جیمز هندرسون فینلِـیسون ( انگلیسی: James Henderson Finlayson؛ زاده ۲۷ اوت ۱۸۸۷ – درگذشته ۹ اکتبر ۱۹۵۳ ) بازیگر آمریکایی اسکاتلندی تبار بود که در کمدی های صامت و ناطق فراوانی نقش آفرینی نمود. وی با سری طاس و سبیل های مصنوعی، [ ۱] نمادها و حرکات خاص طنز فراوانی داشت و به خاطر تنگ کردن چشم ها، نحوهٔ عصبانیت، «چرخاندن ناگهانی سر بر اثر جا خوردن یا خشم» و تکیه کلام «دوووووه!» و همچنین وجه تقابل و رقیب لورل و هاردی در فیلم هایشان در یادها مانده است. فینلیسون با نام های مستعار مختلفی شناخته می شد. به گفته پژوهشگر و زندگی نامه نویس لورل و هاردی، رندی اسکرتوت، وی «خود را جیمی می نامید، و در میان مردم با نام "جیم" شناخته می شد و امروزه بیشتر با عنوان "فین" شناخته می شود»[ ۲] - شاید به این دلیل که او نقش شخصیتی به نام «فین» را در فیلم روابط ما و شخصیت دیگری به نام «میکی فین» را در فیلم به سوی غرب بازی می کرد، یا به احتمال بیشتر به این دلیل که، «فین» شکل کوتاه شده و مخففی از نام خانوادگی او بود.
جیمز در لاربرت استرلینگ شر در اسکاتلند به دنیا آمد. پدرش الکساندر فینلیسون و مادرش ایزابلا هندرسون نام داشتند. [ ۳] جیمز پیش از اینکه حرفهٔ بازیگری را دنبال کند، کارگر قلع سازی بود. [ ۴] او عضوی از «گروه نمایش جان کلاید» بود و در سال ۱۹۱۰ در «سالن نمایش سلطنتی ادینبورگ» در نقش جیمی رتکلیف در نمایشنامه «قلب میدلوزین» ( اثر والتر اسکات ) ظاهر شد. [ ۵]
یک سال بعد ( ۱۹۱۱ ) با فوت پدر و مادرش، در سن ۲۴ سالگی همراه با برادرش، «رابرت» به ایالات متحده آمریکا مهاجرت کرد. [ ۶] [ ۷] در ماه مه ۱۹۱۲ در شهر نیویورک در نقش یک کارآگاه که هویت خود را در لباس یک دهاتی اسکاتلندی با لهجه غلیظ مخفی کرده بود، در تئاتر «بازی بزرگ» «سالن نمایش دالی» هنرنمایی کرد. [ ۸] [ ۹] «جیمز فینلیسون فرصتی عالی پیش روی خود دید ( و آن را از دست نداد ) تا دو شخصیت متفاوت را در یک نمایش ایفا کند: یک اسکاتلندی عامی و ساده لوح و همچنین یک کارآگاه باهوش و مصمم. نکته قابل توجه این است که او موفق شد از عهده هر دو نقش به خوبی برآید. »[ ۱۰] [ ۱۱]
وی بعدها توانست نقش «راب بیگار» را در تئاتر برادوی در نمایشی به نام «بانتی پارتی بازی می کند» اثر گراهام مافت از آنِ خود کند[ ۱۰] و سرانجام در سال ۱۹۱۶ از یک تور کشوری تئاتر کناره گیری کرد تا حرفه بازیگری خود را در هالیوود پی گیرد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفجیمز در لاربرت استرلینگ شر در اسکاتلند به دنیا آمد. پدرش الکساندر فینلیسون و مادرش ایزابلا هندرسون نام داشتند. [ ۳] جیمز پیش از اینکه حرفهٔ بازیگری را دنبال کند، کارگر قلع سازی بود. [ ۴] او عضوی از «گروه نمایش جان کلاید» بود و در سال ۱۹۱۰ در «سالن نمایش سلطنتی ادینبورگ» در نقش جیمی رتکلیف در نمایشنامه «قلب میدلوزین» ( اثر والتر اسکات ) ظاهر شد. [ ۵]
یک سال بعد ( ۱۹۱۱ ) با فوت پدر و مادرش، در سن ۲۴ سالگی همراه با برادرش، «رابرت» به ایالات متحده آمریکا مهاجرت کرد. [ ۶] [ ۷] در ماه مه ۱۹۱۲ در شهر نیویورک در نقش یک کارآگاه که هویت خود را در لباس یک دهاتی اسکاتلندی با لهجه غلیظ مخفی کرده بود، در تئاتر «بازی بزرگ» «سالن نمایش دالی» هنرنمایی کرد. [ ۸] [ ۹] «جیمز فینلیسون فرصتی عالی پیش روی خود دید ( و آن را از دست نداد ) تا دو شخصیت متفاوت را در یک نمایش ایفا کند: یک اسکاتلندی عامی و ساده لوح و همچنین یک کارآگاه باهوش و مصمم. نکته قابل توجه این است که او موفق شد از عهده هر دو نقش به خوبی برآید. »[ ۱۰] [ ۱۱]
وی بعدها توانست نقش «راب بیگار» را در تئاتر برادوی در نمایشی به نام «بانتی پارتی بازی می کند» اثر گراهام مافت از آنِ خود کند[ ۱۰] و سرانجام در سال ۱۹۱۶ از یک تور کشوری تئاتر کناره گیری کرد تا حرفه بازیگری خود را در هالیوود پی گیرد.
wiki: جیمز فینلیسون