جیمز رَترِی ( ۱۸۱۸–۲۴ اکتبر ۱۸۵۴ ) سرباز و هنرمند، متولد داونتری در نورث همپتون شر، انگلستان بود، [ ۱] که در دورندا، بخش رانچی، [ ۲] ناگپور، هند درگذشت. [ ۳] وی در زمان ساخت طرح های مشهور خود ستوان دوم در لشکر دوم ارتش بنگال بود و در افغانستان خدمت می کرد. [ ۴]
پدر جیمز چارلز رتری م. د. ( ۱۷۷۹–۱۸۳۵ ) پزشک نورث همپتون شر و مادرش ماریان فریمن ( ۱۷۸۸–۱۸۶۶ ) بود. [ ۵]
او تسلط خوبی به زبان فارسی داشت و می توانست مستقیماً با مردم محلی صحبت کند. [ ۶]
رتری کار خود را به عنوان سرباز آغاز کرد. وی به عنوان ستوان دوم در ۵ دسامبر ۱۸۳۸ تعیین گردید، وقتی او از گریوزند سیورن حرکت می کرد، به عنوان یک هندی به مقصد هندوستان فرستاده شد. [ ۷] این کشتی بعداً همان سال در ۲۹ دسامبر ۱۸۳۸ در وسط اقیانوس اطلس زمانی که از میرامیچی به مقصد بریستول کانادا در حرکت بود غرق گردید. [ ۸]
وی به دنبال چارلز رتری ( ۱۸۱۰–۱۸۴۱ ) ، [ ۹] برادر بزرگترش که در همان دوره در افغانستان کاپیتان بود، ۸ سال در ارتش خدمت کرد. [ ۱۰]
رتری مدتی را در هندوستان گذراند. [ ۱۱] او بخشی از نیروی چندملیتی بود که به ارتش سند معروف گردید. او ستوان دوم در لشکر دوم ارتش بنگال بود. وی از سال ۱۸۳۹ تا ۱۸۴۲ در جنگ اول افغان و انگلیس شرکت کرد.
وی در سالهای ۱۸۳۹–۴۰ در غزنی ایفای وظیفه کرد. تصویر سمت راست، آرامگاه سلطان محمود غزنوی را نشان می دهد. رتری هنرمند عاشق این مکان خاص ( مقبره سلطان محمود غزنوی ) بود و از آن به عنوان یکی از مکانهای جذاب افغانستان یاد می کرد.
برادرش، ستوان چارلز رتری ام نی. به عنوان دستیار سرگرد الدرد پوتینگر عمل می کرد، او در ۳ نوامبر ۱۸۴۱ هنگام انجام وظیفه در لغمان، نزدیک چاریکار ترور شد. [ ۱۲] [ ۱۳] [ ۱۴] جیمز در دسامبر ۱۸۴۱ در قندهار خدمت می کرد. [ ۱۵]
وی در هنگام عقب نشینی انگلیس از کابل به پیشاور در سال ۱۸۴۲ به آنها کمک کرد. آنها از جمرود وارد گردنه خیبر شدند تا قلعه مشهور علی که کلید عبور جاده بود و توسط نیروهای دوست محمد پادگان شده بود، تصرف کنند. روزی رتری به مشکل پرتره خود را به پایان می رسانید، که ناگهان صدای گوشخراشی را شنید و در لحظه دیوارها و سنگرهای قلعه به طور همزمان منفجر شدند و گردابی از شن و ماسه را بوجود آوردند. وقتی گرد و خاک از بین رفت، هیچ اثری از قلعه باقی نمانده بود.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفپدر جیمز چارلز رتری م. د. ( ۱۷۷۹–۱۸۳۵ ) پزشک نورث همپتون شر و مادرش ماریان فریمن ( ۱۷۸۸–۱۸۶۶ ) بود. [ ۵]
او تسلط خوبی به زبان فارسی داشت و می توانست مستقیماً با مردم محلی صحبت کند. [ ۶]
رتری کار خود را به عنوان سرباز آغاز کرد. وی به عنوان ستوان دوم در ۵ دسامبر ۱۸۳۸ تعیین گردید، وقتی او از گریوزند سیورن حرکت می کرد، به عنوان یک هندی به مقصد هندوستان فرستاده شد. [ ۷] این کشتی بعداً همان سال در ۲۹ دسامبر ۱۸۳۸ در وسط اقیانوس اطلس زمانی که از میرامیچی به مقصد بریستول کانادا در حرکت بود غرق گردید. [ ۸]
وی به دنبال چارلز رتری ( ۱۸۱۰–۱۸۴۱ ) ، [ ۹] برادر بزرگترش که در همان دوره در افغانستان کاپیتان بود، ۸ سال در ارتش خدمت کرد. [ ۱۰]
رتری مدتی را در هندوستان گذراند. [ ۱۱] او بخشی از نیروی چندملیتی بود که به ارتش سند معروف گردید. او ستوان دوم در لشکر دوم ارتش بنگال بود. وی از سال ۱۸۳۹ تا ۱۸۴۲ در جنگ اول افغان و انگلیس شرکت کرد.
وی در سالهای ۱۸۳۹–۴۰ در غزنی ایفای وظیفه کرد. تصویر سمت راست، آرامگاه سلطان محمود غزنوی را نشان می دهد. رتری هنرمند عاشق این مکان خاص ( مقبره سلطان محمود غزنوی ) بود و از آن به عنوان یکی از مکانهای جذاب افغانستان یاد می کرد.
برادرش، ستوان چارلز رتری ام نی. به عنوان دستیار سرگرد الدرد پوتینگر عمل می کرد، او در ۳ نوامبر ۱۸۴۱ هنگام انجام وظیفه در لغمان، نزدیک چاریکار ترور شد. [ ۱۲] [ ۱۳] [ ۱۴] جیمز در دسامبر ۱۸۴۱ در قندهار خدمت می کرد. [ ۱۵]
وی در هنگام عقب نشینی انگلیس از کابل به پیشاور در سال ۱۸۴۲ به آنها کمک کرد. آنها از جمرود وارد گردنه خیبر شدند تا قلعه مشهور علی که کلید عبور جاده بود و توسط نیروهای دوست محمد پادگان شده بود، تصرف کنند. روزی رتری به مشکل پرتره خود را به پایان می رسانید، که ناگهان صدای گوشخراشی را شنید و در لحظه دیوارها و سنگرهای قلعه به طور همزمان منفجر شدند و گردابی از شن و ماسه را بوجود آوردند. وقتی گرد و خاک از بین رفت، هیچ اثری از قلعه باقی نمانده بود.
wiki: جیمز رتری