جیک

/jik/

معنی انگلیسی:
chirp, pipe, twitter, peep, tweet

لغت نامه دهخدا

جیک. ( اِ ) یک سوی از قاب بازی. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). یک جانب قاب ( بجول ) که با آن بازی کنند. بوک. ( فرهنگ فارسی معین ). || ( اِ صوت ) آواز پرندگان ، خصوصاً گنجشکان.
- جیک جیک ؛ آواز مرغان کوچک :
جمله مرغان ترک کرده جیک جیک
با سلیمان گشته افصح من اخیک.
مولوی.
- امثال :
آن وقت که جیک جیک مستانت بود فکر زمستانت بود ؟

فرهنگ فارسی

قاب یابجول که با آن بازی میکنند، مقابل بوک، صدای پرندگان، مانندگنجیشک، جیک جیک هم میگویند
( اسم ) یک حانب قاب ( بجول ) که با آن بازی کنند مقابل بوک .

فرهنگ معین

(اِ. ) یک جانب قاب که با آن بازی کنند.

فرهنگ عمید

صدای برخی پرندگان کوچک، به ویژه گنجشک، جیک جیک.
در قاب بازی، یک طرف قاب که پَهن تر است.

گویش مازنی

/jik/ صدا - خط فکری – سلیقه

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
واژه ی جیک از ریشه ی واژه ی چیک فارسی هست واژه ی چیک از ریشه ی واژه ی چی وک فارسی هست طبق گفت کتاب فرهنگ واژه های اوستا واژه ی چی از ریشه ی واژه ی چیدن فارسی هست.
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

جیکجیکجیکجیک
جیک به معنای چالی است که مقابل بوک یعنی بلندی قاب بازی قرار دارد
در زبان گیلکی به جیرجیرک
" جیک " می گویند
آن که دوستمان گفته درستش چیک تو چیک است و اصلش هم انگلیسی است به معنی خیلی نزدیک به هم و صمیمی و ربطی به جیک ندارد.
جیک و بوک ( جیک و پیک ) - این واژه از بازی سه قاپ اومده -
یکیه!، متناسب، هماهنگ، سازگار، سنخیت، منطبق، به هم میان یا میخورن! -
همه چیز، تمام و کمال
مثال: جیک و بوکمون یه چیزه >>> یعنی دخلامون یکیه، مقصد و هدفممون یکیه،
...
[مشاهده متن کامل]

سر، رمز و رازمون یکیه، دلامون یکیه و. . .
مثال: جیک و بوک همدیگرو میدونید >>> یعنی همه چیز همدیگرو میدونید

جیک تو جیک: صمیمی، خودمونی!، رابطه کاملاً دوستانه - وابسته، پابند، نیازمند

بپرس