جیک. ( اِ ) یک سوی از قاب بازی. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). یک جانب قاب ( بجول ) که با آن بازی کنند. بوک. ( فرهنگ فارسی معین ). || ( اِ صوت ) آواز پرندگان ، خصوصاً گنجشکان. - جیک جیک ؛ آواز مرغان کوچک : جمله مرغان ترک کرده جیک جیک با سلیمان گشته افصح من اخیک.
مولوی.
- امثال : آن وقت که جیک جیک مستانت بود فکر زمستانت بود ؟
فرهنگ فارسی
قاب یابجول که با آن بازی میکنند، مقابل بوک، صدای پرندگان، مانندگنجیشک، جیک جیک هم میگویند ( اسم ) یک حانب قاب ( بجول ) که با آن بازی کنند مقابل بوک .
فرهنگ معین
(اِ. ) یک جانب قاب که با آن بازی کنند.
فرهنگ عمید
صدای برخی پرندگان کوچک، به ویژه گنجشک، جیک جیک. در قاب بازی، یک طرف قاب که پَهن تر است.
گویش مازنی
/jik/ صدا - خط فکری – سلیقه
پیشنهاد کاربران
در زبان گیلکی به جیرجیرک " جیک " می گویند
آن که دوستمان گفته درستش چیک تو چیک است و اصلش هم انگلیسی است به معنی خیلی نزدیک به هم و صمیمی و ربطی به جیک ندارد.
جیک و بوک ( جیک و پیک ) - این واژه از بازی سه قاپ اومده - یکیه!، متناسب، هماهنگ، سازگار، سنخیت، منطبق، به هم میان یا میخورن! - همه چیز، تمام و کمال مثال: جیک و بوکمون یه چیزه >>> یعنی دخلامون یکیه، مقصد و هدفممون یکیه، ... [مشاهده متن کامل]
سر، رمز و رازمون یکیه، دلامون یکیه و. . . مثال: جیک و بوک همدیگرو میدونید >>> یعنی همه چیز همدیگرو میدونید