[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
جیب (۳ بار)
هن (۲۰۷ بار)
«جیوب» جمع «جیب» (بر وزن غیب) به معنای یقه پیراهن است، که از آن تعبیر به «گریبان» می شود و گاه به قسمت بالای سینه به تناسب مجاورت با آن نیز اطلاق می گردد.
قلب. سینه (قاموس) چارقدهای خود را به سینه خویش بزنند در مجمع البان گوید: زنان مأمور شدند اطراف چارقدهای خود را بر سینهها بیافکنند تا گردنشان پوشیده شود. گفتهاند: وقت نزول آیه زنان: اطراف چار قد و روسری را جمع کرده به پشت سر میانداختند و سینه هایشان آشکار میشد. قاموس و اقرب الموارد معنای اوّلی جیب را قلب و سینه گفته است ولی از گفته مجمع البیان پیداست که جیوب را به معنی گریبانها (یقه لباس) گرفته است فرموده: جیوب کنایه از سینههاست زیرا گریبانهاست که روی سینهها را میپوشاند. ولی اگر جیوب را سینهها معنی کنیم از لحاظ آیه و لغت اشکالی نخواهد داشت به نظر میآید گریبان لباس را به جهت روی سینه بودن جیب القمیص گفتهاند به عکس آنکه طبرسی فرموده است. در نهج البلاغه در تعریف صحابه فرموده است «اِذا ذُکِرَ اللّهُ هَمَلَتْ اَعْیُنُهُمْ حَتّی تَبُلَّ جُیُئبَهُمْ» خطبه :95 آنگاه که خدا یاد میشد چشمهایشان اشک میریخت که سینهها یا گریبانهایشانتر میگردند. یعنی دستت را در سینه یا گریبانت کن تا سفید بیرون آید .
جیب (۳ بار)
هن (۲۰۷ بار)
«جیوب» جمع «جیب» (بر وزن غیب) به معنای یقه پیراهن است، که از آن تعبیر به «گریبان» می شود و گاه به قسمت بالای سینه به تناسب مجاورت با آن نیز اطلاق می گردد.
قلب. سینه (قاموس) چارقدهای خود را به سینه خویش بزنند در مجمع البان گوید: زنان مأمور شدند اطراف چارقدهای خود را بر سینهها بیافکنند تا گردنشان پوشیده شود. گفتهاند: وقت نزول آیه زنان: اطراف چار قد و روسری را جمع کرده به پشت سر میانداختند و سینه هایشان آشکار میشد. قاموس و اقرب الموارد معنای اوّلی جیب را قلب و سینه گفته است ولی از گفته مجمع البیان پیداست که جیوب را به معنی گریبانها (یقه لباس) گرفته است فرموده: جیوب کنایه از سینههاست زیرا گریبانهاست که روی سینهها را میپوشاند. ولی اگر جیوب را سینهها معنی کنیم از لحاظ آیه و لغت اشکالی نخواهد داشت به نظر میآید گریبان لباس را به جهت روی سینه بودن جیب القمیص گفتهاند به عکس آنکه طبرسی فرموده است. در نهج البلاغه در تعریف صحابه فرموده است «اِذا ذُکِرَ اللّهُ هَمَلَتْ اَعْیُنُهُمْ حَتّی تَبُلَّ جُیُئبَهُمْ» خطبه :95 آنگاه که خدا یاد میشد چشمهایشان اشک میریخت که سینهها یا گریبانهایشانتر میگردند. یعنی دستت را در سینه یا گریبانت کن تا سفید بیرون آید .
wikialkb: جُیُوبِهِن