کدخدا حاج مقصودعلی فردی متدین واجتماعی - سیاسی بود که در زمان خود یکی از رجال بر جسته غرب کشور بود ، وی هم بابزرگان وجلسات صاحبان قدرت شرکت داشت وهم برای رفعمشکلات مردم وقت می گذاشت وی در صلح وسازش و رفع کدورتها در بین ایلات وعشایر و خون بس ها نقش انسانی و اسلامی خود را ایفا می نمود
... [مشاهده متن کامل]
کخدا مقصودعلی توفیق یافت که دوبار به خانه ی خدا مشرف شود البته بار دوم بعد از انجام مراسم در روز ی که فردایش می خواستند به طرف ایران حرکت نمایند ، همان جا درمکه وخانه ی خدا از دنیا می رود در آن سال از منطقه سیمره والشتر فقط سه نفر به حج مشرف شده بود . ایشان بنا به وصیتش یکصد وپنجاه تومان پول که مانده بود برای هزینه دفن وفن وبقیه برای زن کوچکش و دختر وپسرش بدهند همچنین البسه ای که برای پسرودختر کوچکش و خانواده خریده بود میگوید با خودببرید اسبم را به زیتی ( زیدی ) و عصا و انگشترم برای گجر ( کوچکعلی ) و عمامه یا دستارم برای لفتی ( لطفی ) و عبا و چوغایم را به پیرالی ( پیرعلی ) بدهید. مراسم دفنش را به کمک ایرانیان به حج رفته انجام می دهند ودو نفر همراهش با حالت اندوهگین به وطن بر می گردند و وقتی به سیمره می رسند بانگ عزا در می اورند ومراسم چمر وفاتحه خوانی به طور مفصل برایش به جا می آورند . روحش شاد و عاقبتش به خیر باد
... [مشاهده متن کامل]
کخدا مقصودعلی توفیق یافت که دوبار به خانه ی خدا مشرف شود البته بار دوم بعد از انجام مراسم در روز ی که فردایش می خواستند به طرف ایران حرکت نمایند ، همان جا درمکه وخانه ی خدا از دنیا می رود در آن سال از منطقه سیمره والشتر فقط سه نفر به حج مشرف شده بود . ایشان بنا به وصیتش یکصد وپنجاه تومان پول که مانده بود برای هزینه دفن وفن وبقیه برای زن کوچکش و دختر وپسرش بدهند همچنین البسه ای که برای پسرودختر کوچکش و خانواده خریده بود میگوید با خودببرید اسبم را به زیتی ( زیدی ) و عصا و انگشترم برای گجر ( کوچکعلی ) و عمامه یا دستارم برای لفتی ( لطفی ) و عبا و چوغایم را به پیرالی ( پیرعلی ) بدهید. مراسم دفنش را به کمک ایرانیان به حج رفته انجام می دهند ودو نفر همراهش با حالت اندوهگین به وطن بر می گردند و وقتی به سیمره می رسند بانگ عزا در می اورند ومراسم چمر وفاتحه خوانی به طور مفصل برایش به جا می آورند . روحش شاد و عاقبتش به خیر باد
کدخدا حاج مقصودعلی سوره میری در زمانی زندگی می کرد ، که مردم الشتر و سیمره وخیلی از مناطق غرب کشور ، وشاید بتوان گفت اکثر مردم ایران شیوه ی زندگی آنها ایلیاتی و رمه گردانی و گله داری بوده است و شهرها و
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
مناطق یکجانشین ایران ، درصدکمی از جامعه ایران را تشکیل می دادند . مرحوم کدخدا حاج مقصودعلی نیز به همراه ایل و تبارش وسایر ایلات و طوایف مسیر طولانی استان لرستان تا دهلران وبیشه دراز وحتی گاه تا خاک عراق کنونی دامداری به صورت کاروانی ومنسجم انجام می شد البته کدخدا حاج مقصودعلی به خاطر اینکه طایفه اش در اسایش باشد برخی از ملکهایش را در الشتر با سیمره عوض می کرد ای والبته تا خودش زنده بود در الشتر مناطق ومزارع چم غزال و چم تکله و ملک چم رو را معاوضه نکرد.
حاج مقصودعلی به دلیل وجود برادر زادگان وپسران و پسر عمو های زیادی که داشت بیشتر در مجلس بزرگان و رجال آن روزگار حشر ونشر می نمود . وی همواره سوار بر اسب درجلسات شرکت می کرد ، البته افرادی هم در خدمت داشت
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
تابه محافظت حاج مقصودعلی سرخه میری و به رسم روزگار به اسبش رسیدگی می کرد ، تا آنجا که مرسوم بوده همراهش را از ندیمان و اقربای خود انتخاب می کرد . خصلت مهم سوره میری وفاداری و ید واحده در جامعه ی برون گروهی و در برابرافراد بیگانه هستند یعنی اهانت ویا عیبت کردن هر عضو ایل گویی به خود فرد اهانت می شد در این همبستگی ووفاق قبیله ای ، زبانزد بودند ، از طرفی هم این همدلی واتحاد ، خصیصه ای ویژه ی زمان ایلیاتی بود که در بین سوره میری هادرتحکیم برادری و امور اجتماعی واقتصادی وسیاسی و. . نمود بیشتری داشته است.
با وجود این که کدخدا حاج مقصود علی سوره میری کار را برای رضای خدا انجام داده بود ، وبه شیخ یاکدخدای عرب رود بار اعلام کرد ما به وظیفه انسانی ورفع مشکل همنوع عمل کرده ایم ، ولی کدخدای عرب رود بار می گوید
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
من اصلا" دوست دارم با شما رابطه خویشاوندی داشته با شم . در هرصورت کدخدا وهمسرش را تا نزدیک سیمره بدرقه می کنند . وقتی حاجی به سیاه چادرهای ابادی نزدیک می شود یکی از برادران همسراولش ( کربلائیه قدمخیر ) به قدمخیر خانه وسیاه چادر حاجی را آتش بزن تا درگیر شو یم ، کربلازیی قدمخیر می گو ید مگر حاجی پسرعمویمان نیست از طرفی پدر بچه هایم است ، من ناراحت نیستم سریع گوسفندی بیاورید تا ذبح کنیم همه اقوام و آبادی های اطراف را دعوت کنیم ببینیم اصلا" چطور زن گرفته است ؟ باسخنان کربلایی قدمخیر اتش اختلاف خاموش شد و سور وسات عروسی را برپا کردند . حاصل این ازدواج پسری به نام ممدالی ( محمدعلی ) و دختری به نام قیمتی بود.
کدخداحاج مقصود علی سرخه میری ، با بزرگان هوزمانند و لروند وبالاوند حشر ونشر داشت خصوصا با لطفعلی خان بالاوند همواره با حسینقلی خان والی همکاری داشتند . حسینقلی خان والی پشتکوه خیلی برای حاج مقصودعلی احترام
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
قائل بود ؛ تا آنجا کهوقتی پسران کدخدای عرب رود بار براثر ضربه زدن به گاو میشهای والی زندانی می شوند وحتی والی میخواست آنها را اعدام نما ید شیخ وکدخدای عرب رود بار به کدخدا حاج مقصودعلی منوسل می شود که وساطت نماید و وبچه ها را از مرگ نجات دهد ، کدخدا خورجین خود را پر از لیره و پول چرخ و نقره ای آن روزگارمیکند البته سکه ها را در کیسه های کوچک جای حنا پر می کند ومی بندد ودر خورجین قرار می دهد و سواربر اسب می شود وراهی مقر حکومتی والی می شود ، وقتی به خدمت والی می رسد و خواسته اش را ابراز می کند، والی دوجوان زندانی را به حاج مقصودعلی میبخشد ، واجرت نمیخواهد اما بر اثر پافشاری واصرار حاجی هفت تا از کیسه های جای حنا که درونش پراز سکه بود ، را والی بر میدار د . حاجی باشادمانی آنها را به نزد خانواده اشان در منطقه رودبار می برد ، با استقبال گرم عربهای رودباروکدخدا ی آنها مواجه شد کدخدای عرب رودبار دختر خود گل عنبر را به عقد حاجی مقصودعلی سوره میری درمی آورد.
حاج مقصودعلی پسر خلیل بود . وی معاصر حسینقلی خان صارم السلطنه والی پشتکوه ، وناصرالدین شاه قاجار بود . برخی ایشان را پیک ناصرالدین شاه و عده ای او را نماینده حسینقلی خان برای سرکشی و امر زراعی طوایف فیلی
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
در خانقین می دانند . ایشان از ثروت و مکنت فراوان برخوردار بوده است درالشتر با نورمحمدخان کولیوند دوست وفامیل وبعبارتی چنان همدیگر را دوست داشتند ، گویی برادر واقعی بودند حاج مقصودعلی بعد از مرگ پسر عمو و برادر زنش یعنی کدخدا عوضعلی سرخه مهری به کدخدایی می رسد . ایشان دارای پسرعموهای زیادی داشته است و آنچه از روایات سینه به سینه دو تا برادر به نام های شوگرد ( شگرعلی ) و امیدعلی ( امیعلی ) داشته است . شوگرد برادر بزرگترش با داشتن دو فرزند از دنیا می رود بنا به رسم روزگار بعد از مرگ برادرش بیوه ی اورا به همسری بر می گزیند و از ایشان سه پسر به نام های زیتی ( زیدعلی ) ، پیرالی ( پیر عالی ) ، و لفتی ( لطفعلی ) می شود . وی احتمالا از زن دیگری یا شاید از بیوه ی برادرش کربلاییه قدمخیر دختر جلیل وخواهر کدخدا عوضعلی صاحب پسری به نام الفت یا الفتعلی می شود شاخص ترین پسر شوگرد ، مرحوم گجد ( کوچکعلی ) می باشد که برادر بزرگ پیرعالی و زیدعلی و لطفعلی و الفتعلی میباشد . ایشان جنگجویی دلاور بوده که در رقابتهای محلی ودر گیری های طایفه ای وگاه در کمک نظامی به والیان پشتکوه ، سربازی فداکار در امنیت ان روزگار بوده است وی دارای اسپر وگرز وشمشیر واسلحه بوده وگویا زمانی مرده است با همان لباسهای نطامی ووسایل دفاع دفن شده است البته بعدها برادرزاده اش چراغعلی ودو تا از آبادی سرخه مهری های دره شهر به عنوان سرجوخه غلامرضا خان والی را در جنگها یاری می کردند.
حاج مقصودعلی سرخه مهری در اوایل قرن سیزدهم ه ق در سیمره به دنیا امد وی پسر خلیل پسر مقصیالی اول پسر سالار پسر حسینعلی خان ابن صفرعلی خان سرخه مهری یا مقصیالی ابن خلیل ابن سالار ابن حسینعلی خان ابن صفرعلی خان سرخه مهری است