عسکری، آقا تهجد ی، شیخ الاسلامی، ، ، http://olamasaveh. blogfa. com/
علمای شهرستان ساوه
علمای شهرستان ساوه - علما وروحانیت شهرستان ساوه
تهیه کننده / محمد شرافت
ادامه مطلب
نوشته شده در دوشنبه بیست و هشتم اسفند ۱۳۹۶ ساعت 8:42 توسط مهندس محمد شرافت
مشارکت با فامیل ساوه ای درسراسر کشور وجهان درج شجره نامه
وقایع قحطی 1288ق در ساوه میرزا سید احمد حسینی ساوجی ( 1304ق ) / علی اکبر صفری
وقایع قحطی 1288ق در ساوه میرزا سید احمد حسینی ساوجی ( 1304ق ) / علی اکبر صفری
... [مشاهده متن کامل]
مقدمـه: � گفتم الهی، اگر قصه اندوهگینان برتو بخوانم آسمــان و زمین خون گریند� شیخ ابوالحسن خرقانی یادداشتی گزیده تر و کامل تر ازاین یادداشت درباره قحطی سال 1288 نوشته نشده است: �در سنه هزار و دویست و هشتاد و هشت چنان گرانی شد که نون پنجاه و یک هزار دینار سفید بود و مردم همه مردند و چنان کم آبی شد که سه سال هیچ باران نیامد و برنج باری نه تومان شد و مردم گوشت میته می خوردند و گوشت آدم هم خوردند و گوشت گربه خوردند، خلاصه بسیار مردم از گرسنگی مردند1288�
�حاج میرزا احمد ساوجی؛ از مشاهیر علما و مشایخ بود.
الحاج، السید، المیرزااحمد الساوجی ازمشاهیر وعلماومشایخ جهان اسلام بوده ( ۰۰۰۰ - ۱۳۰۴ ) سال قمری در گذشت.
هوالسیدالمیرزا احمد بن محتشم بن صالح الحسینی الساوجی، . . . الحاج، السید، المیرزااحمد الساوجی از فرزند امامزاده سید محمد محروق در نیشابور
خدمت استاداعظم حاج ملااحمدنراقی. صاحب مستندومناهیج وغیرهماو، ،
رئیس مفخم حاج میرزا مسیح مجتهدطهرانی درسار ۱۳۰۵ قمری، اعتماد السلطنه در منظم ناصری در شمار رجال ساوه یادکرده،
حاج سیاح محلاتی در سفر نامه خود دیدارها ایشان داشته،
فرزندان ایشان
۱ - سید ابوالحسن ( سبطاحمدی - هاشمی احمدی )
۲ - سیدداود ( حاج میرزاعبداله رضوانی، حاج میرزااسدالله رضوانی، سیده صغرامادر شرافت امین مقدسی، سیده فاطمه مادر رفیعی، سیده رقیه مادر هدایت رضوانی - ربابه خانم همسر سید ابوالحسن شرافت )
۳ - سید رضا ( محامدی، امیدوار )
۴ - سید عبدالحسین ( تدین اسلامی، حجت الاسلامی )
۵ - سید علی ( سجادی، تشکر سجادی )
۶ - سید ه عذرا همسر سید اسماعیل شیخ الاسلامی مادرآقا علامه عسکری، آقا تهجد ی، شیخ الاسلامی، ، ، http://olamasaveh. blogfa. com/
علمای شهرستان ساوه
علمای شهرستان ساوه - علما وروحانیت شهرستان ساوه
تهیه کننده / محمد شرافت
ادامه مطلب
نوشته شده در دوشنبه بیست و هشتم اسفند ۱۳۹۶ ساعت 8:42 توسط مهندس محمد شرافت
میرزا سید احمد حسینی ساوجی ( 1304ق )
میرزا سید احمد حسینی ساوجی ( 1304ق )
خانواده حاج میرزا احمد ، رضوانی ، سجادی ، سبط احمدی ، تدین اسلامی ، محامدی ، امیدوار، شرافت ، مدنی ، آقا برزگی ، سبزواری ، موسوی ، واصفی
... [مشاهده متن کامل]
خانواده شیخ اسلامی . تهجدی ، علامه عسگری ، میر اسلامی ، شیخ اسلامی ، نبوی
خانواده مقدس زاده. امین مقدسی ، سلامت مقدسی . ایمان مقدسی ، سعادت مقدسی ، شریف مقدسی
خانواده داخواد ، احمدی دستجردی ، مسعودی پور ، تندری . ممتاری ، ناجی ، یعقوب زاده ، پوران ، بصیری.
۰ لایک / ۰ نظر / ۲۲ بازدید
میرزا سید احمد حسینی ساوجی ( 1304ق )
خانواده حاج میرزا احمد ، رضوانی ، سجادی ، سبط احمدی ، تدین اسلامی ، محامدی ، امیدوار، شرافت ، مدنی ، آقا برزگی ، سبزواری ، موسوی ، واصفی
... [مشاهده متن کامل]
خانواده شیخ اسلامی . تهجدی ، علامه عسگری ، میر اسلامی ، شیخ اسلامی ، نبوی
خانواده مقدس زاده. امین مقدسی ، سلامت مقدسی . ایمان مقدسی ، سعادت مقدسی ، شریف مقدسی
خانواده داخواد ، احمدی دستجردی ، مسعودی پور ، تندری . ممتاری ، ناجی ، یعقوب زاده ، پوران ، بصیری.
۰ لایک / ۰ نظر / ۲۲ بازدید
ساوه و ساوجی ها
امام زاده سید محمد ( محروق ) فرزند زید فرزند امام سجاد علیه السلام اجداد حاج میرزا احمد ساوجی
http://pajuhesh. irc. ir/article/index/show/type/article/id/ 1204
زید بن علی ( ع )
نوشته شده در دوشنبه پنجم شهریور ۱۳۹۷ ساعت 9:23 توسط محمد شرافت
امام زاده سید محمد ( محروق ) فرزند زید فرزند امام سجاد علیه السلام اجداد حاج میرزا احمد ساوجی
زید بن علی ( ع )
نوشته شده در دوشنبه پنجم شهریور ۱۳۹۷ ساعت 9:23 توسط محمد شرافت
فرهیختگان پیشکوتان حال وگذشتگان ساوه
یاد اوری دانشمندان . فرهیگان . پیشکسوتان متخصصین , . گذشتگا فامیل ساوه ای ُشجرنامه خانواده بزرگ ساوه
مرحوم میرزا ابی الحسن ساوجی فرزند حاج میرزا احمد ساوجی جد سبط احمدی ها
... [مشاهده متن کامل]
مرحوم میرزا ابی الحسن ساوجی فرزند حاج میرزا احمد ساوجی جد سبط احمدی ها
نوشته شده در یکشنبه دوم مهر ۱۳۹۶ ساعت 7:36 توسط مهندس محمد شرافت
یاد اوری دانشمندان . فرهیگان . پیشکسوتان متخصصین , . گذشتگا فامیل ساوه ای ُشجرنامه خانواده بزرگ ساوه
مرحوم میرزا ابی الحسن ساوجی فرزند حاج میرزا احمد ساوجی جد سبط احمدی ها
... [مشاهده متن کامل]
مرحوم میرزا ابی الحسن ساوجی فرزند حاج میرزا احمد ساوجی جد سبط احمدی ها
نوشته شده در یکشنبه دوم مهر ۱۳۹۶ ساعت 7:36 توسط مهندس محمد شرافت
( شماره ثبت : 26161 )
صفحه اول
درباره ما
مقالات
تماس با ما
نقشه سایتhttp://ngo22. ir/ دوستاران اوای طبیعت استان تهران
فرم عضویت درNGO
دوستاران آوای طبیعت استان تهران
دوستاران آوای طبیعت استان تهران آمادگی خود را جهت همکاری با کلیه ( اصناف ) در تهیه و توزیع و عرضه و فروش مواد غذایی و آرایشی و بهداشتی و آشامیدنی بدون استفاده از کیسه نایلونی یاظروف غذایی یکبار مصرف پلی مری نفتی مزاحم محیط زیست اعلام می دارد. تا با جایگزین نمودن کیسه غیر نایلون و استفاده از ظروف قابل بازیافت و استاندارد محیط زیست و سلامت بتوانیم پشتیبان و حامی محیط زیست باشند.
... [مشاهده متن کامل]
محمد شرافت
صفحه اول
درباره ما
مقالات
تماس با ما
نقشه سایتhttp://ngo22. ir/ دوستاران اوای طبیعت استان تهران
فرم عضویت درNGO
دوستاران آوای طبیعت استان تهران
دوستاران آوای طبیعت استان تهران آمادگی خود را جهت همکاری با کلیه ( اصناف ) در تهیه و توزیع و عرضه و فروش مواد غذایی و آرایشی و بهداشتی و آشامیدنی بدون استفاده از کیسه نایلونی یاظروف غذایی یکبار مصرف پلی مری نفتی مزاحم محیط زیست اعلام می دارد. تا با جایگزین نمودن کیسه غیر نایلون و استفاده از ظروف قابل بازیافت و استاندارد محیط زیست و سلامت بتوانیم پشتیبان و حامی محیط زیست باشند.
... [مشاهده متن کامل]
محمد شرافت
فرهیختگان پیشکوتان حال وگذشتگان ساوه
یاد اوری دانشمندان . فرهیگان . پیشکسوتان متخصصین , . گذشتگا فامیل ساوه ای ُشجرنامه خانواده بزرگ ساوه
http://savehje. blogfa. com/
یاد اوری دانشمندان . فرهیگان . پیشکسوتان متخصصین , . گذشتگا فامیل ساوه ای ُشجرنامه خانواده بزرگ ساوه
خانه خیرین شهرستان ساوه
امورخیریه مردم نهاد در سطح شهرستان ساوه
http://ngo - save. blogfa. com/
خانه خیرین استان مرکزی
خدمات سازمان مردم نهاد در سطح شهرستان های استان مرکزی و کشور
http://ngo - ostanemarkazi. blogfa. com/
خانه خیرین ایران
http://ch - iran. org/
امورخیریه مردم نهاد در سطح شهرستان ساوه
خانه خیرین استان مرکزی
خدمات سازمان مردم نهاد در سطح شهرستان های استان مرکزی و کشور
خانه خیرین ایران
ساوه و ساوجی ها
بی تعارف استاد حاج یوسف شهباز مورد شهر سالم سلمان ساوجی
https://www. aparat. com/v/2zcB9
http://sherafatsaveji. blogfa. com/
بی تعارف استاد حاج یوسف شهباز مورد شهر سالم سلمان ساوجی
سلامت معنوی بعد فراموش شده سلامت
سلامت معنوی بعد فراموش
http://salamatmanavet. blogfa. com/
سلامت معنوی بعد فراموش
صنعت گردشگری در شهرستان ساوه
صنعت گردشگری در شهرستان ساوه رامیتوان با مشارکت مردم وهمکاری سازمان میراث فرهنگ
http://savehgardesh. blogfa. com/
صنعت گردشگری در شهرستان ساوه رامیتوان با مشارکت مردم وهمکاری سازمان میراث فرهنگ
شهر سالم ساوه
معرفی شهرستان ساوه بعنوان شهر سالم روستای سالم
علمای شهرستان ساوه
علما وروحانیت شهرستان ساوه
http://olamasaveh. blogfa. com/
علما وروحانیت شهرستان ساوه
�حاج میرزا احمد ساوجی؛ از مشاهیر علما و مشایخ بود.
زندگی نامه مؤلف
متن زیر برگرفته از جنگ عالم فقیه میرزا احمد حسینی ساوجی ( درگذشته1304 ق ) است. زندگی نامه ایشان را اعتماد السلطنه در باب دهم؛ در تحریر اسمـاء علماء و فضلاء و ائمه دین کتاب المآثر و الآثار چنین نوشته است:
... [مشاهده متن کامل]
�حاج میرزا احمد ساوجی؛ از مشاهیر علما و مشایخ بود. خدمت استاد اعظم حاج ملااحمد نراقی؛ صاحب مستند و مناهج و غیرهما و رئیس مفخّم حاج میرزا مسیح مجتهد طهرانی تحصیل و تکمیل کرد و در سال یک هزار و سیصد و پنج[9] به رحمت ایزدی پیوست�[10]
اعتماد السلطنه در منتظم ناصری نیز نام ایشان با عنوان�حاجی میرزا احمد مجتهد � در شمــار رجال ساوه یاد کرده است. [11]
منابع دیگر[12] همه از این منبع نقل کرده اند. عجیب اینکه علامه تهرانی در طبقات اعلام الشیعه دوبار به معرفی این فقیه و دانشمند پرداخته است:
�السید المیرزا احمد الساوجی ( 000 - 1305 ) ؛هو السید المیرزا أحمد بن محتشم بن محمد صالح الحسینی الساوجی عالم فقیه، کان من تلامیذ العلامة المولی أحمد نراقی و المیرزا مسیح الطهرانی و کان یلقّب بشیخ المجتهدین کما فی ( المآثرو الآثار ) توفّی ( 1305 ) و هوالجدّ الامی للعلامة السیّد ابی محمد الساوجی السابق ذکره[13]�
�المیرزا احمد الساوجی ( 000 - 1305 ) ؛من مشاهیر علماء عصره و فقهائه ذکره فی ( المآثرو الآثار ) ص 136 مع التجلیل و الثناء الجزیل و ذکر انّه تلمّذ علی العلامتین المولی احمد النراقی مؤلف ( المستند ) و المیرزا مسیح الطهرانی و توفّی فی ( 1305 ) انتهی ( أقول ) . هو أبوالزوجة العلامة السید ابوالحسن الساوجی المذکور فی ص 78 من هذا الکتاب کما حدّثنی به و رزق منها ولده الفاضل الجلیل الآقا میرزا علی الساوجی المترجم فی ( آئینه دانشوران ) مع تصویره المشترک المقابل ص 56�[14]
حاج سیّاح محلاتی در سفرنامه خود گزارش دیدار خود با ایشان را چنین نوشته است:
�. . . چون در ساوه واطراف بلکه در شهرهای دیگر زهد وصحت عمل علم وفضل جناب حاجی میزا احمد سید جلیل القدر که عالم ساوه است، مشهور ودیدن چنین شخصی غنیمت است . منزل اورا پرسیدم . در کنار شهر خانه متوسط گلی را نشان دادند . بدر خانه رسیده سیدی را دیده پرسیدم: ایا بحضور آقا می توان رسید ؟ گفت : الان عرض میکنم. رفته برگشته مرا وارد عمارتی کرد که هنوز نا تمام بود وبرد به اطاقی . دیدم فرش نمدی گسترانیده وتشک کرباسی روی آن هست. شخص پیر بلند قدی با ریش تنک. شبکلاهی در سر . پیراهنی و لباس کرباسی در بر داشت . بعد از سلام نشستم واز هر طرف صحبت پیوستم . دیدم بسیار ضعف دارد .
پس پرسید: درجهان دینی مانند دین اسلام دیده ای که توپ توحیدش دلها را بشکافد ؟
گفتم : واقعا تقریر با رعبی فرمودید . مقصود چه بود ؟
فرمود : بلی! کلمه لا اله الا الله.
گفتم : هرگز دینی این مقام توحید را ندارد لکن افسوس مسلمانان قدر اسلام را ندانسته اخوّت اسلامی را مبدل به نفاق واغراض کرده اند . عمل اسلام را ملل دیگر برده اند.
گویا خونش بدوران آمده گفت : آه از دست زمامداران اسلام! آیا شمـاحاجی محمد ابراهیم را دیده بودید؟ فرمود : کلباسی؟
گفتم سنم مقتضی ملاقات اونبود : ازهمین اسم آن مرحوم سادگی می بارید . الفاظ آخوند وشیخ وملا وآقا به خود نچسبانیده . تجارت میکرد . أبداً در اسلام ملاییی وشیخی عنوان ندارد . عالم بودن امتیاز لقبی یا بدنی یا لباسی یا جلالی در اسلام ندارد . همه مسلمانان در اسلام برادر وبرابر مقرر گردیده اند . همه باید عالم باشند بهر درجه که بتوانند . همه باید با دسترنج خود نان خورند . وقتی بآن مرحوم گفتند : آخوندی دزدی کرده فرمود : خیر ! بگویید دزدی آخوند شده. مگر آخوند یا عابد یا زاهد یا مقر به خدا به لباس است ؟ اگر لباس مخصوص نباشد، قدرش در نزد خدا کمتر میشود؟ یا خدا او را اشتباه می کند؟ واضح است این امتیاز لباس برای مردم و هزاران مقاصد است که یکی دراسلام برای لباس مقر نشده. لباس پیغمبر؟ص؟ امیرالمومنین؟ع؟ و ابوبکر وعمر وحسین ویزید ومعاویه وسایر خلق یکی وهمه متعارف زمان بود. باری دیوانیان ما را ضایع کردند . هرکس به میلشان رفتار نمود رواج داده آقا و نایب خدا و رسول ساختند . حکم اورا حکم الله نامیدند . هر یک به میلشان اطاعت نکرد. منزوی کردند . اشرار دوطایفه دست بهم داده خوبان را ذلیل وبدان را عزیز کردند . دین مارا مایه دنیا گردانیدند . مردم بیچاره را فریب دادند . عوام هم قوه ممیزه ندارند . نیک و بد را تمیز نمی دهند بلکه مناط، احترام ورواج در نزد حکام را میدانند . نمیدانم اینان در حضور خدا ورسول؟ص؟ چه جواب خواهند داد ؟ از صحبت او معلوم میشد که خیلی تعصب دین را دارد . پس فرمود: خشنودم از اینکه عمرم به آخر رسیده از دیدار این مردم منافق خلاص می شوم. . . پس از این مقامات حرارتی در وجود این سید محترم پیدا شده فرمود: �کسی هم اهل درد نیست� پس فرمود به پسرش که قدری میوه حاضر کردند، یک دانه انار با کمال امتنان برداشته اجازه مرخصی حاصل نمودم پسرش به مشایعت همراهی کرد تا به منزل آمدم�[15]
مرحوم میرزا احمد ساوجی در این نوشته نسب خود را این گونه قلم زده است:� احمد شهاب الدین بن محتشم بن صالح بن محتشم بن مخدوم بن شریف بن لطیف الحسینی الساوجی �. تاریخ ولادت خود را نیز نیمه ماه رجب 1217 نگاشته است. تاریخ وفات او که به قلم یکی از فرزندانش در ذیل این یادداشت تحریر شده ربیع الاول 1304 است. نکته دیگر اینکه صبیِه ایشان عذرا خانم متعلّقه آیت الله سید اسمـاعیل حسینی ساوجی و صبیّه دیگر سکینه خاتون همسرعالم بزرگ ساوه میرزا مسیح ساوجی بوده اند و صبیّه دیگر که نویسنده نام برده در کودکی از دنیا رفته است.
میرزا احمد ساوجی منصب شیخ الاسلامی ساوه را به عهده داشته و پس از درگذشت ایشان این منصب به دامادش سید اسمـاعیل حسینی ساوجی منتقل شده است ونوادگان سیداسمـاعیل حسینی ساوجی به سادات شیخ الاسلامی و حسینی شهرت دارند. خاندان این فقیه اکنون با نامهای سادات سبط احمدی و سجادی و رضوانی و حسینی و شیخ الاسلامی در تهران و قم و ساوه و دیگر شهرها مشهور هستند. برخی از نوادگان عالم و فاضل ایشان در کتاب آئینه دانشوران با نامهای سید احمد و سید علی سجادی معرفی شده است. [16] آرامگاه میرزا سید احمد حسینی ساوجی در قبرستان شیخان قم در کنار مزار محدث بزرگ شیعه و اصحاب امامان حضرت صادق و موسی بن جعفر و علی بن موسی الرضا علیهم السلام؛ زکریا بن ادریس اشعری قمی قرار دارد. لوح نوشته آرامگاه بدین شرح است:
�الناس موتی و أهل العلم أحیاء، هذا مرقد الشریف و مضجع المنیف للسیّد الجلیل و الحبر النبیل، صاحب نفس الزکیّة و المقامات العلیّة و جامع العلوم العقلیّة و النقلیّة الحاج میرزا احمد الساوجی قدّس سرّه، تاریخ وفاته ربیع الأوّل سنة 1304قمریّة، تاریخ تجدید اللوح شوّال المکرّم 1419قمریّة�
حضرت حجة الاسلام و المسلمین سید حسن سبط احمدی ( دامت توفیقاته ) یکی از نوادگان ایشان - به درخواست نگارنده سطور مطلبی درباره جد بزرگوارشان مرقوم فرمودند، که بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
� قال الله تبارک و تعالی: ( انّما یخشی الله من عباده العلماء ان الله عزیز غفور )
حمد بی عدّ و ستایش بی حدّ شایسته و سزاوار ساحت قدس خالق بی شریک و بی معینی است که سراسر کائنات و عالم وجود را با اراده و مشیّتش بیافرید و بهر چیزی در جای خود خاصّیت و اثری بخشید ، و تمام نعمتها و برکاتش را برای بندگانش قرار داد . چه خوش گفته شاعر�من نکردم خلق تا سودی برم - تا که من بر بندگان جودی کنم� سپس برای هدایت و راهنمایی بندگان و برقرار نمودن نظم و عدالت درمیان آنان در این جهان سلسله جلیله انبیاء عظام و رسولان عالی مقام را فرستاد؛ این آیه شریفه در سوره مبارکه جمعه حاکی از این مطلب است�هو الذی بعث فی الامّیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة �
آنان مبعوث شدند از طرف پروردگار آیات آسمانی و احکام الهی را برای آنان بخوانند و ایشان با عمل نمودن بآنها رستگار شوند و به سعادت ابدی برسند.
وچون مشّیت الهی و تقدیر ربّانی برای بندگان بر استمرار و ادامه نعمت هدایت بوده است لذا بعد از تنفیذ اصل مسلّم و سنّت محکم ، مات الناس حتّی الانبیاء سلسله جلیله اوصیاء و جانشینان انان در هر عصر و زمان، این بار سنگین هدایت بندگان را بر عهده گرفتند و به راستی که با همه مشکلات و آزار و اذیّتها بوظائف شاقّه خود عمل نمودند و فرمایش پر ارزش�ما اوذی نبی مثل ما اوذی� شاهد است.
تا در این صراط مستقیم و مسیر قویم نوبت قبول این مسولیت خطیر و رهبری کبیر به وجود مقدس و نازنین حضرت خاتم الوصیّین و بقیة الماضین، ناموس دهر و امام عصر؟عج؟ فرجه الشریف رسید در چنین مقطع حساس زمان ذات مقدس پروردگار زمین و آسمــان بنابر مصلحت بندگان، لباس غیبت و نهان بر اندام شریف و مقدّسش پوشانید امید است که هرچه زودتر این چشمان رمد دیده محبان و شیعیان به نور جمال دل آرایش روشن و منوّرگردد. آمین رب العلمین.
اما چون بندگان مؤمن در این عصر و دوران غیبت کبری و شهر آشوب بلاد ، دسترسی به وجود مقدّس حجّت و امام زمان نداشتند، حق تعالی - جلّ و علا - بار مسولیت ارشاد و هدایت را بر دوش علماء راستین و متّقین و عالمین به احکام دین نهاد و آنان را حجّت و مرجع بندگان قرار داد تا به مرور زمان در قرن سیزدهم از هجرت خاتم رسولان؟ص؟، عالمی با فضیلت و حقیقت و معنویت از خاندان پاکان و از دودمان اشرف پیمبران بنام مرحوم حاج میرزا احمد ساوجی؟ره؟ همچون خورشیدی درخشان در افق بلاد ساوه طلوع نمود و به نور افشانی و انجام وظائف دینی مشغول گردید.
آری؛ یک دهان خواهیم و پهنای فلک - تا کنم توصیف آن رشک ملک؛ این شخصیت والا و با معنی جامع کمالات علمی و معنوی و عرفانی و همچنین در علوم غریبه جفرو رمل و احضار استاد بوده اند، بعضی از قضایا و داستانهای جالب از آن بزرگوار در این راستا به ما رسیده، که نقل آنها موجب تطویل کلام است. چه خوش گفته� گنجایش بحر در سبو ممکن نیست� بعضی از ارباب تراجم مطّلع، نقل اجمالی از احوال آن بزرگوار نموده اند.
اینک این حقیر بنا به تقاضای بعضی از دوستان اهل معرفت یکی از قضایایی که حاکی از مقامات معنوی و روحانی آن مرحوم می باشد و لساناً به ما رسیده است، نقل می کنم تا چه قبول افتد و چه در نظر آید. در اواخر زمان حیات این عالم مجهول القدر مرحوم ناصرالدین شاه قاجار برای ملاقات و زیارت ایشان از تهران به ساوه می آیند، ظاهراً در فصل تابستان و هوا گرم بوده است. آن زمان در منزل مسکونی مرحوم حاج آقا دار و درخت زیادی وجود داشته، پشه های مزاحم فراوانی به چشم می خورده و این دیدار هم در شب بوده است . بعد از مقداری جلوس و صحبت پادشاه ایران برای خدا حافظی به مرحوم حاج آقا عرض می کند:� امر و فرمایشی است؟� ایشان سر مبارک به زیر انداخته، جوابی نمی گویند. مرحوم ناصر الدین شاه برای بار دوم همان جمله را تکرار می کنند ، ولی جوابی نمی شنوند . خلاصه پس ازمرتبه سوم، سر مبارک را بلند می کنند و در جواب ایشان چنین می فرمایند:� به این پشّه ها امرمی کنم که از این اطاق بیرون بروند� . نقل شده همه آنها دست جمعی از اطاق و اطراف چراغ بیرون رفتند . لا یخفی لطف هذه الجواب لالولی الالباب. آری در حدیث آمده که حق تعالی جّل جلاله فرموده:� عبدی اطعنی حتّی اجعلک مثلی�
در خاتمه این جمله با جرأت و اعتقاد کامل می گویم؛ این کلمات و مقالات هرچه بیشتر و مفصّل ترباشد، ابدا تاثیری در مقامات و حقیقت ایشان نمی کند. عاش سعیدا ومات سعیدا.
ضمیمه ترجمه حالات: لازم به تذکّر است که این فرزند یعنی ( مرحوم مغفور سید ابوالحسن اعلی الله مقامه ) أعلم و أتقی و أزهد فرزندان پدرشان بوده است و به تعبیر و گفته یکی از معمّرین آقایان اهل منبر در ساوه، که ایشان را در زمان حیاتشان درک کرده بوده است، می فرمود: مرحوم آقا سید ابوالحسن - قدّس سره - در زهد و تقوا و پاکی نفس بمنزله عیسی عصر و زمان خودش می بود. چه بجاست تحریر و نقل این داستان جالب که حاکی از قداست نفس و طهارت باطنی و محبوبیّت خاص ایشان در نزد پدر بزرگوارشان دارد. به مناسبت احوال و ترجمه والد معظمشان نقل کنم تا ختامه مسک باشد.
خلاصه داستان این مرحوم مغفور به خاطر همان جنبه های علمی و معنوی داشتند قهرا مورد علاقه و توجه خاصّ والد معظم و مکرّمشان بودند تا این که ایشان بعد از خود وصیّ شرعی خویش قرار داده بود، با اینکه فرزندان دیگر از ایشان بزرگتر بودند لذا این عمل و انتخاب برای آنان سنگین تلقّی شده بود و باطنا ناراحت بودند، ولی جرأت اظهار و ابراز نداشتند. پدر بزرگوار عالی قدر به فراست و دید باطنی دریافت و مطلع شد. ناچار برای حل این معمّا روزی ایشان را - یعنی همین فرزند محبوب و مورد نظر را - به بهانه ای برای انجام کاری را به باغات و املاک مفصّلی که در اطراف شهر ساوه داشتند، فرستادند، سپس همان روز بقیّه فرزندان را احضار نمودند، در نزد خویش و مطالبی این مضامین فرمودند: من این فرزند عزیزم، بردار شما را که سنّاً کوچکتر از همه است، قلباً بیشتر از همه دوست دارم. اکنون احساس می کنم که این عمل برای شما سنگین و باعث ناراحتی باطنی شده است، ولی علت و وجهی دارد؛ میگویم برایتان تا بدانید. همه سراپا گوش شدند:� فرزندان عزیزم . من در طالع ایشان دیده ام که زودتر از همه شمــا از دنیا می رود، لذا به خاطر این، میخواهم محبّت و علاقه قلبی خویش را به ایشان اظهارو ابراز کنم تا باعث تشفّی قلبم گردد. خاطر جمع و مطمئن باشید� لذا همه فرزندان و برادران بعد از شنیدن این مطلب و خبر پنهان از لسان پدر بزرگوارشان، نسبت به برادر خویش فوق العاده احترام و تکریم می نمودند. �آری درسی نبود هر آنچه در سینه بود�. رحمهم الله تعالی أجمعین.
ناگفته نماد که دو بزرگوار - پدر و پسر - قبر شریف و مضجع منیفشان در قبرستان شیخان قم - صانها الله عن التصادم - می باشد. در کنار قبور و مزار محدّثین شیعه و اصحاب بزرگ امامان معصوم یعنی حضرات امامان صادق و آقا موسی بن جعفر و حضرت علی بن موسی الرضا صلوات علیهم اجمعین قرار دارد . حشرهم الله جمیعا مع أولیاء المقرّبین أئمتنا المعصومین وألحقنا بهم. نویسنده این کلمات حسن ابن عباس ابن عماد ابن ابوالحسن ابن احمد الحسینی الساوجی�
ایشان کتابخانه موقوفه ارزشمـندی درشهر ساوه داشته که خوشبختانه با تلاش و حفاظت نوادگان ایشان از گزند حوادث محفوظ مانده و در بهار امسال از سوی استاد ارجمند حوزه علمیه قم حضرت حجت الاسلام و المسلمین سید حسن سبط احمدی ( یکی از نوادگان ایشان ) به کتابخانه آیت الله العظمی گلپایگانی؟رح؟ قم واگذار شد. این مجموعه شامل 93 جلد کتاب چاپی و 73 نسخه خطی است که پس از تفکیک مجموعه های خطی جمعا بالغ بر 92 عنوان نسخه خطی می شود. کلیّه کتابها به عنوان وقف در دفتر کل کتابخانه از شماره 104587 تا شماره 104753 ثبت و ضبط شده است. این سند نیز برگرفته از جنگ خطی ایشان به شمـــــاره116 - 40 است و به لطف و بزرگواری و اشراف استاد عزیز جناب عربزاده ( دامت توفیقاته ) در اختیار نگارنده سطور قرار گرفت.
تالیفات سیداحمد ساوجی :
1 ) حاشیه بر کتاب نقد الرجال : مصطفی بن حسین حسینی تفرشی ( قرن 11 ) نویسنده بر این معجم رجالی که راویان شیعه را به ترتیب حروف الفبائی اول اسماء آنها جمع آوری نموده، حاشیه زده است نسخه منحصر به فرد این اثر که به قلم مولف تحریر شده، در کتابخانه آیت الله العظمی گلپایگانی نگهداری می شود.
2 ) شرح الفیه شهید اوّل؛ نویسنده این اثر را که حاوی هزار مساله از نماز است، شرح داده است. نسخه منحصر به فرد این اثر جزء مجموعه شمـــاره 40/116درکتابخانه آیت الله گلپایگانی نگهداری می شود. این شرح باعنوان قوله – قوله تالیف شده در آن مقدمه و سه فصل الفیه شهید شرح داده شده و بخش خاتمه در این نسخه موجود نیست. این شرح به قلم نویسنده به نسخ تحریری کتابت شده و در حواشی دارای تصحیح و افزوده هایی از مؤلف است.
آغاز این اثر چنین است:�قوله وهی مرتبة علی مقدمةو فصول ثلاثة و خاتمة امّا المقدّمة ففی تعریف الصلوة و تقسیمها و ذکر من الصلوة علیه امّا الفصول الثلاثة فالفصل الأوّل فی المقدّمات و الثانی فی المقارنات و الثالث فی المنافیات امّا الخاتمة ففی خلل الواقع فی الصلوة الیومیّة و ذکر خصوصیّات باقی الصلوة المفروضة . . . �
3 ) جنگ، خطی شامل مطالب علمی و و اشعار و از جمله سروده های ایشان و شرح مسافرتها و زندگی نامه و همچنین صورت مباحثه ای که در شیراز با یکی از زنان دانشمندان آن شهر انجام داده به قلم خودشان موجود است. این جنگ در نزد نوادگان نویسنده نگهداری می شود.
4 ) جنگ شامل احادیث، تاریخ موالید، فوائد تاریخی، تاریخ اهل بیت؟عهم؟ و خلفای بنی عباس و بنی امیّه، تاریخ دانشمندان شیعه قرن هفتم، فهرست کتابخانه خصوصی مؤلف، فواید طبی، منتخبات کشکول شیخ بهایی، تاریخ قحطی1288ق، شرح الفیه شهیداوّل ، تلخیص المفتاح خطیب قزوینی و . . این اثر به شماره 40/116در کتابخانه آیت الله گلپایگانی ثبت شده است.
5 ) لبّ لباب؛ این اثر در چهار مجلد تدوین شده است. مؤلف در سال 1283 به نگارش جلد دوم اشتغال داشته است. قسمت هایی از این کتاب بویژه جلد یک و دو در مجموعه پیش گفته آمده است. مؤلف در شرح این کتاب در جنگ چنین نوشته است:�. . . چون در ازمنه سالفه تاریخی مختصر مسمّی بلبّ لباب در احوال سلاطین عجم پادشاهان یزدجرد و خلافت عمر بن الخطاب نوشته بودم در این ایّام که سنه 1283 است مصمّم آنم که مجلد دوم را در شرح احوال انبیاء و اولیاء و و مجلّد سیِم را از سال اوّل هجری تا سنه تناثر نجوم که سنه سیصد و بیست و نه و انقطاع سفرای حضرت خاتم الأولیاء سلام الله علیه و اوّل غیبت کبری آن حضرت است، نگاشته شود و مجلّد چهارم در احوال سلاطین و علماء و اکابر که در غیبت کبری تا حال تحریر به عرصه وجود آمده و رفته اند، قلمی دارم لهذا برخی از احوال سنه تناثر نجوم و بعدها که در نظر است ملاحظه می شود بجهت تذکره در این اوراق ثبت می نمایم تا در وقت ضرورت از خاطرم محو نشود. . . �
6 ) رساله ای در تجوید که برای فرزندشان میرزا داوود نوشته است.
[متن وقایع قحطی سال 1288ق]
قال الله تعالی: �و لنبلونّکم بشیء من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشّر الصابرین� ( سوره بقره آیه 155 (
اللهم أغفر لنا ذنوبنا الّتی تنزل البلاء ماه دویّم است، از سال سیّم غلای عام بلاد روم و ایران و قحط خاصّه عراق عجم. سرقت چنان شایع شده که بجهة دو من نان جو جوانی را کشتند و اکل میته به نحوی متداول گردیده که از لحوم سگ و گربه کراهت نداشتند. در یکی از قراء چند نفر طفلی را در تنور افروخته افکنده، سدّ رمق خود نمودند.
دیروز که پنجشنبه شانزدهم شهر صفر المظفّر سنه 1298 بود در بلده ساوه مردی را گرفتند که زنی را کشته و تمام او را بجز کله و سر و دو دست خورده بود به هجوم عام آن نامرد را به دیار عدم فرستادند.
در اصل بلده در چهار ماه تقریباً زیاده از چهار هزار نفس از گرسنگی مردند و بسیاری را در شوارع سباع خوردند. تسعیر مأکولات اگر پیدا می شد، بدین تفصیل رسید.
نرخ ماکولات، یک من، هشت عباسی.
گندم؛ دو قران و هفت شاهی
جو؛ دو قران و صنّار[صد دینار]
نخود؛سه قران
لوبیا؛سه قران
ماش؛ سه قران
برنج؛ شش هزار و ده شاهی
گوشت؛سه قران
روغن؛ هشت قران
کشمش؛ دو قران و ده شاهی
شیره؛ چهارقران و ده شاهی
شیر و ماست؛ سه قران
قند؛ یک تومان
سایر چیزها را قیاس کنند. اشیاء غیر مأکوله نیز آنچه ضرورت داشت، تابع خوردنی شد در تسعیر.
تنباکو؛ یک تومان
صابون؛ چهار قران
روغن چراغ؛ چهار قران
پنبه دانه؛ نه صنّار[صد دینار]
کرچک؛سه قران
هیمه، بوته در زمستان؛ باری دو قران و ده شاهی
زغال سرسرندی؛ ده شاهی
تنباکوی کاشی را اوّل تابستان هر سیری دوازده هزار فروختند.
چیزی که ارزان بود، متاع دین و ایمان و آنچه فقرا از باب ضرورت می فروختند:
مسینه آلات؛ چهار قران
فرش پشمینه؛ سی شاهی
رخوت بی مروّت مشتری.
در زمستان، دوازده برف و زیاده در شهر بارید. کوهسار و ییلاقات ازشمار خارج شد، باغات را سرما برد. اینک که اردیبهشت است، بریده هیمه آن قابل کرایه و نقل نیست. نعوذ بالله من غضب الجبّار. حررها احمد الحسینی.
روز هفتاد و دوم بهار سیلی آمد که جمیع زراعات را از شتوی و صیفی فرو کوفت و بسیاری را فاسد کرد. تا بعد چه شود؟ ما شاء الله کان در جمیع ایّام بهار به خصوص ماه سیّم انواع امراض در کمال عموم و اشتداد بود؛ خاصّه حسبه و سرسام و ا ستسقاء و مطبقه و محرقه و حنّاق و درد گوش، زعاف، پنداری عدد علل و اسقام از عدد بقیة السلف اهل قحط فزون آمده[است]. لهذا هر مریض را چند مرض قسمت رسید؛ خانه ای که یک و دو ناخوش باشد، بسیار کم و خانه ای که تمام مبتلا باشند؛ بسیار زیاد است. دیروز که نود و چهارم بهار بود، جوانی در علالی خوشه میچید. نعاس و پینکی او را عارض شد. سر به زمین نهاد که لحظه ای بخوابد تا رفع کسالت شود. دیگر توفیق بر خواستن نیافت. هنیئاً له.
مست می بیدار گردد نیم روز[17] مست ساقی روز محشر بامداد
نعش او را تا به شهر رسانیدند، جمیع گوشت بدن او پخته شده سرش را گرفتند، از سه جا شق شده بود. در هر حال شکر آن دارم که مبادا از ین بتر گردد. اهل شهر با کمال امساک یخ را به جهت مرض، من تبریزی ده شاهی و زرد آلو را سه عباسی می خرند. مثل سائر در نزد عوام است که�سالی که نکوست، از بهارش پیداست�.
امسال، تحویل شمس به حمل ساعت چهارم روز عاشورا بود تا امروز که اوّل سرطان است، حالت خلق را شمّه ای دانستی.
�چون بگذرد خزان که بهارم چنان گذشت�.
رضاً بقضاء الله و تسلیماً لامره.
قلم به آمدنی رفت، اگر رضا به قضا دهی و گر ندهی، بودنی بخواهد بود. شرذمه ای از حوادث بیست و هفت ماه گذشته را درین اوراق به یادگار نگاشتم و به جهت تنبیه آیندگان به یادگار گذاشتم. فاعتبروا یا أولی الأبصار.
حرره العبد الجانی احمد شهاب الدین بن محتشم بن صالح بن محتشم بن مخدوم بن شریف بن لطیف الحسینی الساوجی.
تولّد احقر عباد منتصف شهر رجب المرجب سنه 1217 هزار و دویست و هفده هجری است. و حال تحریر منتصف شهر ربیع الآخر سنه هزار و دویست و هشتاد و نه است. هفتاد و دو سال تقریباً از سنین عمرم گذشته. باز همان احمد پارینه ام و غافل دیرینه ام.
أستغفرالله ربّی و أتوب الیه، در مدّت سی و هفت سال مشغول کسب کمالات ظاهری و باطنی و سیاحت بلاد عراق و فارس و خراسان و دارالمرز و آذربایجان و دریای عمّان و بعضی از بلاد یمن و حجاز و غیرهما از بلاد روم بودم. بعد اللتیا و التی در تاریخ یوم اثنین، ثانی من شهر ربیع الثانی سنه 1254 بند گران تزویج بر پای نفس امّاره نهادم. نیمه شعبان آن سال زفاف واقع شد. تا سنه هزار و دویست و هشتاد، خداوند شانزده اولاد کرامت فرمود. نصفی به عالم باقی ارتحال نموده، هشت دیگر در عالم فانی باقی می باشند.
تاریخ تولد بازماندگان بدین تفصیل است:
تولد عذرا، نیمه جمادی الاولی سنه 1255.
میرزا داوود شانزدهم ذی الحجة 1256.
میرزا رضا، هفتم ذیقعده، سنه 1259،
هشتم ربیع الاول، سنه 1263 ابوالحسن متولد شد.
در سنه 1269 شیرین خانم تشریف آورده[است].
سنه 1272 سکینه متولد شد.
تولّد عبد الحسین، چهارم شهر صفر المظفّر سنه 1275.
بیست و سیّم شهر شعبان المعظم سنه 1280، علی تولد نمود و بر وی ختم شد.
[حاشیه در ذیل نام مولف]: و قد ارتحل عن دار الغرور الی دار الخلود مصنّف هذا السطور، فی شهر ربیع الأولی سنه 1304 سنه هزار و سیصد و چهار هجری نبوی غفر الله]له[ و اعلی الله مقامه و رفع درجته حرره ابن مصنف، علی.
[حاشیه در ذیل نام فرزند مؤلف علی]: فوت نمود مرحوم آمیرزا علی 7 صفر 1359رحمةالله علیه.
[1] . این یادداشت در برگ پایانی نسخه زادالمعاد علامه مجلسی متعلق به کتابخانه مدرسه صدر خواجو به شماره57 ( فهرست مدرسه صدر خواجوص 50 ) به کتابت ملا زین العابدین بن ملاعلی ریزی قلمی شده است.
[2] . سفرنامه حاجی سیّاح محلاتی، ص 34 و 482.
[3] . سیاحتنامه ابراهیم بیگ ( قاهره، 1312 ق ) ، ج 1، ص 194 – 195.
[4]. گزیده رجال و دانشوران اصفهان به ضمیمه شجره مبارکه یا سرگذشت خودنوشت سید محمد علی مبارکه ای ( قم، مؤسسه کتابشناسی شیعه، 1393 ) ص312 - 313
[5] . گلستان سعدی با ترجمه ترکی، به اهتمام علی جان علی پور لائین ( قم، سرزمین سبز، آئینه اندیشه، 1392 ) مقدمه ص�ح�
[6] . مرآة الشرق، صدر الاسلام محمد امین خویی، تصحیح علی صدرائی خویی ( قم ، کتابخانه مرعشی نجفی، 1385 ) ، ج 1 ص 891
. [7] بر آستان خوبان، شرح حال علما و فرزانگان الیگودرز و ازنا ( قم، منشور وحی، 1389 ) صص 334 - 344
[8] . چهره های آشنا ( نشرکیهان، 1344 ) ص 666 - 667
[9] . تاریخ صحیح وفات او ماه ربیع الاول 1304 است جنانکه فرزند مؤلف در ذیل این نوشته ثبت کرده است.
[10] . چهل سال تاریخ ایران در دوره ناصرالدین شاه؛ المآثر و الآثار، محمد حسن خان اعتماد السلطنه، به کوشش ایرج افشار ( تهران، اساطیر، 1374 ) ص220
. [11] منتظم ناصری، اعتماد السلطنه، تصحیح محمد اسماعیل رضوانی ( تهران ) ج 2 ص 1300و ج3 ص2145
[12] . اعیان الشیعه 2: 595، نقباء البشر 1: 116 - 117 و 116ش 261 ، گنجینه دانشمندان ج5 ص 294
[13] . نقباء البشر، آقابزرگ الطهرانی، ( مشهد، دارالمرتضی، 1404ق ) ج 1 ص 116 - 117
[14] . همو، ج1 ص 460
. [15] سفرنامه حاج سیاح یا دوره مخوف و وحشت، محمد علی سیاح ، به کوشش حمید سیاح ( تهران، نشر ابن سینا، 1346 ) ص 196 - 198
[16] . آیینه دانشوران، سیدعلیرضا ریحان یزدی ( قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، 1372 ) ص 374و 416
[17] . شعر از سعدی و در اصل �نیم شب� است
شماره خبر : 330 مشاهده : 1053 انتشار : 1/12/1393 آرشیو فهارس نسخ خطی آرشیو همه اخبار
دو رساله در سلوک علمی و عملی محمدحسن بن ملا مصطفی خوئینی
وقایع قحطی 1288ق در ساوه میرزا سید احمد حسینی ساوجی ( 1304ق )
سفرهای حجّ خاندان فیض کاشانی براساس دو نسخه خطی 8446 و 8447 کتابخانه آیت الله العظمی مرعشی ( رحمة الله )
حکیم ری فهرستِ آثار دستنویس فیلسوف و پزشک نامی، ابوبکر محمّد بن زکریای رازی در کتابخانه بزرگ حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی ( ره )
تفسیر کتاب الله و نسخه های آن
نوشته شده در سه شنبه سی ام خرداد ۱۳۹۶ ساعت 23:8 توسط محمد شرافت
زندگی نامه مؤلف
متن زیر برگرفته از جنگ عالم فقیه میرزا احمد حسینی ساوجی ( درگذشته1304 ق ) است. زندگی نامه ایشان را اعتماد السلطنه در باب دهم؛ در تحریر اسمـاء علماء و فضلاء و ائمه دین کتاب المآثر و الآثار چنین نوشته است:
... [مشاهده متن کامل]
�حاج میرزا احمد ساوجی؛ از مشاهیر علما و مشایخ بود. خدمت استاد اعظم حاج ملااحمد نراقی؛ صاحب مستند و مناهج و غیرهما و رئیس مفخّم حاج میرزا مسیح مجتهد طهرانی تحصیل و تکمیل کرد و در سال یک هزار و سیصد و پنج[9] به رحمت ایزدی پیوست�[10]
اعتماد السلطنه در منتظم ناصری نیز نام ایشان با عنوان�حاجی میرزا احمد مجتهد � در شمــار رجال ساوه یاد کرده است. [11]
منابع دیگر[12] همه از این منبع نقل کرده اند. عجیب اینکه علامه تهرانی در طبقات اعلام الشیعه دوبار به معرفی این فقیه و دانشمند پرداخته است:
�السید المیرزا احمد الساوجی ( 000 - 1305 ) ؛هو السید المیرزا أحمد بن محتشم بن محمد صالح الحسینی الساوجی عالم فقیه، کان من تلامیذ العلامة المولی أحمد نراقی و المیرزا مسیح الطهرانی و کان یلقّب بشیخ المجتهدین کما فی ( المآثرو الآثار ) توفّی ( 1305 ) و هوالجدّ الامی للعلامة السیّد ابی محمد الساوجی السابق ذکره[13]�
�المیرزا احمد الساوجی ( 000 - 1305 ) ؛من مشاهیر علماء عصره و فقهائه ذکره فی ( المآثرو الآثار ) ص 136 مع التجلیل و الثناء الجزیل و ذکر انّه تلمّذ علی العلامتین المولی احمد النراقی مؤلف ( المستند ) و المیرزا مسیح الطهرانی و توفّی فی ( 1305 ) انتهی ( أقول ) . هو أبوالزوجة العلامة السید ابوالحسن الساوجی المذکور فی ص 78 من هذا الکتاب کما حدّثنی به و رزق منها ولده الفاضل الجلیل الآقا میرزا علی الساوجی المترجم فی ( آئینه دانشوران ) مع تصویره المشترک المقابل ص 56�[14]
حاج سیّاح محلاتی در سفرنامه خود گزارش دیدار خود با ایشان را چنین نوشته است:
�. . . چون در ساوه واطراف بلکه در شهرهای دیگر زهد وصحت عمل علم وفضل جناب حاجی میزا احمد سید جلیل القدر که عالم ساوه است، مشهور ودیدن چنین شخصی غنیمت است . منزل اورا پرسیدم . در کنار شهر خانه متوسط گلی را نشان دادند . بدر خانه رسیده سیدی را دیده پرسیدم: ایا بحضور آقا می توان رسید ؟ گفت : الان عرض میکنم. رفته برگشته مرا وارد عمارتی کرد که هنوز نا تمام بود وبرد به اطاقی . دیدم فرش نمدی گسترانیده وتشک کرباسی روی آن هست. شخص پیر بلند قدی با ریش تنک. شبکلاهی در سر . پیراهنی و لباس کرباسی در بر داشت . بعد از سلام نشستم واز هر طرف صحبت پیوستم . دیدم بسیار ضعف دارد .
پس پرسید: درجهان دینی مانند دین اسلام دیده ای که توپ توحیدش دلها را بشکافد ؟
گفتم : واقعا تقریر با رعبی فرمودید . مقصود چه بود ؟
فرمود : بلی! کلمه لا اله الا الله.
گفتم : هرگز دینی این مقام توحید را ندارد لکن افسوس مسلمانان قدر اسلام را ندانسته اخوّت اسلامی را مبدل به نفاق واغراض کرده اند . عمل اسلام را ملل دیگر برده اند.
گویا خونش بدوران آمده گفت : آه از دست زمامداران اسلام! آیا شمـاحاجی محمد ابراهیم را دیده بودید؟ فرمود : کلباسی؟
گفتم سنم مقتضی ملاقات اونبود : ازهمین اسم آن مرحوم سادگی می بارید . الفاظ آخوند وشیخ وملا وآقا به خود نچسبانیده . تجارت میکرد . أبداً در اسلام ملاییی وشیخی عنوان ندارد . عالم بودن امتیاز لقبی یا بدنی یا لباسی یا جلالی در اسلام ندارد . همه مسلمانان در اسلام برادر وبرابر مقرر گردیده اند . همه باید عالم باشند بهر درجه که بتوانند . همه باید با دسترنج خود نان خورند . وقتی بآن مرحوم گفتند : آخوندی دزدی کرده فرمود : خیر ! بگویید دزدی آخوند شده. مگر آخوند یا عابد یا زاهد یا مقر به خدا به لباس است ؟ اگر لباس مخصوص نباشد، قدرش در نزد خدا کمتر میشود؟ یا خدا او را اشتباه می کند؟ واضح است این امتیاز لباس برای مردم و هزاران مقاصد است که یکی دراسلام برای لباس مقر نشده. لباس پیغمبر؟ص؟ امیرالمومنین؟ع؟ و ابوبکر وعمر وحسین ویزید ومعاویه وسایر خلق یکی وهمه متعارف زمان بود. باری دیوانیان ما را ضایع کردند . هرکس به میلشان رفتار نمود رواج داده آقا و نایب خدا و رسول ساختند . حکم اورا حکم الله نامیدند . هر یک به میلشان اطاعت نکرد. منزوی کردند . اشرار دوطایفه دست بهم داده خوبان را ذلیل وبدان را عزیز کردند . دین مارا مایه دنیا گردانیدند . مردم بیچاره را فریب دادند . عوام هم قوه ممیزه ندارند . نیک و بد را تمیز نمی دهند بلکه مناط، احترام ورواج در نزد حکام را میدانند . نمیدانم اینان در حضور خدا ورسول؟ص؟ چه جواب خواهند داد ؟ از صحبت او معلوم میشد که خیلی تعصب دین را دارد . پس فرمود: خشنودم از اینکه عمرم به آخر رسیده از دیدار این مردم منافق خلاص می شوم. . . پس از این مقامات حرارتی در وجود این سید محترم پیدا شده فرمود: �کسی هم اهل درد نیست� پس فرمود به پسرش که قدری میوه حاضر کردند، یک دانه انار با کمال امتنان برداشته اجازه مرخصی حاصل نمودم پسرش به مشایعت همراهی کرد تا به منزل آمدم�[15]
مرحوم میرزا احمد ساوجی در این نوشته نسب خود را این گونه قلم زده است:� احمد شهاب الدین بن محتشم بن صالح بن محتشم بن مخدوم بن شریف بن لطیف الحسینی الساوجی �. تاریخ ولادت خود را نیز نیمه ماه رجب 1217 نگاشته است. تاریخ وفات او که به قلم یکی از فرزندانش در ذیل این یادداشت تحریر شده ربیع الاول 1304 است. نکته دیگر اینکه صبیِه ایشان عذرا خانم متعلّقه آیت الله سید اسمـاعیل حسینی ساوجی و صبیّه دیگر سکینه خاتون همسرعالم بزرگ ساوه میرزا مسیح ساوجی بوده اند و صبیّه دیگر که نویسنده نام برده در کودکی از دنیا رفته است.
میرزا احمد ساوجی منصب شیخ الاسلامی ساوه را به عهده داشته و پس از درگذشت ایشان این منصب به دامادش سید اسمـاعیل حسینی ساوجی منتقل شده است ونوادگان سیداسمـاعیل حسینی ساوجی به سادات شیخ الاسلامی و حسینی شهرت دارند. خاندان این فقیه اکنون با نامهای سادات سبط احمدی و سجادی و رضوانی و حسینی و شیخ الاسلامی در تهران و قم و ساوه و دیگر شهرها مشهور هستند. برخی از نوادگان عالم و فاضل ایشان در کتاب آئینه دانشوران با نامهای سید احمد و سید علی سجادی معرفی شده است. [16] آرامگاه میرزا سید احمد حسینی ساوجی در قبرستان شیخان قم در کنار مزار محدث بزرگ شیعه و اصحاب امامان حضرت صادق و موسی بن جعفر و علی بن موسی الرضا علیهم السلام؛ زکریا بن ادریس اشعری قمی قرار دارد. لوح نوشته آرامگاه بدین شرح است:
�الناس موتی و أهل العلم أحیاء، هذا مرقد الشریف و مضجع المنیف للسیّد الجلیل و الحبر النبیل، صاحب نفس الزکیّة و المقامات العلیّة و جامع العلوم العقلیّة و النقلیّة الحاج میرزا احمد الساوجی قدّس سرّه، تاریخ وفاته ربیع الأوّل سنة 1304قمریّة، تاریخ تجدید اللوح شوّال المکرّم 1419قمریّة�
حضرت حجة الاسلام و المسلمین سید حسن سبط احمدی ( دامت توفیقاته ) یکی از نوادگان ایشان - به درخواست نگارنده سطور مطلبی درباره جد بزرگوارشان مرقوم فرمودند، که بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
� قال الله تبارک و تعالی: ( انّما یخشی الله من عباده العلماء ان الله عزیز غفور )
حمد بی عدّ و ستایش بی حدّ شایسته و سزاوار ساحت قدس خالق بی شریک و بی معینی است که سراسر کائنات و عالم وجود را با اراده و مشیّتش بیافرید و بهر چیزی در جای خود خاصّیت و اثری بخشید ، و تمام نعمتها و برکاتش را برای بندگانش قرار داد . چه خوش گفته شاعر�من نکردم خلق تا سودی برم - تا که من بر بندگان جودی کنم� سپس برای هدایت و راهنمایی بندگان و برقرار نمودن نظم و عدالت درمیان آنان در این جهان سلسله جلیله انبیاء عظام و رسولان عالی مقام را فرستاد؛ این آیه شریفه در سوره مبارکه جمعه حاکی از این مطلب است�هو الذی بعث فی الامّیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة �
آنان مبعوث شدند از طرف پروردگار آیات آسمانی و احکام الهی را برای آنان بخوانند و ایشان با عمل نمودن بآنها رستگار شوند و به سعادت ابدی برسند.
وچون مشّیت الهی و تقدیر ربّانی برای بندگان بر استمرار و ادامه نعمت هدایت بوده است لذا بعد از تنفیذ اصل مسلّم و سنّت محکم ، مات الناس حتّی الانبیاء سلسله جلیله اوصیاء و جانشینان انان در هر عصر و زمان، این بار سنگین هدایت بندگان را بر عهده گرفتند و به راستی که با همه مشکلات و آزار و اذیّتها بوظائف شاقّه خود عمل نمودند و فرمایش پر ارزش�ما اوذی نبی مثل ما اوذی� شاهد است.
تا در این صراط مستقیم و مسیر قویم نوبت قبول این مسولیت خطیر و رهبری کبیر به وجود مقدس و نازنین حضرت خاتم الوصیّین و بقیة الماضین، ناموس دهر و امام عصر؟عج؟ فرجه الشریف رسید در چنین مقطع حساس زمان ذات مقدس پروردگار زمین و آسمــان بنابر مصلحت بندگان، لباس غیبت و نهان بر اندام شریف و مقدّسش پوشانید امید است که هرچه زودتر این چشمان رمد دیده محبان و شیعیان به نور جمال دل آرایش روشن و منوّرگردد. آمین رب العلمین.
اما چون بندگان مؤمن در این عصر و دوران غیبت کبری و شهر آشوب بلاد ، دسترسی به وجود مقدّس حجّت و امام زمان نداشتند، حق تعالی - جلّ و علا - بار مسولیت ارشاد و هدایت را بر دوش علماء راستین و متّقین و عالمین به احکام دین نهاد و آنان را حجّت و مرجع بندگان قرار داد تا به مرور زمان در قرن سیزدهم از هجرت خاتم رسولان؟ص؟، عالمی با فضیلت و حقیقت و معنویت از خاندان پاکان و از دودمان اشرف پیمبران بنام مرحوم حاج میرزا احمد ساوجی؟ره؟ همچون خورشیدی درخشان در افق بلاد ساوه طلوع نمود و به نور افشانی و انجام وظائف دینی مشغول گردید.
آری؛ یک دهان خواهیم و پهنای فلک - تا کنم توصیف آن رشک ملک؛ این شخصیت والا و با معنی جامع کمالات علمی و معنوی و عرفانی و همچنین در علوم غریبه جفرو رمل و احضار استاد بوده اند، بعضی از قضایا و داستانهای جالب از آن بزرگوار در این راستا به ما رسیده، که نقل آنها موجب تطویل کلام است. چه خوش گفته� گنجایش بحر در سبو ممکن نیست� بعضی از ارباب تراجم مطّلع، نقل اجمالی از احوال آن بزرگوار نموده اند.
اینک این حقیر بنا به تقاضای بعضی از دوستان اهل معرفت یکی از قضایایی که حاکی از مقامات معنوی و روحانی آن مرحوم می باشد و لساناً به ما رسیده است، نقل می کنم تا چه قبول افتد و چه در نظر آید. در اواخر زمان حیات این عالم مجهول القدر مرحوم ناصرالدین شاه قاجار برای ملاقات و زیارت ایشان از تهران به ساوه می آیند، ظاهراً در فصل تابستان و هوا گرم بوده است. آن زمان در منزل مسکونی مرحوم حاج آقا دار و درخت زیادی وجود داشته، پشه های مزاحم فراوانی به چشم می خورده و این دیدار هم در شب بوده است . بعد از مقداری جلوس و صحبت پادشاه ایران برای خدا حافظی به مرحوم حاج آقا عرض می کند:� امر و فرمایشی است؟� ایشان سر مبارک به زیر انداخته، جوابی نمی گویند. مرحوم ناصر الدین شاه برای بار دوم همان جمله را تکرار می کنند ، ولی جوابی نمی شنوند . خلاصه پس ازمرتبه سوم، سر مبارک را بلند می کنند و در جواب ایشان چنین می فرمایند:� به این پشّه ها امرمی کنم که از این اطاق بیرون بروند� . نقل شده همه آنها دست جمعی از اطاق و اطراف چراغ بیرون رفتند . لا یخفی لطف هذه الجواب لالولی الالباب. آری در حدیث آمده که حق تعالی جّل جلاله فرموده:� عبدی اطعنی حتّی اجعلک مثلی�
در خاتمه این جمله با جرأت و اعتقاد کامل می گویم؛ این کلمات و مقالات هرچه بیشتر و مفصّل ترباشد، ابدا تاثیری در مقامات و حقیقت ایشان نمی کند. عاش سعیدا ومات سعیدا.
ضمیمه ترجمه حالات: لازم به تذکّر است که این فرزند یعنی ( مرحوم مغفور سید ابوالحسن اعلی الله مقامه ) أعلم و أتقی و أزهد فرزندان پدرشان بوده است و به تعبیر و گفته یکی از معمّرین آقایان اهل منبر در ساوه، که ایشان را در زمان حیاتشان درک کرده بوده است، می فرمود: مرحوم آقا سید ابوالحسن - قدّس سره - در زهد و تقوا و پاکی نفس بمنزله عیسی عصر و زمان خودش می بود. چه بجاست تحریر و نقل این داستان جالب که حاکی از قداست نفس و طهارت باطنی و محبوبیّت خاص ایشان در نزد پدر بزرگوارشان دارد. به مناسبت احوال و ترجمه والد معظمشان نقل کنم تا ختامه مسک باشد.
خلاصه داستان این مرحوم مغفور به خاطر همان جنبه های علمی و معنوی داشتند قهرا مورد علاقه و توجه خاصّ والد معظم و مکرّمشان بودند تا این که ایشان بعد از خود وصیّ شرعی خویش قرار داده بود، با اینکه فرزندان دیگر از ایشان بزرگتر بودند لذا این عمل و انتخاب برای آنان سنگین تلقّی شده بود و باطنا ناراحت بودند، ولی جرأت اظهار و ابراز نداشتند. پدر بزرگوار عالی قدر به فراست و دید باطنی دریافت و مطلع شد. ناچار برای حل این معمّا روزی ایشان را - یعنی همین فرزند محبوب و مورد نظر را - به بهانه ای برای انجام کاری را به باغات و املاک مفصّلی که در اطراف شهر ساوه داشتند، فرستادند، سپس همان روز بقیّه فرزندان را احضار نمودند، در نزد خویش و مطالبی این مضامین فرمودند: من این فرزند عزیزم، بردار شما را که سنّاً کوچکتر از همه است، قلباً بیشتر از همه دوست دارم. اکنون احساس می کنم که این عمل برای شما سنگین و باعث ناراحتی باطنی شده است، ولی علت و وجهی دارد؛ میگویم برایتان تا بدانید. همه سراپا گوش شدند:� فرزندان عزیزم . من در طالع ایشان دیده ام که زودتر از همه شمــا از دنیا می رود، لذا به خاطر این، میخواهم محبّت و علاقه قلبی خویش را به ایشان اظهارو ابراز کنم تا باعث تشفّی قلبم گردد. خاطر جمع و مطمئن باشید� لذا همه فرزندان و برادران بعد از شنیدن این مطلب و خبر پنهان از لسان پدر بزرگوارشان، نسبت به برادر خویش فوق العاده احترام و تکریم می نمودند. �آری درسی نبود هر آنچه در سینه بود�. رحمهم الله تعالی أجمعین.
ناگفته نماد که دو بزرگوار - پدر و پسر - قبر شریف و مضجع منیفشان در قبرستان شیخان قم - صانها الله عن التصادم - می باشد. در کنار قبور و مزار محدّثین شیعه و اصحاب بزرگ امامان معصوم یعنی حضرات امامان صادق و آقا موسی بن جعفر و حضرت علی بن موسی الرضا صلوات علیهم اجمعین قرار دارد . حشرهم الله جمیعا مع أولیاء المقرّبین أئمتنا المعصومین وألحقنا بهم. نویسنده این کلمات حسن ابن عباس ابن عماد ابن ابوالحسن ابن احمد الحسینی الساوجی�
ایشان کتابخانه موقوفه ارزشمـندی درشهر ساوه داشته که خوشبختانه با تلاش و حفاظت نوادگان ایشان از گزند حوادث محفوظ مانده و در بهار امسال از سوی استاد ارجمند حوزه علمیه قم حضرت حجت الاسلام و المسلمین سید حسن سبط احمدی ( یکی از نوادگان ایشان ) به کتابخانه آیت الله العظمی گلپایگانی؟رح؟ قم واگذار شد. این مجموعه شامل 93 جلد کتاب چاپی و 73 نسخه خطی است که پس از تفکیک مجموعه های خطی جمعا بالغ بر 92 عنوان نسخه خطی می شود. کلیّه کتابها به عنوان وقف در دفتر کل کتابخانه از شماره 104587 تا شماره 104753 ثبت و ضبط شده است. این سند نیز برگرفته از جنگ خطی ایشان به شمـــــاره116 - 40 است و به لطف و بزرگواری و اشراف استاد عزیز جناب عربزاده ( دامت توفیقاته ) در اختیار نگارنده سطور قرار گرفت.
تالیفات سیداحمد ساوجی :
1 ) حاشیه بر کتاب نقد الرجال : مصطفی بن حسین حسینی تفرشی ( قرن 11 ) نویسنده بر این معجم رجالی که راویان شیعه را به ترتیب حروف الفبائی اول اسماء آنها جمع آوری نموده، حاشیه زده است نسخه منحصر به فرد این اثر که به قلم مولف تحریر شده، در کتابخانه آیت الله العظمی گلپایگانی نگهداری می شود.
2 ) شرح الفیه شهید اوّل؛ نویسنده این اثر را که حاوی هزار مساله از نماز است، شرح داده است. نسخه منحصر به فرد این اثر جزء مجموعه شمـــاره 40/116درکتابخانه آیت الله گلپایگانی نگهداری می شود. این شرح باعنوان قوله – قوله تالیف شده در آن مقدمه و سه فصل الفیه شهید شرح داده شده و بخش خاتمه در این نسخه موجود نیست. این شرح به قلم نویسنده به نسخ تحریری کتابت شده و در حواشی دارای تصحیح و افزوده هایی از مؤلف است.
آغاز این اثر چنین است:�قوله وهی مرتبة علی مقدمةو فصول ثلاثة و خاتمة امّا المقدّمة ففی تعریف الصلوة و تقسیمها و ذکر من الصلوة علیه امّا الفصول الثلاثة فالفصل الأوّل فی المقدّمات و الثانی فی المقارنات و الثالث فی المنافیات امّا الخاتمة ففی خلل الواقع فی الصلوة الیومیّة و ذکر خصوصیّات باقی الصلوة المفروضة . . . �
3 ) جنگ، خطی شامل مطالب علمی و و اشعار و از جمله سروده های ایشان و شرح مسافرتها و زندگی نامه و همچنین صورت مباحثه ای که در شیراز با یکی از زنان دانشمندان آن شهر انجام داده به قلم خودشان موجود است. این جنگ در نزد نوادگان نویسنده نگهداری می شود.
4 ) جنگ شامل احادیث، تاریخ موالید، فوائد تاریخی، تاریخ اهل بیت؟عهم؟ و خلفای بنی عباس و بنی امیّه، تاریخ دانشمندان شیعه قرن هفتم، فهرست کتابخانه خصوصی مؤلف، فواید طبی، منتخبات کشکول شیخ بهایی، تاریخ قحطی1288ق، شرح الفیه شهیداوّل ، تلخیص المفتاح خطیب قزوینی و . . این اثر به شماره 40/116در کتابخانه آیت الله گلپایگانی ثبت شده است.
5 ) لبّ لباب؛ این اثر در چهار مجلد تدوین شده است. مؤلف در سال 1283 به نگارش جلد دوم اشتغال داشته است. قسمت هایی از این کتاب بویژه جلد یک و دو در مجموعه پیش گفته آمده است. مؤلف در شرح این کتاب در جنگ چنین نوشته است:�. . . چون در ازمنه سالفه تاریخی مختصر مسمّی بلبّ لباب در احوال سلاطین عجم پادشاهان یزدجرد و خلافت عمر بن الخطاب نوشته بودم در این ایّام که سنه 1283 است مصمّم آنم که مجلد دوم را در شرح احوال انبیاء و اولیاء و و مجلّد سیِم را از سال اوّل هجری تا سنه تناثر نجوم که سنه سیصد و بیست و نه و انقطاع سفرای حضرت خاتم الأولیاء سلام الله علیه و اوّل غیبت کبری آن حضرت است، نگاشته شود و مجلّد چهارم در احوال سلاطین و علماء و اکابر که در غیبت کبری تا حال تحریر به عرصه وجود آمده و رفته اند، قلمی دارم لهذا برخی از احوال سنه تناثر نجوم و بعدها که در نظر است ملاحظه می شود بجهت تذکره در این اوراق ثبت می نمایم تا در وقت ضرورت از خاطرم محو نشود. . . �
6 ) رساله ای در تجوید که برای فرزندشان میرزا داوود نوشته است.
[متن وقایع قحطی سال 1288ق]
قال الله تعالی: �و لنبلونّکم بشیء من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشّر الصابرین� ( سوره بقره آیه 155 (
اللهم أغفر لنا ذنوبنا الّتی تنزل البلاء ماه دویّم است، از سال سیّم غلای عام بلاد روم و ایران و قحط خاصّه عراق عجم. سرقت چنان شایع شده که بجهة دو من نان جو جوانی را کشتند و اکل میته به نحوی متداول گردیده که از لحوم سگ و گربه کراهت نداشتند. در یکی از قراء چند نفر طفلی را در تنور افروخته افکنده، سدّ رمق خود نمودند.
دیروز که پنجشنبه شانزدهم شهر صفر المظفّر سنه 1298 بود در بلده ساوه مردی را گرفتند که زنی را کشته و تمام او را بجز کله و سر و دو دست خورده بود به هجوم عام آن نامرد را به دیار عدم فرستادند.
در اصل بلده در چهار ماه تقریباً زیاده از چهار هزار نفس از گرسنگی مردند و بسیاری را در شوارع سباع خوردند. تسعیر مأکولات اگر پیدا می شد، بدین تفصیل رسید.
نرخ ماکولات، یک من، هشت عباسی.
گندم؛ دو قران و هفت شاهی
جو؛ دو قران و صنّار[صد دینار]
نخود؛سه قران
لوبیا؛سه قران
ماش؛ سه قران
برنج؛ شش هزار و ده شاهی
گوشت؛سه قران
روغن؛ هشت قران
کشمش؛ دو قران و ده شاهی
شیره؛ چهارقران و ده شاهی
شیر و ماست؛ سه قران
قند؛ یک تومان
سایر چیزها را قیاس کنند. اشیاء غیر مأکوله نیز آنچه ضرورت داشت، تابع خوردنی شد در تسعیر.
تنباکو؛ یک تومان
صابون؛ چهار قران
روغن چراغ؛ چهار قران
پنبه دانه؛ نه صنّار[صد دینار]
کرچک؛سه قران
هیمه، بوته در زمستان؛ باری دو قران و ده شاهی
زغال سرسرندی؛ ده شاهی
تنباکوی کاشی را اوّل تابستان هر سیری دوازده هزار فروختند.
چیزی که ارزان بود، متاع دین و ایمان و آنچه فقرا از باب ضرورت می فروختند:
مسینه آلات؛ چهار قران
فرش پشمینه؛ سی شاهی
رخوت بی مروّت مشتری.
در زمستان، دوازده برف و زیاده در شهر بارید. کوهسار و ییلاقات ازشمار خارج شد، باغات را سرما برد. اینک که اردیبهشت است، بریده هیمه آن قابل کرایه و نقل نیست. نعوذ بالله من غضب الجبّار. حررها احمد الحسینی.
روز هفتاد و دوم بهار سیلی آمد که جمیع زراعات را از شتوی و صیفی فرو کوفت و بسیاری را فاسد کرد. تا بعد چه شود؟ ما شاء الله کان در جمیع ایّام بهار به خصوص ماه سیّم انواع امراض در کمال عموم و اشتداد بود؛ خاصّه حسبه و سرسام و ا ستسقاء و مطبقه و محرقه و حنّاق و درد گوش، زعاف، پنداری عدد علل و اسقام از عدد بقیة السلف اهل قحط فزون آمده[است]. لهذا هر مریض را چند مرض قسمت رسید؛ خانه ای که یک و دو ناخوش باشد، بسیار کم و خانه ای که تمام مبتلا باشند؛ بسیار زیاد است. دیروز که نود و چهارم بهار بود، جوانی در علالی خوشه میچید. نعاس و پینکی او را عارض شد. سر به زمین نهاد که لحظه ای بخوابد تا رفع کسالت شود. دیگر توفیق بر خواستن نیافت. هنیئاً له.
مست می بیدار گردد نیم روز[17] مست ساقی روز محشر بامداد
نعش او را تا به شهر رسانیدند، جمیع گوشت بدن او پخته شده سرش را گرفتند، از سه جا شق شده بود. در هر حال شکر آن دارم که مبادا از ین بتر گردد. اهل شهر با کمال امساک یخ را به جهت مرض، من تبریزی ده شاهی و زرد آلو را سه عباسی می خرند. مثل سائر در نزد عوام است که�سالی که نکوست، از بهارش پیداست�.
امسال، تحویل شمس به حمل ساعت چهارم روز عاشورا بود تا امروز که اوّل سرطان است، حالت خلق را شمّه ای دانستی.
�چون بگذرد خزان که بهارم چنان گذشت�.
رضاً بقضاء الله و تسلیماً لامره.
قلم به آمدنی رفت، اگر رضا به قضا دهی و گر ندهی، بودنی بخواهد بود. شرذمه ای از حوادث بیست و هفت ماه گذشته را درین اوراق به یادگار نگاشتم و به جهت تنبیه آیندگان به یادگار گذاشتم. فاعتبروا یا أولی الأبصار.
حرره العبد الجانی احمد شهاب الدین بن محتشم بن صالح بن محتشم بن مخدوم بن شریف بن لطیف الحسینی الساوجی.
تولّد احقر عباد منتصف شهر رجب المرجب سنه 1217 هزار و دویست و هفده هجری است. و حال تحریر منتصف شهر ربیع الآخر سنه هزار و دویست و هشتاد و نه است. هفتاد و دو سال تقریباً از سنین عمرم گذشته. باز همان احمد پارینه ام و غافل دیرینه ام.
أستغفرالله ربّی و أتوب الیه، در مدّت سی و هفت سال مشغول کسب کمالات ظاهری و باطنی و سیاحت بلاد عراق و فارس و خراسان و دارالمرز و آذربایجان و دریای عمّان و بعضی از بلاد یمن و حجاز و غیرهما از بلاد روم بودم. بعد اللتیا و التی در تاریخ یوم اثنین، ثانی من شهر ربیع الثانی سنه 1254 بند گران تزویج بر پای نفس امّاره نهادم. نیمه شعبان آن سال زفاف واقع شد. تا سنه هزار و دویست و هشتاد، خداوند شانزده اولاد کرامت فرمود. نصفی به عالم باقی ارتحال نموده، هشت دیگر در عالم فانی باقی می باشند.
تاریخ تولد بازماندگان بدین تفصیل است:
تولد عذرا، نیمه جمادی الاولی سنه 1255.
میرزا داوود شانزدهم ذی الحجة 1256.
میرزا رضا، هفتم ذیقعده، سنه 1259،
هشتم ربیع الاول، سنه 1263 ابوالحسن متولد شد.
در سنه 1269 شیرین خانم تشریف آورده[است].
سنه 1272 سکینه متولد شد.
تولّد عبد الحسین، چهارم شهر صفر المظفّر سنه 1275.
بیست و سیّم شهر شعبان المعظم سنه 1280، علی تولد نمود و بر وی ختم شد.
[حاشیه در ذیل نام مولف]: و قد ارتحل عن دار الغرور الی دار الخلود مصنّف هذا السطور، فی شهر ربیع الأولی سنه 1304 سنه هزار و سیصد و چهار هجری نبوی غفر الله]له[ و اعلی الله مقامه و رفع درجته حرره ابن مصنف، علی.
[حاشیه در ذیل نام فرزند مؤلف علی]: فوت نمود مرحوم آمیرزا علی 7 صفر 1359رحمةالله علیه.
[1] . این یادداشت در برگ پایانی نسخه زادالمعاد علامه مجلسی متعلق به کتابخانه مدرسه صدر خواجو به شماره57 ( فهرست مدرسه صدر خواجوص 50 ) به کتابت ملا زین العابدین بن ملاعلی ریزی قلمی شده است.
[2] . سفرنامه حاجی سیّاح محلاتی، ص 34 و 482.
[3] . سیاحتنامه ابراهیم بیگ ( قاهره، 1312 ق ) ، ج 1، ص 194 – 195.
[4]. گزیده رجال و دانشوران اصفهان به ضمیمه شجره مبارکه یا سرگذشت خودنوشت سید محمد علی مبارکه ای ( قم، مؤسسه کتابشناسی شیعه، 1393 ) ص312 - 313
[5] . گلستان سعدی با ترجمه ترکی، به اهتمام علی جان علی پور لائین ( قم، سرزمین سبز، آئینه اندیشه، 1392 ) مقدمه ص�ح�
[6] . مرآة الشرق، صدر الاسلام محمد امین خویی، تصحیح علی صدرائی خویی ( قم ، کتابخانه مرعشی نجفی، 1385 ) ، ج 1 ص 891
. [7] بر آستان خوبان، شرح حال علما و فرزانگان الیگودرز و ازنا ( قم، منشور وحی، 1389 ) صص 334 - 344
[8] . چهره های آشنا ( نشرکیهان، 1344 ) ص 666 - 667
[9] . تاریخ صحیح وفات او ماه ربیع الاول 1304 است جنانکه فرزند مؤلف در ذیل این نوشته ثبت کرده است.
[10] . چهل سال تاریخ ایران در دوره ناصرالدین شاه؛ المآثر و الآثار، محمد حسن خان اعتماد السلطنه، به کوشش ایرج افشار ( تهران، اساطیر، 1374 ) ص220
. [11] منتظم ناصری، اعتماد السلطنه، تصحیح محمد اسماعیل رضوانی ( تهران ) ج 2 ص 1300و ج3 ص2145
[12] . اعیان الشیعه 2: 595، نقباء البشر 1: 116 - 117 و 116ش 261 ، گنجینه دانشمندان ج5 ص 294
[13] . نقباء البشر، آقابزرگ الطهرانی، ( مشهد، دارالمرتضی، 1404ق ) ج 1 ص 116 - 117
[14] . همو، ج1 ص 460
. [15] سفرنامه حاج سیاح یا دوره مخوف و وحشت، محمد علی سیاح ، به کوشش حمید سیاح ( تهران، نشر ابن سینا، 1346 ) ص 196 - 198
[16] . آیینه دانشوران، سیدعلیرضا ریحان یزدی ( قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، 1372 ) ص 374و 416
[17] . شعر از سعدی و در اصل �نیم شب� است
شماره خبر : 330 مشاهده : 1053 انتشار : 1/12/1393 آرشیو فهارس نسخ خطی آرشیو همه اخبار
دو رساله در سلوک علمی و عملی محمدحسن بن ملا مصطفی خوئینی
وقایع قحطی 1288ق در ساوه میرزا سید احمد حسینی ساوجی ( 1304ق )
سفرهای حجّ خاندان فیض کاشانی براساس دو نسخه خطی 8446 و 8447 کتابخانه آیت الله العظمی مرعشی ( رحمة الله )
حکیم ری فهرستِ آثار دستنویس فیلسوف و پزشک نامی، ابوبکر محمّد بن زکریای رازی در کتابخانه بزرگ حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی ( ره )
تفسیر کتاب الله و نسخه های آن
نوشته شده در سه شنبه سی ام خرداد ۱۳۹۶ ساعت 23:8 توسط محمد شرافت
ساوه در گذر زمان ( تحولات تاریخی شهر ساوه با اتکا به منابع مکتوب )
مقاله 5، دوره 9، شماره 1 - شماره پیاپی 15، بهار و تابستان 1396، صفحه 81 - 102 XML اصل مقاله ( 890 K )
نوع مقاله: مقاله پژوهشی
... [مشاهده متن کامل]
شناسه دیجیتال ( DOI ) : 10. 22059/JHSS. 2018. 230023. 472799
نویسندگان
حسن کریمیان 1؛ مریم رحیم نژاد2
1دانشیار گروه باستان شناسی دانشگاه تهران
2دانش آموخته ی کارشناسی ارشد باستان شناسی دانشگاه تهران
چکیده
ساوه یکی از شهرهای مشهور منطقة جبال در دوران اسلامی است که به دلیل قرارگیری در مسیر ارتباطی دارالخلافة بغداد به شمال�شرق به عنوان منزلگاهی مهم ایفای نقش نموده است. موقعیّت ویژة این شهر در پیوندگاه مهم�ترین راه�های کاروانی و نیز شرایط مساعد طبیعی موجب شده تا بتواند از تحولات تاریخی گذر نموده و در کانون �توجه جغرافی�نویسان و مورخان قرار گیرد. از آنجایی�که بقایای شهر کهن ساوه و بافت تاریخی آن به دلیل توسعة شهر جدید دچار تغییر شده، بررسی این تغییرات ضرورتی اجتناب ناپذیر می�نماید. در نوشتار حاضر، تلاش شده است تا با اتکا به منابع مکتوب تاریخی و همچنین گزارش سیّاحانی که این شهر را مورد بازدید قرار داده�اند، تحولات تاریخی آن مورد بحث قرار گیرد. بدیهی است یافته�های پژوهش می�تواند در بازیابی سازمان فضایی شهر و حفاظت از محدوده�های تاریخی آن مورد استفاده قرار گیرد.
کلیدواژه ها
شهرهای جبال؛ بافت تاریخی ساوه؛ شهرهای اسلامی؛ شهرهای ایران؛ سازمان فضایی شهر ساوه
مراجع
ابراهیمی شیرکوهی، احمد، سیری در ساوه، چاپ اول، قم، نوید اسلام، 1389.
ابن�حوقل، محمد، سفرنامة ابن�حوقل ( ایران در�صورة الارض� ) ، ترجمه و توضیح جعفر شعار، چاپ دوم، تهران، امیرکبیر، 1366.
ابن�رُسته، احمد بن عمر، الاعلاق النفیسه، ترجمة حسین قره�چانلو، چاپ اول، تهران، امیرکبیر، 1365.
ابن�طقطقی، محمد بن علی بن طباطبا، تاریخ فخری در آداب ملکداری و دولت�های اسلامی، ترجمة محمد�وحید گلپایگانی، چاپ چهارم، تهران، علمی و فرهنگی، 1384.
ابن�عبدالرحمان، محمدمراد ( مترجم و ادیب قرن یازدهم هجری ) ، ترجمة آثار البلاد و اخبار العباد، تصحیح سید محمد شاهمرادی، جلد دوم، تهران، دانشگاه تهران، 1373.
ابن�فقیه همدانی، ابوبکر احمد بن محمد بن اسحاق ، ترجمة مختصرالبلدان ( بخش مربوط به ایران ) ، ترجمة ح. مسعود، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، 1349.
ابوالفداء، عماد�الدین اسماعیل، تقویم البلدان، ترجمة عبدالمحمد آیتی، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، 1349.
اذکائی، پرویز، �ساوة باستان�، ساوه�نامه ( مجموعه مقالات مجمع تاریخ و فرهنگ ساوه ) ، ساوه، اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی، صص 26 - 1، 1369.
اشپولر، برتولد، تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامی، ترجمة جواد فلاطوری، جلد اول، چاپ ششم، تهران، علمی و فرهنگی، 1379.
اشپوهلر، ف. ، �قالیبافی و نساجی�، در تاریخ ایران ( دورة صفویان ) ، پژوهش از دانشگاه کمبریج، ترجمة یعقوب آژند، چاپ اول، تهران، جامی، صص 402 - 373، 1380.
اشمیت، اریک. فردریش، پرواز بر فراز شهرهای باستانی ایران، ترجمة آرمان شیشه�گر، چاپ اول، تهران، سازمان میراث فرهنگی ( پژوهشگاه ) ، 1376.
اصطخری، ابواسحق ابراهیم، ممالک و مسالک، ترجمة محمد بن اسعد بن عبدالله تستری، به کوشش ایرج افشار، تهران، مجموعة انتشارات ادبی و تاریخی موقوفات دکتر محمود افشار یزدی، 1373.
اعتماد�السلطنه، محمدحسن�خان، تاریخ منتظم ناصری، به تصحیح محمد�اسماعیل رضوانی، جلد اول، چاپ اول، تهران، دنیای کتاب، 1363.
ــــــــــــــــ، تاریخ منتظم ناصری، به تصحیح محمد�اسماعیل رضوانی، جلد سوم، چاپ اول، تهران، دنیای کتاب، 1367.
ــــــــــــــــ، مرآةالبلدان، به�کوشش دکتر عبد�الحسین نوائی و میر�هاشم محدث، جلد اول، تهران، دانشگاه تهران، 1366.
ــــــــــــــــ ، مرآة البلدان، به کوشش دکتر عبد�الحسین نوائی و میر�هاشم محدث، جلد دوم، تهران، دانشگاه تهران، 1367.
ــــــــــــــــ، مرآة البلدان، به�کوشش دکتر عبد�الحسین نوائی و میر�هاشم محدث، جلد سوم، تهران، دانشگاه تهران ، 1367.
ــــــــــــــــ، �تاریخ و جغرافیای راه عراق عجم�، در سفرنامة عراق عجم، نوشتة ناصر�الدین�شاه قاجار، به تصحیح میر�هاشم محدث، چاپ اول، تهران، اطلاعات، صص337 - 169، 1387.
افشار سیستانی، ایرج، پژوهش در نام شهرهای ایران، چاپ اول، تهران، روزنه، 1378.
الویری، محسن، مروری بر جغرافیای تاریخی آوه ( مهد تشیع در ایران ) ، با مقدمة سید نورالله کسایی، چاپ اول، تهران، امید دانش، 1380.
امیرحسینی، خسرو، ساوه در گذر تاریخ ( زرندیه - آوه - خرقان - نوبران ) ، چاپ اول، تهران، راز نهان، 1390.
امینی هروی، امیر صدر�الدین ابراهیم، فتوحات شاهی ( تاریخ صفوی از آغاز تا سال 920 ﻫ . ق ) ، چاپ اول، تهران، انجمن آثار و مفاخر ملی، 1383.
الئاریوس، آدام، سفرنامة آدام الئاریوس ( بخش ایران ) ، ترجمة احمد بهپور، ویراستة ابرهارد مایسنر، چاپ اول، تهران، ابتکار، 1363.
باربارو، جوزافا، �ذیل سفرنامة جوزافا باربارو�، در سفرنامه�های ونیزیان در ایران، ترجمة منوچهر امیری، چاپ اول، تهران، خوارزمی، صص 113 - 111، 1349.
باستانی پاریزی، محمدابراهیم، سیاست و اقتصاد عصر صفوی، تهران، صفی علیشاه، 1348.
بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان ( بخش مربوط به ایران ) ، ترجمة آذرتاش آذرنوش، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، 1346.
بلعمی، ابوعلی محمد، ترجمة تاریخ طبری ( قسمت مربوط به ایران ) ، به اهتمام جواد مشکور، تهران، خیام، 1337.
پطروشفسکی، آ. پ، �اوضاع اجتماعی - اقتصادی ایران در دورة ایلخانان�، در تاریخ ایران کمبریج ( از آمدن سلجوقیان تا فروپاشی دولت ایلخانان ) ، پژوهش دانشگاه کمبریج، ترجمة حسن انوشه، گردآورنده: جی. آ. بویل، جلد پنجم، چاپ پنجم، تهران، امیر�کبیر، صص 478 - 455، 1381.
پوپ، آرتر. آپم، سیری در هنر ایران ( از دوران پیش از تاریخ تا امروز ) ، ترجمة باقر آیت�الله�زاده شیرازی، ویراستة سیروس پرهام، جلد سوم، چاپ اول، تهران، علمی و فرهنگی، 1387.
پیرنیا، محمد کریم و افسر، کرامت الله، راه و رباط، چاپ دوم، تهران، آرمین، 1370.
تاجبخش، احمد، تاریخ صفویه ( هنر و صنعت، ادبیات و علوم، سازمان�ها ) ، جلد دوم، چاپ اول، شیراز، نوید شیراز، 1378.
تاورنیه، ژان باپتیست، سفرنامة تاورنیه، اصفهان، تأیید، 1336.
تتوی، قاضی احمد و قزوینی، آصف�خان، تاریخ الفی ( تاریخ ایران و کشورهای همسایه در سال�های 984 - 850 ﻫ . ق ) ، به تصحیح علی آل�داود، چاپ اول، تهران، فکر روز، 1378.
جلالی عزیزیان، حسن، آوه دومین کانون تشیع در تاریخ ایران، چاپ اول، مشهد، بنیاد پژوهش�های اسلامی، 1379.
جملی کارری، جیووانی فرانسسکو، سفرنامة کارری، ترجمة عباس نخجوانی و عبدالعلی کارنگ، تبریز، اداره کل فرهنگ و هنر آذربایجان شرقی با همکاری مؤسسه انتشارات فرانکلین، 1348.
جُنابُدی، میرزا بیگ، روضةالصفویه ( تاریخ دورة صفویه ) ، به کوشش غلامرضا طباطبائی مجد، چاپ اول، تهران، موقوفات دکتر محمود افشار یزدی، 1378.
جیهانی، ابو�القاسم بن احمد، اشکال العالم، ترجمة علی بن عبد�السلام کاتب، به تعلیقات فیروز منصوری، چاپ اول، مشهد، آستان قدس رضوی، 1368.
حدود العالم من المشرق الی المغرب ( سال 372 ﻫ . ق ) ، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، دانشگاه تهران، 1340.
حسینی قمی، قاضی احمد بن شرف�الدین، خلاصة التواریخ، به تصحیح احسان اشراقی، جلد اول، چاپ دوم، تهران، دانشگاه تهران، 1383.
حسینی، صدر�الدین ابوالحسن علی بن ناصر بن علی، زبدة التواریخ ( اخبار امرا و پادشاهان سلجوقی ) ، به تصحیح محمد نور�الدین، چاپ اول، تهران، ایل شاهسون بغدادی، 1380.
حکیم، محمد�تقی ابن محمد�هادی، گنج دانش ( جغرافیای تاریخی شهرهای ایران ) ، با مقدمة عبد�الحسین نوائی، به اهتمام محمد�علی صوتی و جمشید کیان�فر، تهران، زرّین، 1366.
خطیب شهیدی، حمید، �محوطة باستانی آوه�، گزارش�های باستان�شناسی 6، چاپ اول، تهران، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، صص 20 - 9، 1386.
خنجی اصفهانی، فضل�الله روزبهان، تاریخ عالم�آرای امینی ( شرح حکمرانی سلاطین آق�قویونلو و ظهور صفویان ) ، تصحیح محمد�اکبر عشیق، چاپ اول، تهران، میراث مکتوب، 1382.
دروویل، گاسپار، سفر در ایران ( 1191 ﻫ. ش ) ، ترجمة منوچهر اعتماد مقدم، چاپ اول، تهران، شباویز، 1364.
دسیلوا فیگوئرآ، دن گارسیا، سفرنامة دن گارسیا دسیلوا فیگوئرآ ( سفیر اسپانیا در دربار شاه عباس اول ) ، ترجمة غلامرضا سمیعی، چاپ اول، تهران، نو، 1363.
دلاواله، پیترو، سفرنامة پیترو دلاواله ( قسمت مربوط به ایران ) ، ترجمه و شرح و حواشی از شعاع �الدین شفا، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1348.
دوسرسی، کنت، ایران در 1840 - 1839 م. ( 1256 - 1255 ﻫ . ق ) سفارت فوق�العاده کنت دوسرسی، ترجمة احسان اشراقی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1362.
دیولافوا، مادام ژان، سفرنامة مادام دیولافوا �ایران و کلده�، ترجمة فره�وشی ( مترجم همایون سابق ) ، تهران، قصه�پرداز، 1378.
دیولافوا، مادام ژان؛ دونور، شوالیه لژیون؛ آکادمی، افسر، ایران، کلده و شوش، ترجمة علی�محمد فره�وشی، به کوشش بهرام فره�وشی، چاپ چهارم، تهران، دانشگاه تهران، 1369.
ذکایی ساوجی، مرتضی، �پژوهشی دربارة سابقة تاریخی و معماری بنای قلعه دختر ساوه�، مجموعه مقالات کنگره تاریخ معماری و شهرسازی ایران ( ارگ بم - کرمان ) ، تهران، سازمان میراث فرهنگی کشور، صص 541 - 523، 1374.
ـــــــــــــــ، �بررسی نام ساوه در کتیبة یونانی پئوتینگرایا�، ویراستة مهدی مظفری ساوجی، نامة ساوه ( مجموعه مقاله�های ساوه�پژوهی ) ، مشهد، کردگاری، صص40 - 35، 1386.
ـــــــــــــــ، �حاکمان ساوه در طول تاریخ�، ویراستة مهدی مظفری ساوجی، نامة ساوه ( مجموعه مقاله�های ساوه�پژوهی ) ، مشهد، کردگاری، صص 149 - 145، 1386.
رازی، امین�احمد، تذکرة هفت اقلیم، به تصحیح محمد�رضا طاهری �حسرت�، جلد دوم، تهران، سروش، 1378.
راوندی، محمد بن علی بن سلیمان، راحة الصدور و آیة السرور در تاریخ آل�سلجوق، به سعی و تصحیح محمد اقبال، تهران، علی�اکبر علمی، 1333.
زنده�دل، حسن؛ نوروزی، محرم؛ سلیمی، زهره؛ حکیمیان، امیر�حسین و نجم�الدین، محمد�رضا، مجموعه راهنمای جامع ایرانگردی استان مرکزی، تهران، ایرانگردان، 1379.
زنده�دل، حسن، راهنمای ایرانگردی ( استان�ها و شهرها ) ، چاپ اول، تهران، ایرانگردان، 1384.
سرفراز، علی�اکبر و آورزمانی، فریدون، سکه�های ایران از آغاز تا دوران زندیه، تهران، سمت، 1379.
سیف�الدوله، سلطان محمد�میرزا، سفرنامة سیف�الدوله ( معروف به سفرنامة مکه ) ، به تصحیح علی�اکبر خداپرست، چاپ اول، تهران، نی، 1364.
سیفی فمی تفرشی، مرتضی، مروری بر جغرافیای تاریخی ساوه، چاپ اول، تهران، مجید، 1370.
سیوری، راجر، م، ایران عصر صفوی، ترجمة کامبیز عزیزی، چاپ اول، تهران، مرکز، 1372.
شاردن، ژان، دائرة�المعارف تمدن ایران ( سیاحت�نامة شاردن ) ، ترجمة محمد عباسی، جلد سوم، تهران، امیر�کبیر، 1336.
شیل، لیدی، خاطرات لیدی شیل �همسر وزیر مختار انگلیس در اوایل سلطنت ناصر�الدین�شاه�، ترجمة حسین ابو�ترابیان، چاپ دوم، تهران، نو، 1368.
طبری، محمد بن جریر، تاریخ نامة طبری، گردانیده منسوب به ابوعلی محمد بن محمد بلعمی، به تصحیح و تحشیة محمد روشن، مجلد اول، چاپ اول، تهران، نو، 1366.
عبدالله گروسی، عباس، �سیر تحولات تاریخی شهر ساوه�، مجموعه مقالات کنگرة تاریخ معماری و شهرسازی، جلد پنجم، تهران، سازمان میراث فرهنگی کشور، صص 496 - 483، 1376.
عزیزی، حمید و کریمیان، حسن، �نقش بازرگانان در بافت تاریخی شهر یزد در عصر قاجار�، تاریخ اسلام، سال شانزدهم، شمارة اول، صص 261 - 231، 1394.
غفاری قزوینی، قاضی احمد، تاریخ جهان�آرا، تهران، حافظ، 1343.
فراهانی، ابو�الفضل، مسجد جامع ساوه، چاپ اول، تهران، سازمان میراث فرهنگی کشور، 1380.
فرهنگی، عادل، �سیمای ایوان غربی مسجد جامع ساوه�، مجموعه مقالات کنگره تاریخ معماری و شهرسازی ایران ( ارگ بم ) ، جلد دوم، تهران، سازمان میراث فرهنگی کشور، صص 398 - 380، 1374.
فضل�الله همدانی، خواجه رشید�الدین، جامع التواریخ ( تاریخ آل�سلجوق ) ، به تصحیح محمد روشن، چاپ اول، تهران، میراث مکتوب، 1386.
فقیهی، علی�اصغر، آل�بویه و اوضاع زمان ایشان ( با نموداری از زندگی مردم در آن عصر ) ، گیلان، صبا، 1357.
فلاندن، اوژن، سفرنامة اوژن فلاندن به ایران، ترجمة حسین نور�صادقی، چاپ سوم، تهران، اشراقی، 1356 ( 2536 ) .
فووِریه، ژوآنس، سه سال در دربار ایران ( 1306 تا 1309 ﻫ. ق ) ، ترجمة عباس اقبال، تهران، علی�اکبر علمی و شرکا، 1326.
فیض، عباس، گنجینة آثار قم، جلد دوم ( قم و مشاهد ) ، چاپ اول، قم، مهر استوار، 1350.
قاضیها، فاطمه، سفرهای ناصر�الدین�شاه به قم ( 1309 - 1266 ﻫ. ق ) ، چاپ اول، تهران، سازمان اسناد ملی ایران �پژوهشکدة اسناد�، 1381.
قزوینی، زکریا بن محمد بن محمود، آثار البلاد و اخبار العباد، ترجمه با اضافات از جهانگیر میرزا قاجار، به تصحیح و تکمیل میر�هاشم محدث، چاپ اول، تهران، امیر�کبیر، 1373.
قمی، حسن بن محمد بن حسن سائب بن مالک اشعری قمی ( از اعلام قرن چهارم ) ، تاریخ قم، ترجمة تاج�الدین حسن خطیب بن بهاء�الدین علی بن حسن بن عبدالملک قمی ( در 806 - 805 ) ، تحقیق محمد�رضا انصاری قمی، چاپ اول، قم، کتابخانة بزرگ حضرت آیت�الله�العظمی مرعشی نجفی ( ره ) ( گنجینة جهانی مخطوطات اسلامی ) ، 1385.
ــــــــــــــــ، تاریخ قم، ترجمة حسن بن علی بن حسن بن عبدالملک قمی، به تصحیح سید جلال�الدین تهرانی، تهران، توس، 1361.
کریمان، حسین، قصران ( کوهسران ) ، بخش نخستین، تهران، سلسله انتشارات آثار ملی، 1356 ( 2536 ) .
کریمی، فاطمه و کیانی، محمد�یوسف، هنر سفالگری دورة اسلامی ایران، ویراستة عباس شریفی، چاپ اول، تهران، مرکز باستان�شناسی ایران، 1364.
کریمیان، حسن و تقوی، عابد، �شهرهای مازندران در راهبرد ملی صفویان، مطالعة موردی: فرح�آباد ساری�، مجموعه مقالات همایش ملی چشم�انداز باستان�شناسی شمال کشور در دهة آینده، مؤسسة آموزش عالی مارلیک نوشهر، اول و آخر، صص 82 - 69، 1389.
کریمیان، حسن و سادات، محبوبه، �معضلات اجتماعی و اقتصادی شهرهای ایران عصر صفوی با استناد به فرمان�های حکومتی منقور بر سنگ�، فرهنگ، سال بیست و یکم، شماره چهارم، پیاپی 68، صص 257 - 183، 1387.
کشیشان ژزوئیت، نامه�های شگفت�انگیز، ترجمة بهرام فره�وشی، تهران، اندیشه جوان، 1370.
کمپفر، انگلبرت، در دربار شاهنشاه ایران، ترجمة کیکاووس جهانداری، تهران، انجمن آثار ملی، 1350.
کنتارینی، آمبرو�سیو، سفرنامة آمبرو�سیو کنتارینی، ترجمة قدرت�الله روشنی، تهران، امیر�کبیر، 1349.
کیانی، محمد�یوسف، �سیمای شهرهای ایران از دید جهانگردان�، در نظر اجمالی به شهرنشینی و شهرسازی در ایران، به کوشش محمد�یوسف کیانی، چاپ اول، تهران، هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران ( هما ) ، صص 457 - 371، 1365.
ـــــــــــــــ ، پیشینة سفال و سفالگری در ایران، ویراستة پروین ترکمنی�آذر، تهران، نسیم دانش، 1380.
گردیزی، ابوسعید عبدالحیّ بن ضحّاک ابن محمود، تاریخ گردیزی ( 443 - 442 ﻫ . ق ) ، به تصحیح عبد�الحی حبیبی، چاپ اول، تهران، دنیای کتاب، 1363.
لُرد کُرزُن، جرج، ن، ایران و قضیة ایران، ترجمة ع. وحید مازندرانی، جلد دوم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1350.
لسترنج، گای، جغرافیای تاریخی سرزمین�های خلافت شرقی ( بین�النهرین، ایران و آسیای مرکزی از زمان مسلمین تا ایّام تیمور ) ، ترجمة محمود عرفان، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1337.
مستوفی قزوینی، حمدالله بن ابی بکر، نزهة القلوب ( المقالة الثالثة در وصف بلدان و ولایات و بقاع ) ، به اهتمام و تصحیح گای لیسترنج، چاپ اول، تهران، دنیای کتاب، 1362.
ــــــــــــ ( در730ﻫ . ق ) ، تاریخ گزیده، به اهتمام دکتر عبد�الحسن نوائی، تهران، امیر�کبیر، 1339.
مشکوتی، نصرت�الله، از سلاجقه تا صفویه، تهران، ابن�سینا، 1343.
مهریار، محمد؛ فرهنگی، عادل؛ مختاری، اسکندر، �سیر تحولات معماری مسجد جامع ساوه�، مجموعه مقالات کنگره تاریخ معماری و شهرسازی ایران ( ارگ بم ) ، جلد دوم، چاپ اول، تهران، سازمان میراث فرهنگی کشور، صص812 - 760، 1374.
میر�احمدی، مریم، تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران در عصر صفوی، چاپ اول، تهران، امیر�کبیر، 1371.
میرخواند، محمد بن خاوند�شاه بلخی، روضة الصفا، تهذیب و تلخیص دکتر عباس زریاب، چاپ اول، تهران، علمی، 1373.
میرزا سمیعا، محمد�سمیع، سازمان اداری حکومت صفوی با تعلیقات مینورسکی بر تذکرة الملوک، ترجمة مسعود رجب�نیا، به کوشش محمد دبیرسیاقی، بخش اول و دوم، چ. سوم، تهران، امیر�کبیر، 1378.
میشائیل، رربورن کلاوس، نظام ایالات در دورة صفویه، ترجمة کیکاووس جهانداری، چاپ سوم، علمی و فرهنگی، تهران، 1383.
مینورسکی، ولادیمیر، �شهر ساوه�، ترجمة مرتضی ذکایی، نامة ساوه ( مجموعه مقاله�های ساوه�پژوهی ) ، مشهد، کردگاری، صص 34 - 23، 1386.
ناصر�الدین�شاه قاجار، �سفرنامة عراق عجم�، در سفرنامة عراق عجم، نوشتة ناصر�الدین�شاه قاجار، به ضمیمة تاریخ و جغرافیای راه عراق عجم، نوشتة محمدحسن�خان اعتماد�السلطنه، به تصحیح میر�هاشم محدث، چاپ اول، تهران، اطلاعات، صص 158 - 19، 1387.
النرشخی، ابوبکر محمد بن جعفر، تاریخ بخارا، ترجمة ابونصر احمد بن محمد بن نصر�القبادی، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، 1351.
نیشابوری، خواجه امام ظهیر�الدین، سلجوقنامه با ذیل سلجوقنامه، تألیف ابوحامد محمد بن ابراهیم، تهران، گلاله خاور، 1332.
ورهرام، غلامرضا، نظام سیاسی و سازمان�های اجتماعی ایران در عصر قاجار، چاپ اول، تهران، معین، 1385.
یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ترجمة محمد�ابراهیم آیتی، جلد دوم، چاپ ششم، تهران، علمی و فرهنگی، 1371.
حموی، شهاب�الدین ابی عبدالله یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، المجلد الثالث، بیروت، دار صادر للطباعه و النشر، 1957م.
Tomashcek, Wilhelm, Zur Historischen Topographie Von Persien, Zu wein Band 102 und 108, Neudruk der Ausgaben von 1883 und 1885, Biblio Verlag, Osnabrϋck, 1972.
نیرومند، حمیدرضا، �نمای نزدیک از قیز قلعه�، http://savehsara. aftabgardan - cc. com 12. 04. 2008
آمار
تعداد مشاهده مقاله: 402
تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 457
مقاله 5، دوره 9، شماره 1 - شماره پیاپی 15، بهار و تابستان 1396، صفحه 81 - 102 XML اصل مقاله ( 890 K )
نوع مقاله: مقاله پژوهشی
... [مشاهده متن کامل]
شناسه دیجیتال ( DOI ) : 10. 22059/JHSS. 2018. 230023. 472799
نویسندگان
حسن کریمیان 1؛ مریم رحیم نژاد2
1دانشیار گروه باستان شناسی دانشگاه تهران
2دانش آموخته ی کارشناسی ارشد باستان شناسی دانشگاه تهران
چکیده
ساوه یکی از شهرهای مشهور منطقة جبال در دوران اسلامی است که به دلیل قرارگیری در مسیر ارتباطی دارالخلافة بغداد به شمال�شرق به عنوان منزلگاهی مهم ایفای نقش نموده است. موقعیّت ویژة این شهر در پیوندگاه مهم�ترین راه�های کاروانی و نیز شرایط مساعد طبیعی موجب شده تا بتواند از تحولات تاریخی گذر نموده و در کانون �توجه جغرافی�نویسان و مورخان قرار گیرد. از آنجایی�که بقایای شهر کهن ساوه و بافت تاریخی آن به دلیل توسعة شهر جدید دچار تغییر شده، بررسی این تغییرات ضرورتی اجتناب ناپذیر می�نماید. در نوشتار حاضر، تلاش شده است تا با اتکا به منابع مکتوب تاریخی و همچنین گزارش سیّاحانی که این شهر را مورد بازدید قرار داده�اند، تحولات تاریخی آن مورد بحث قرار گیرد. بدیهی است یافته�های پژوهش می�تواند در بازیابی سازمان فضایی شهر و حفاظت از محدوده�های تاریخی آن مورد استفاده قرار گیرد.
کلیدواژه ها
شهرهای جبال؛ بافت تاریخی ساوه؛ شهرهای اسلامی؛ شهرهای ایران؛ سازمان فضایی شهر ساوه
مراجع
ابراهیمی شیرکوهی، احمد، سیری در ساوه، چاپ اول، قم، نوید اسلام، 1389.
ابن�حوقل، محمد، سفرنامة ابن�حوقل ( ایران در�صورة الارض� ) ، ترجمه و توضیح جعفر شعار، چاپ دوم، تهران، امیرکبیر، 1366.
ابن�رُسته، احمد بن عمر، الاعلاق النفیسه، ترجمة حسین قره�چانلو، چاپ اول، تهران، امیرکبیر، 1365.
ابن�طقطقی، محمد بن علی بن طباطبا، تاریخ فخری در آداب ملکداری و دولت�های اسلامی، ترجمة محمد�وحید گلپایگانی، چاپ چهارم، تهران، علمی و فرهنگی، 1384.
ابن�عبدالرحمان، محمدمراد ( مترجم و ادیب قرن یازدهم هجری ) ، ترجمة آثار البلاد و اخبار العباد، تصحیح سید محمد شاهمرادی، جلد دوم، تهران، دانشگاه تهران، 1373.
ابن�فقیه همدانی، ابوبکر احمد بن محمد بن اسحاق ، ترجمة مختصرالبلدان ( بخش مربوط به ایران ) ، ترجمة ح. مسعود، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، 1349.
ابوالفداء، عماد�الدین اسماعیل، تقویم البلدان، ترجمة عبدالمحمد آیتی، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، 1349.
اذکائی، پرویز، �ساوة باستان�، ساوه�نامه ( مجموعه مقالات مجمع تاریخ و فرهنگ ساوه ) ، ساوه، اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی، صص 26 - 1، 1369.
اشپولر، برتولد، تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامی، ترجمة جواد فلاطوری، جلد اول، چاپ ششم، تهران، علمی و فرهنگی، 1379.
اشپوهلر، ف. ، �قالیبافی و نساجی�، در تاریخ ایران ( دورة صفویان ) ، پژوهش از دانشگاه کمبریج، ترجمة یعقوب آژند، چاپ اول، تهران، جامی، صص 402 - 373، 1380.
اشمیت، اریک. فردریش، پرواز بر فراز شهرهای باستانی ایران، ترجمة آرمان شیشه�گر، چاپ اول، تهران، سازمان میراث فرهنگی ( پژوهشگاه ) ، 1376.
اصطخری، ابواسحق ابراهیم، ممالک و مسالک، ترجمة محمد بن اسعد بن عبدالله تستری، به کوشش ایرج افشار، تهران، مجموعة انتشارات ادبی و تاریخی موقوفات دکتر محمود افشار یزدی، 1373.
اعتماد�السلطنه، محمدحسن�خان، تاریخ منتظم ناصری، به تصحیح محمد�اسماعیل رضوانی، جلد اول، چاپ اول، تهران، دنیای کتاب، 1363.
ــــــــــــــــ، تاریخ منتظم ناصری، به تصحیح محمد�اسماعیل رضوانی، جلد سوم، چاپ اول، تهران، دنیای کتاب، 1367.
ــــــــــــــــ، مرآةالبلدان، به�کوشش دکتر عبد�الحسین نوائی و میر�هاشم محدث، جلد اول، تهران، دانشگاه تهران، 1366.
ــــــــــــــــ ، مرآة البلدان، به کوشش دکتر عبد�الحسین نوائی و میر�هاشم محدث، جلد دوم، تهران، دانشگاه تهران، 1367.
ــــــــــــــــ، مرآة البلدان، به�کوشش دکتر عبد�الحسین نوائی و میر�هاشم محدث، جلد سوم، تهران، دانشگاه تهران ، 1367.
ــــــــــــــــ، �تاریخ و جغرافیای راه عراق عجم�، در سفرنامة عراق عجم، نوشتة ناصر�الدین�شاه قاجار، به تصحیح میر�هاشم محدث، چاپ اول، تهران، اطلاعات، صص337 - 169، 1387.
افشار سیستانی، ایرج، پژوهش در نام شهرهای ایران، چاپ اول، تهران، روزنه، 1378.
الویری، محسن، مروری بر جغرافیای تاریخی آوه ( مهد تشیع در ایران ) ، با مقدمة سید نورالله کسایی، چاپ اول، تهران، امید دانش، 1380.
امیرحسینی، خسرو، ساوه در گذر تاریخ ( زرندیه - آوه - خرقان - نوبران ) ، چاپ اول، تهران، راز نهان، 1390.
امینی هروی، امیر صدر�الدین ابراهیم، فتوحات شاهی ( تاریخ صفوی از آغاز تا سال 920 ﻫ . ق ) ، چاپ اول، تهران، انجمن آثار و مفاخر ملی، 1383.
الئاریوس، آدام، سفرنامة آدام الئاریوس ( بخش ایران ) ، ترجمة احمد بهپور، ویراستة ابرهارد مایسنر، چاپ اول، تهران، ابتکار، 1363.
باربارو، جوزافا، �ذیل سفرنامة جوزافا باربارو�، در سفرنامه�های ونیزیان در ایران، ترجمة منوچهر امیری، چاپ اول، تهران، خوارزمی، صص 113 - 111، 1349.
باستانی پاریزی، محمدابراهیم، سیاست و اقتصاد عصر صفوی، تهران، صفی علیشاه، 1348.
بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان ( بخش مربوط به ایران ) ، ترجمة آذرتاش آذرنوش، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، 1346.
بلعمی، ابوعلی محمد، ترجمة تاریخ طبری ( قسمت مربوط به ایران ) ، به اهتمام جواد مشکور، تهران، خیام، 1337.
پطروشفسکی، آ. پ، �اوضاع اجتماعی - اقتصادی ایران در دورة ایلخانان�، در تاریخ ایران کمبریج ( از آمدن سلجوقیان تا فروپاشی دولت ایلخانان ) ، پژوهش دانشگاه کمبریج، ترجمة حسن انوشه، گردآورنده: جی. آ. بویل، جلد پنجم، چاپ پنجم، تهران، امیر�کبیر، صص 478 - 455، 1381.
پوپ، آرتر. آپم، سیری در هنر ایران ( از دوران پیش از تاریخ تا امروز ) ، ترجمة باقر آیت�الله�زاده شیرازی، ویراستة سیروس پرهام، جلد سوم، چاپ اول، تهران، علمی و فرهنگی، 1387.
پیرنیا، محمد کریم و افسر، کرامت الله، راه و رباط، چاپ دوم، تهران، آرمین، 1370.
تاجبخش، احمد، تاریخ صفویه ( هنر و صنعت، ادبیات و علوم، سازمان�ها ) ، جلد دوم، چاپ اول، شیراز، نوید شیراز، 1378.
تاورنیه، ژان باپتیست، سفرنامة تاورنیه، اصفهان، تأیید، 1336.
تتوی، قاضی احمد و قزوینی، آصف�خان، تاریخ الفی ( تاریخ ایران و کشورهای همسایه در سال�های 984 - 850 ﻫ . ق ) ، به تصحیح علی آل�داود، چاپ اول، تهران، فکر روز، 1378.
جلالی عزیزیان، حسن، آوه دومین کانون تشیع در تاریخ ایران، چاپ اول، مشهد، بنیاد پژوهش�های اسلامی، 1379.
جملی کارری، جیووانی فرانسسکو، سفرنامة کارری، ترجمة عباس نخجوانی و عبدالعلی کارنگ، تبریز، اداره کل فرهنگ و هنر آذربایجان شرقی با همکاری مؤسسه انتشارات فرانکلین، 1348.
جُنابُدی، میرزا بیگ، روضةالصفویه ( تاریخ دورة صفویه ) ، به کوشش غلامرضا طباطبائی مجد، چاپ اول، تهران، موقوفات دکتر محمود افشار یزدی، 1378.
جیهانی، ابو�القاسم بن احمد، اشکال العالم، ترجمة علی بن عبد�السلام کاتب، به تعلیقات فیروز منصوری، چاپ اول، مشهد، آستان قدس رضوی، 1368.
حدود العالم من المشرق الی المغرب ( سال 372 ﻫ . ق ) ، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، دانشگاه تهران، 1340.
حسینی قمی، قاضی احمد بن شرف�الدین، خلاصة التواریخ، به تصحیح احسان اشراقی، جلد اول، چاپ دوم، تهران، دانشگاه تهران، 1383.
حسینی، صدر�الدین ابوالحسن علی بن ناصر بن علی، زبدة التواریخ ( اخبار امرا و پادشاهان سلجوقی ) ، به تصحیح محمد نور�الدین، چاپ اول، تهران، ایل شاهسون بغدادی، 1380.
حکیم، محمد�تقی ابن محمد�هادی، گنج دانش ( جغرافیای تاریخی شهرهای ایران ) ، با مقدمة عبد�الحسین نوائی، به اهتمام محمد�علی صوتی و جمشید کیان�فر، تهران، زرّین، 1366.
خطیب شهیدی، حمید، �محوطة باستانی آوه�، گزارش�های باستان�شناسی 6، چاپ اول، تهران، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، صص 20 - 9، 1386.
خنجی اصفهانی، فضل�الله روزبهان، تاریخ عالم�آرای امینی ( شرح حکمرانی سلاطین آق�قویونلو و ظهور صفویان ) ، تصحیح محمد�اکبر عشیق، چاپ اول، تهران، میراث مکتوب، 1382.
دروویل، گاسپار، سفر در ایران ( 1191 ﻫ. ش ) ، ترجمة منوچهر اعتماد مقدم، چاپ اول، تهران، شباویز، 1364.
دسیلوا فیگوئرآ، دن گارسیا، سفرنامة دن گارسیا دسیلوا فیگوئرآ ( سفیر اسپانیا در دربار شاه عباس اول ) ، ترجمة غلامرضا سمیعی، چاپ اول، تهران، نو، 1363.
دلاواله، پیترو، سفرنامة پیترو دلاواله ( قسمت مربوط به ایران ) ، ترجمه و شرح و حواشی از شعاع �الدین شفا، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1348.
دوسرسی، کنت، ایران در 1840 - 1839 م. ( 1256 - 1255 ﻫ . ق ) سفارت فوق�العاده کنت دوسرسی، ترجمة احسان اشراقی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1362.
دیولافوا، مادام ژان، سفرنامة مادام دیولافوا �ایران و کلده�، ترجمة فره�وشی ( مترجم همایون سابق ) ، تهران، قصه�پرداز، 1378.
دیولافوا، مادام ژان؛ دونور، شوالیه لژیون؛ آکادمی، افسر، ایران، کلده و شوش، ترجمة علی�محمد فره�وشی، به کوشش بهرام فره�وشی، چاپ چهارم، تهران، دانشگاه تهران، 1369.
ذکایی ساوجی، مرتضی، �پژوهشی دربارة سابقة تاریخی و معماری بنای قلعه دختر ساوه�، مجموعه مقالات کنگره تاریخ معماری و شهرسازی ایران ( ارگ بم - کرمان ) ، تهران، سازمان میراث فرهنگی کشور، صص 541 - 523، 1374.
ـــــــــــــــ، �بررسی نام ساوه در کتیبة یونانی پئوتینگرایا�، ویراستة مهدی مظفری ساوجی، نامة ساوه ( مجموعه مقاله�های ساوه�پژوهی ) ، مشهد، کردگاری، صص40 - 35، 1386.
ـــــــــــــــ، �حاکمان ساوه در طول تاریخ�، ویراستة مهدی مظفری ساوجی، نامة ساوه ( مجموعه مقاله�های ساوه�پژوهی ) ، مشهد، کردگاری، صص 149 - 145، 1386.
رازی، امین�احمد، تذکرة هفت اقلیم، به تصحیح محمد�رضا طاهری �حسرت�، جلد دوم، تهران، سروش، 1378.
راوندی، محمد بن علی بن سلیمان، راحة الصدور و آیة السرور در تاریخ آل�سلجوق، به سعی و تصحیح محمد اقبال، تهران، علی�اکبر علمی، 1333.
زنده�دل، حسن؛ نوروزی، محرم؛ سلیمی، زهره؛ حکیمیان، امیر�حسین و نجم�الدین، محمد�رضا، مجموعه راهنمای جامع ایرانگردی استان مرکزی، تهران، ایرانگردان، 1379.
زنده�دل، حسن، راهنمای ایرانگردی ( استان�ها و شهرها ) ، چاپ اول، تهران، ایرانگردان، 1384.
سرفراز، علی�اکبر و آورزمانی، فریدون، سکه�های ایران از آغاز تا دوران زندیه، تهران، سمت، 1379.
سیف�الدوله، سلطان محمد�میرزا، سفرنامة سیف�الدوله ( معروف به سفرنامة مکه ) ، به تصحیح علی�اکبر خداپرست، چاپ اول، تهران، نی، 1364.
سیفی فمی تفرشی، مرتضی، مروری بر جغرافیای تاریخی ساوه، چاپ اول، تهران، مجید، 1370.
سیوری، راجر، م، ایران عصر صفوی، ترجمة کامبیز عزیزی، چاپ اول، تهران، مرکز، 1372.
شاردن، ژان، دائرة�المعارف تمدن ایران ( سیاحت�نامة شاردن ) ، ترجمة محمد عباسی، جلد سوم، تهران، امیر�کبیر، 1336.
شیل، لیدی، خاطرات لیدی شیل �همسر وزیر مختار انگلیس در اوایل سلطنت ناصر�الدین�شاه�، ترجمة حسین ابو�ترابیان، چاپ دوم، تهران، نو، 1368.
طبری، محمد بن جریر، تاریخ نامة طبری، گردانیده منسوب به ابوعلی محمد بن محمد بلعمی، به تصحیح و تحشیة محمد روشن، مجلد اول، چاپ اول، تهران، نو، 1366.
عبدالله گروسی، عباس، �سیر تحولات تاریخی شهر ساوه�، مجموعه مقالات کنگرة تاریخ معماری و شهرسازی، جلد پنجم، تهران، سازمان میراث فرهنگی کشور، صص 496 - 483، 1376.
عزیزی، حمید و کریمیان، حسن، �نقش بازرگانان در بافت تاریخی شهر یزد در عصر قاجار�، تاریخ اسلام، سال شانزدهم، شمارة اول، صص 261 - 231، 1394.
غفاری قزوینی، قاضی احمد، تاریخ جهان�آرا، تهران، حافظ، 1343.
فراهانی، ابو�الفضل، مسجد جامع ساوه، چاپ اول، تهران، سازمان میراث فرهنگی کشور، 1380.
فرهنگی، عادل، �سیمای ایوان غربی مسجد جامع ساوه�، مجموعه مقالات کنگره تاریخ معماری و شهرسازی ایران ( ارگ بم ) ، جلد دوم، تهران، سازمان میراث فرهنگی کشور، صص 398 - 380، 1374.
فضل�الله همدانی، خواجه رشید�الدین، جامع التواریخ ( تاریخ آل�سلجوق ) ، به تصحیح محمد روشن، چاپ اول، تهران، میراث مکتوب، 1386.
فقیهی، علی�اصغر، آل�بویه و اوضاع زمان ایشان ( با نموداری از زندگی مردم در آن عصر ) ، گیلان، صبا، 1357.
فلاندن، اوژن، سفرنامة اوژن فلاندن به ایران، ترجمة حسین نور�صادقی، چاپ سوم، تهران، اشراقی، 1356 ( 2536 ) .
فووِریه، ژوآنس، سه سال در دربار ایران ( 1306 تا 1309 ﻫ. ق ) ، ترجمة عباس اقبال، تهران، علی�اکبر علمی و شرکا، 1326.
فیض، عباس، گنجینة آثار قم، جلد دوم ( قم و مشاهد ) ، چاپ اول، قم، مهر استوار، 1350.
قاضیها، فاطمه، سفرهای ناصر�الدین�شاه به قم ( 1309 - 1266 ﻫ. ق ) ، چاپ اول، تهران، سازمان اسناد ملی ایران �پژوهشکدة اسناد�، 1381.
قزوینی، زکریا بن محمد بن محمود، آثار البلاد و اخبار العباد، ترجمه با اضافات از جهانگیر میرزا قاجار، به تصحیح و تکمیل میر�هاشم محدث، چاپ اول، تهران، امیر�کبیر، 1373.
قمی، حسن بن محمد بن حسن سائب بن مالک اشعری قمی ( از اعلام قرن چهارم ) ، تاریخ قم، ترجمة تاج�الدین حسن خطیب بن بهاء�الدین علی بن حسن بن عبدالملک قمی ( در 806 - 805 ) ، تحقیق محمد�رضا انصاری قمی، چاپ اول، قم، کتابخانة بزرگ حضرت آیت�الله�العظمی مرعشی نجفی ( ره ) ( گنجینة جهانی مخطوطات اسلامی ) ، 1385.
ــــــــــــــــ، تاریخ قم، ترجمة حسن بن علی بن حسن بن عبدالملک قمی، به تصحیح سید جلال�الدین تهرانی، تهران، توس، 1361.
کریمان، حسین، قصران ( کوهسران ) ، بخش نخستین، تهران، سلسله انتشارات آثار ملی، 1356 ( 2536 ) .
کریمی، فاطمه و کیانی، محمد�یوسف، هنر سفالگری دورة اسلامی ایران، ویراستة عباس شریفی، چاپ اول، تهران، مرکز باستان�شناسی ایران، 1364.
کریمیان، حسن و تقوی، عابد، �شهرهای مازندران در راهبرد ملی صفویان، مطالعة موردی: فرح�آباد ساری�، مجموعه مقالات همایش ملی چشم�انداز باستان�شناسی شمال کشور در دهة آینده، مؤسسة آموزش عالی مارلیک نوشهر، اول و آخر، صص 82 - 69، 1389.
کریمیان، حسن و سادات، محبوبه، �معضلات اجتماعی و اقتصادی شهرهای ایران عصر صفوی با استناد به فرمان�های حکومتی منقور بر سنگ�، فرهنگ، سال بیست و یکم، شماره چهارم، پیاپی 68، صص 257 - 183، 1387.
کشیشان ژزوئیت، نامه�های شگفت�انگیز، ترجمة بهرام فره�وشی، تهران، اندیشه جوان، 1370.
کمپفر، انگلبرت، در دربار شاهنشاه ایران، ترجمة کیکاووس جهانداری، تهران، انجمن آثار ملی، 1350.
کنتارینی، آمبرو�سیو، سفرنامة آمبرو�سیو کنتارینی، ترجمة قدرت�الله روشنی، تهران، امیر�کبیر، 1349.
کیانی، محمد�یوسف، �سیمای شهرهای ایران از دید جهانگردان�، در نظر اجمالی به شهرنشینی و شهرسازی در ایران، به کوشش محمد�یوسف کیانی، چاپ اول، تهران، هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران ( هما ) ، صص 457 - 371، 1365.
ـــــــــــــــ ، پیشینة سفال و سفالگری در ایران، ویراستة پروین ترکمنی�آذر، تهران، نسیم دانش، 1380.
گردیزی، ابوسعید عبدالحیّ بن ضحّاک ابن محمود، تاریخ گردیزی ( 443 - 442 ﻫ . ق ) ، به تصحیح عبد�الحی حبیبی، چاپ اول، تهران، دنیای کتاب، 1363.
لُرد کُرزُن، جرج، ن، ایران و قضیة ایران، ترجمة ع. وحید مازندرانی، جلد دوم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1350.
لسترنج، گای، جغرافیای تاریخی سرزمین�های خلافت شرقی ( بین�النهرین، ایران و آسیای مرکزی از زمان مسلمین تا ایّام تیمور ) ، ترجمة محمود عرفان، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1337.
مستوفی قزوینی، حمدالله بن ابی بکر، نزهة القلوب ( المقالة الثالثة در وصف بلدان و ولایات و بقاع ) ، به اهتمام و تصحیح گای لیسترنج، چاپ اول، تهران، دنیای کتاب، 1362.
ــــــــــــ ( در730ﻫ . ق ) ، تاریخ گزیده، به اهتمام دکتر عبد�الحسن نوائی، تهران، امیر�کبیر، 1339.
مشکوتی، نصرت�الله، از سلاجقه تا صفویه، تهران، ابن�سینا، 1343.
مهریار، محمد؛ فرهنگی، عادل؛ مختاری، اسکندر، �سیر تحولات معماری مسجد جامع ساوه�، مجموعه مقالات کنگره تاریخ معماری و شهرسازی ایران ( ارگ بم ) ، جلد دوم، چاپ اول، تهران، سازمان میراث فرهنگی کشور، صص812 - 760، 1374.
میر�احمدی، مریم، تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران در عصر صفوی، چاپ اول، تهران، امیر�کبیر، 1371.
میرخواند، محمد بن خاوند�شاه بلخی، روضة الصفا، تهذیب و تلخیص دکتر عباس زریاب، چاپ اول، تهران، علمی، 1373.
میرزا سمیعا، محمد�سمیع، سازمان اداری حکومت صفوی با تعلیقات مینورسکی بر تذکرة الملوک، ترجمة مسعود رجب�نیا، به کوشش محمد دبیرسیاقی، بخش اول و دوم، چ. سوم، تهران، امیر�کبیر، 1378.
میشائیل، رربورن کلاوس، نظام ایالات در دورة صفویه، ترجمة کیکاووس جهانداری، چاپ سوم، علمی و فرهنگی، تهران، 1383.
مینورسکی، ولادیمیر، �شهر ساوه�، ترجمة مرتضی ذکایی، نامة ساوه ( مجموعه مقاله�های ساوه�پژوهی ) ، مشهد، کردگاری، صص 34 - 23، 1386.
ناصر�الدین�شاه قاجار، �سفرنامة عراق عجم�، در سفرنامة عراق عجم، نوشتة ناصر�الدین�شاه قاجار، به ضمیمة تاریخ و جغرافیای راه عراق عجم، نوشتة محمدحسن�خان اعتماد�السلطنه، به تصحیح میر�هاشم محدث، چاپ اول، تهران، اطلاعات، صص 158 - 19، 1387.
النرشخی، ابوبکر محمد بن جعفر، تاریخ بخارا، ترجمة ابونصر احمد بن محمد بن نصر�القبادی، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، 1351.
نیشابوری، خواجه امام ظهیر�الدین، سلجوقنامه با ذیل سلجوقنامه، تألیف ابوحامد محمد بن ابراهیم، تهران، گلاله خاور، 1332.
ورهرام، غلامرضا، نظام سیاسی و سازمان�های اجتماعی ایران در عصر قاجار، چاپ اول، تهران، معین، 1385.
یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ترجمة محمد�ابراهیم آیتی، جلد دوم، چاپ ششم، تهران، علمی و فرهنگی، 1371.
حموی، شهاب�الدین ابی عبدالله یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، المجلد الثالث، بیروت، دار صادر للطباعه و النشر، 1957م.
Tomashcek, Wilhelm, Zur Historischen Topographie Von Persien, Zu wein Band 102 und 108, Neudruk der Ausgaben von 1883 und 1885, Biblio Verlag, Osnabrϋck, 1972.
نیرومند، حمیدرضا، �نمای نزدیک از قیز قلعه�، http://savehsara. aftabgardan - cc. com 12. 04. 2008
آمار
تعداد مشاهده مقاله: 402
تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 457
فرزندان نوه ها ونتیجه ها و. . امام زاده سید محمد ( محروق ) بن زید شهیدبن امام سجاد ( ع ) درنیشابور
فرزندان نوه ها ونتیجه ها و. . امام زاده سید محمد ( محروق ) بن زید شهیدبن امام سجاد ( ع ) بن امام حسین علیه السلام - - - - ( ساوجی ها - - - )
... [مشاهده متن کامل]
1 - سید رضی الدین ( شیخ الاسلامی . تهجدی . علامه عسکری - میراسلامی. . )
2 - �السید المیرزا احمد الساوجی ( 000 - 1305 ) ؛هو السید المیرزا أحمد بن محتشم بن محمد صالح الحسینی الساوجی
الحاج، السید، المیرزااحمد الساوجی ازمشاهیر وعلماومشایخ جهان اسلام بوده ( ۰۰۰۰ - ۱۳۰۴ ) سال قمری در گذشت.
هوالسیدالمیرزا احمد بن محتشم بن صالح الحسینی الساوجی،
خدمت استاداعظم حاج ملااحمدنراقی. صاحب مستندومناهیج وغیرهماو، ،
رئیس مفخم حاج میرزا مسیح مجتهدطهرانی درسار ۱۳۰۵ قمری، اعتماد السلطنه در منظم ناصری در شمار رجال ساوه یادکرده،
حاج سیاح محلاتی در سفر نامه خود دیدارها ایشان داشته،
فرزندان ایشان
۱ - سید ابوالحسن ( سبطاحمدی - هاشمی احمدی )
۲ - سیدداود ( حاج میرزاعبداله رضوانی، حاج میرزااسدالله رضوانی، سیده صغرامادر شرافت امین مقدسی، سیده فاطمه مادر رفیعی، سیده ربابه مادر هدایت رضوانی )
۳ - سید رضا ( محامدی، امیدوار )
۴ - سید عبدالحسین ( تدین اسلامی، حجت الاسلامی )
۵ - سید علی ( سجادی، تشکر سجادی )
۶ - سید ه عذرا همسر سید اسماعیل شیخ الاسلامی مادرآقا علامه عسکری، آقا تهجد ی، شیخ الاسلامی، ، ،
https://www. aparat. com/v/hPK8i
https://www. aparat. com/v/QDH6B
https://www. aparat. com/v/xjLJ2
https://www. aparat. com/v/1PKOJ
چ
تهیه کننده / مهندس محمد شرافت ساوجی
ادامه مطلب
نوشته شده در جمعه نهم شهریور ۱۳۹۷ ساعت 4:1 توسط مهندس محمد شرافت | نظر بدهید
عید غدیر خم بر همه مسلمان وآزادگان جهان مبارک باد
عید غدیر خم بر همه مسلمان وآزادگان جهان مبارک باد
نوشته شده در شنبه سوم شهریور ۱۳۹۷ ساعت 14:29 توسط محمد شرافت
نوشته شده در سه شنبه ششم شهریور ۱۳۹۷ ساعت 14:11 توسط مهندس محمد شرافت | نظر بدهید
حاج، السید، المیرزااحمد الساوجی ازمشاهیر وعلماومشایخ جهان اسلام بوده ( ۰۰۰۰ - ۱۳۰۴ ) سال قمری
حاج، السید، المیرزااحمد الساوجی ازمشاهیر وعلماومشایخ جهان اسلام بوده ( ۰۰۰۰ - ۱۳۰۴ ) سال قمری
https://www. aparat. com/v/hPK8i
الحاج، السید، المیرزااحمد الساوجی ازمشاهیر وعلماومشایخ جهان اسلام بوده ( ۰۰۰۰ - ۱۳۰۴ ) سال قمری در گذشت.
هوالسیدالمیرزا احمد بن محتشم بن صالح الحسینی الساوجی،
خدمت استاداعظم حاج ملااحمدنراقی. صاحب مستندومناهیج وغیرهماو، ،
رئیس مفخم حاج میرزا مسیح مجتهدطهرانی درسار ۱۳۰۵ قمری، اعتماد السلطنه در منظم ناصری در شمار رجال ساوه یادکرده،
حاج سیاح محلاتی در سفر نامه خود دیدارها ایشان داشته،
فرزندان ایشان
۱ - سید ابوالحسن ( سبطاحمدی - هاشمی احمدی )
۲ - سیدداود ( حاج میرزاعبداله رضوانی، حاج میرزااسدالله رضوانی، سیده صغرامادر شرافت امین مقدسی، سیده فاطمه مادر رفیعی، سیده ربابه مادر هدایت رضوانی )
۳ - سید رضا ( محامدی، امیدوار )
۴ - سید عبدالحسین ( تدین اسلامی، حجت الاسلامی )
۵ - سید علی ( سجادی، تشکر سجادی )
۶ - سید ه عذرا همسر سید اسماعیل شیخ الاسلامی مادرآقا علامه عسکری، آقا تهجد ی، شیخ الاسلامی، ، ،
https://www. aparat. com/v/QDH6B
https://www. aparat. com/v/xjLJ2
https://www. aparat. com/v/1PKOJ
ادامه نوشته
نوشته شده در یکشنبه چهارم شهریور ۱۳۹۷ ساعت 14:1 توسط مهندس محمد شرافت
فرزندان نوه ها ونتیجه ها و. . امام زاده سید محمد ( محروق ) بن زید شهیدبن امام سجاد ( ع ) بن امام حسین علیه السلام - - - - ( ساوجی ها - - - )
... [مشاهده متن کامل]
1 - سید رضی الدین ( شیخ الاسلامی . تهجدی . علامه عسکری - میراسلامی. . )
2 - �السید المیرزا احمد الساوجی ( 000 - 1305 ) ؛هو السید المیرزا أحمد بن محتشم بن محمد صالح الحسینی الساوجی
الحاج، السید، المیرزااحمد الساوجی ازمشاهیر وعلماومشایخ جهان اسلام بوده ( ۰۰۰۰ - ۱۳۰۴ ) سال قمری در گذشت.
هوالسیدالمیرزا احمد بن محتشم بن صالح الحسینی الساوجی،
خدمت استاداعظم حاج ملااحمدنراقی. صاحب مستندومناهیج وغیرهماو، ،
رئیس مفخم حاج میرزا مسیح مجتهدطهرانی درسار ۱۳۰۵ قمری، اعتماد السلطنه در منظم ناصری در شمار رجال ساوه یادکرده،
حاج سیاح محلاتی در سفر نامه خود دیدارها ایشان داشته،
فرزندان ایشان
۱ - سید ابوالحسن ( سبطاحمدی - هاشمی احمدی )
۲ - سیدداود ( حاج میرزاعبداله رضوانی، حاج میرزااسدالله رضوانی، سیده صغرامادر شرافت امین مقدسی، سیده فاطمه مادر رفیعی، سیده ربابه مادر هدایت رضوانی )
۳ - سید رضا ( محامدی، امیدوار )
۴ - سید عبدالحسین ( تدین اسلامی، حجت الاسلامی )
۵ - سید علی ( سجادی، تشکر سجادی )
۶ - سید ه عذرا همسر سید اسماعیل شیخ الاسلامی مادرآقا علامه عسکری، آقا تهجد ی، شیخ الاسلامی، ، ،
چ
تهیه کننده / مهندس محمد شرافت ساوجی
ادامه مطلب
نوشته شده در جمعه نهم شهریور ۱۳۹۷ ساعت 4:1 توسط مهندس محمد شرافت | نظر بدهید
عید غدیر خم بر همه مسلمان وآزادگان جهان مبارک باد
عید غدیر خم بر همه مسلمان وآزادگان جهان مبارک باد
نوشته شده در شنبه سوم شهریور ۱۳۹۷ ساعت 14:29 توسط محمد شرافت
نوشته شده در سه شنبه ششم شهریور ۱۳۹۷ ساعت 14:11 توسط مهندس محمد شرافت | نظر بدهید
حاج، السید، المیرزااحمد الساوجی ازمشاهیر وعلماومشایخ جهان اسلام بوده ( ۰۰۰۰ - ۱۳۰۴ ) سال قمری
حاج، السید، المیرزااحمد الساوجی ازمشاهیر وعلماومشایخ جهان اسلام بوده ( ۰۰۰۰ - ۱۳۰۴ ) سال قمری
الحاج، السید، المیرزااحمد الساوجی ازمشاهیر وعلماومشایخ جهان اسلام بوده ( ۰۰۰۰ - ۱۳۰۴ ) سال قمری در گذشت.
هوالسیدالمیرزا احمد بن محتشم بن صالح الحسینی الساوجی،
خدمت استاداعظم حاج ملااحمدنراقی. صاحب مستندومناهیج وغیرهماو، ،
رئیس مفخم حاج میرزا مسیح مجتهدطهرانی درسار ۱۳۰۵ قمری، اعتماد السلطنه در منظم ناصری در شمار رجال ساوه یادکرده،
حاج سیاح محلاتی در سفر نامه خود دیدارها ایشان داشته،
فرزندان ایشان
۱ - سید ابوالحسن ( سبطاحمدی - هاشمی احمدی )
۲ - سیدداود ( حاج میرزاعبداله رضوانی، حاج میرزااسدالله رضوانی، سیده صغرامادر شرافت امین مقدسی، سیده فاطمه مادر رفیعی، سیده ربابه مادر هدایت رضوانی )
۳ - سید رضا ( محامدی، امیدوار )
۴ - سید عبدالحسین ( تدین اسلامی، حجت الاسلامی )
۵ - سید علی ( سجادی، تشکر سجادی )
۶ - سید ه عذرا همسر سید اسماعیل شیخ الاسلامی مادرآقا علامه عسکری، آقا تهجد ی، شیخ الاسلامی، ، ،
ادامه نوشته
نوشته شده در یکشنبه چهارم شهریور ۱۳۹۷ ساعت 14:1 توسط مهندس محمد شرافت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٧)