intercept (فعل)قطع کردن، جدا کردن، بریدن، جلوگیری کردن، حائل شدن، جلو کسی را گرفتنintervene (فعل)حائل شدن، مداخله کردن، پا میان گذاردن، در میان امدن، در ضمن روی دادن، فاصله خوردن