جیمز گیلسپی بیرنی ( James Gillespie Birney ) ( زادهٔ ۴ فوریه ۱۷۹۲ – ۱۸ نوامبر ۱۸۵۷ ) ، از طرفداران الغای برده داری ( انحلال گرا ) ، سیاستمدار و وکیل آمریکایی بود که در دانویل، کنتاکی متولد شد. او از یک مزرعه دار و برده دار به انحلال گرا تغییر رویه نمود و هفته نامهٔ «نوع دوست» را به نشر رسانید. او دو بار به عنوان نامزد ریاست جمهوری برای حزب آزادی ضد برده داری خدمت نمود.
... [مشاهده متن کامل]
بیرنی حرفهٔ حقوقی را در دانویل پس از فارغ التحصیلی از کالج نیوجرسی و تحصیل تحت نظر الکساندر جی دالاس، دنبال نمود. او داوطلبی برای کمپین های هنری کلی نمود، در شورای شهر خدمت کرد و فراماسون گردید. در سال ۱۸۱۶، او در انتخابات مجلس نمایندگان کنتاکی، به عنوان عضو از حزب دموکرات - جمهوری خواه پیروز گردید. در سال ۱۸۱۸، او یک مزرعهٔ پنبه در شهرستان مدیسون، آلاباما تأسیس نمود و انتخابات مجلس نمایندگان آلاباما را درسال بعد برنده شد. بیرنی سرانجام مزرعه را فروخت و یک دفتر حقوقی در هانتسویل، آلاباما تأسیس نمود که یکی از موفق ترین وکلای منطقه گردید.
بیرنی در طول دههٔ ۱۸۲۰ با موضوع برده داری به طور فزاینده ای دچار مشکل گردید. او عضو انجمن استعمار آمریکا گردید که از مهاجرت آمریکایی های آفریقایی تبار به قارهٔ آفریقا حمایت می کرد. پس از خدمت کردن در نقش های مختلف برای سازمان، بیرنی شروع به درخواست برای لغو فوری برده داری کرد. در سال ۱۸۳۵، او به سینسیناتی نقل مکان نمود و «نوعدوست» را سال بعد تأسیس نمود. او همچنین عضو انجمن ضد برده داری آمریکا گردید، اما به دلیل مخالفت با حقوق برابر برای زنان، از آن گروه کناره گیری کرد. بیرنی نامزدی حزب آزادی را در سال ۱۸۴۰ پذیرفت و ۰٫۳ درصد از آرای مردم را به دست آورد. او دوباره در سال ۱۸۴۴ نامزدی حزب آزادی را پذیرفت و با پشت سر گذاشتن جیمز کی. پولک و کلی، ۲٫۳ درصد از آرای مردم را به دست آورد. بیرنی در سال ۱۸۴۱ به میشیگان نقل مکان کرد و در تأسیس شهر بی سیتی، میشیگان کمک نمود.
متولد در یک فامیل برده دار دولتمند اسقفی ایرلندی به همین نام، در دانویل، کنتاکی، جیمز جی. بیرنی مادرش مارتا رید را در سه سالگی از دست داد. او و خواهرش توسط عمه بیوهٔ شان که به درخواست پدرش از ایرلند آمده بود تا از آن دو مراقبت کند، بزرگ شدند. او به سبب مخالفت عمه اش با برده داری تحت تأثیر قرار گرفت. عمهٔ او از داشتن برده امتناع نمود. تا سال ۱۷۹۵، دو خواهر پدرش و خانواده های شان از ایرلند مهاجرت کرده بودند و در مزارع نزدیک خانهٔ او مستقر شده بودند. بسیاری از بستگان مادرش نیز به همان نزدیکی مهاجرت کرده بودند و در سایر مناطق شهرستان مرسر، کنتاکی ساکن شده بودند. او با بزرگ شدنش مسئلهٔ برده داری را از منظرهای مختلفی دید. اگرچه پدرش برای جلوگیری از پیوستن ایالت کنتاکی به اتحادیه به عنوان یک ایالت برده داری مبارزه کرد، اما زمانی که این تلاش شکست خورد، تصمیم گرفت تا زمانی که قانون گذار برده داری را از کل ایالت منسوخ نکند، فردی می تواند صاحب بردگان شود تا زمانی که با آنها به صورت انسانی رفتار نماید. سایر اعضای خانوادهٔ بیرنی احساس مسئولیت اخلاقی شخصی می کردند و از داشتن برده امتناع می نمودند. به نوبهٔ خود، بیرنی با پدرش موافقت کرد و اولین بردهٔ خود، مایکل، پسری به سن خودش را در شش سالگی پذیرفت. با این حال، در بسیاری از دوران جوانی و تحصیل خود، او تحت تأثیر معلمان و دوستان با دیدگاه های قوی ضد برده داری قرار داشت. به طور مثال، او در جوانی در چندین موعظه توسط یکی از طرفداران لغو باپتیست به نام دیوید بارو شرکت کرد که بعداً آنرا با خاطرخواهی به یاد می آورد.
... [مشاهده متن کامل]
بیرنی حرفهٔ حقوقی را در دانویل پس از فارغ التحصیلی از کالج نیوجرسی و تحصیل تحت نظر الکساندر جی دالاس، دنبال نمود. او داوطلبی برای کمپین های هنری کلی نمود، در شورای شهر خدمت کرد و فراماسون گردید. در سال ۱۸۱۶، او در انتخابات مجلس نمایندگان کنتاکی، به عنوان عضو از حزب دموکرات - جمهوری خواه پیروز گردید. در سال ۱۸۱۸، او یک مزرعهٔ پنبه در شهرستان مدیسون، آلاباما تأسیس نمود و انتخابات مجلس نمایندگان آلاباما را درسال بعد برنده شد. بیرنی سرانجام مزرعه را فروخت و یک دفتر حقوقی در هانتسویل، آلاباما تأسیس نمود که یکی از موفق ترین وکلای منطقه گردید.
بیرنی در طول دههٔ ۱۸۲۰ با موضوع برده داری به طور فزاینده ای دچار مشکل گردید. او عضو انجمن استعمار آمریکا گردید که از مهاجرت آمریکایی های آفریقایی تبار به قارهٔ آفریقا حمایت می کرد. پس از خدمت کردن در نقش های مختلف برای سازمان، بیرنی شروع به درخواست برای لغو فوری برده داری کرد. در سال ۱۸۳۵، او به سینسیناتی نقل مکان نمود و «نوعدوست» را سال بعد تأسیس نمود. او همچنین عضو انجمن ضد برده داری آمریکا گردید، اما به دلیل مخالفت با حقوق برابر برای زنان، از آن گروه کناره گیری کرد. بیرنی نامزدی حزب آزادی را در سال ۱۸۴۰ پذیرفت و ۰٫۳ درصد از آرای مردم را به دست آورد. او دوباره در سال ۱۸۴۴ نامزدی حزب آزادی را پذیرفت و با پشت سر گذاشتن جیمز کی. پولک و کلی، ۲٫۳ درصد از آرای مردم را به دست آورد. بیرنی در سال ۱۸۴۱ به میشیگان نقل مکان کرد و در تأسیس شهر بی سیتی، میشیگان کمک نمود.
متولد در یک فامیل برده دار دولتمند اسقفی ایرلندی به همین نام، در دانویل، کنتاکی، جیمز جی. بیرنی مادرش مارتا رید را در سه سالگی از دست داد. او و خواهرش توسط عمه بیوهٔ شان که به درخواست پدرش از ایرلند آمده بود تا از آن دو مراقبت کند، بزرگ شدند. او به سبب مخالفت عمه اش با برده داری تحت تأثیر قرار گرفت. عمهٔ او از داشتن برده امتناع نمود. تا سال ۱۷۹۵، دو خواهر پدرش و خانواده های شان از ایرلند مهاجرت کرده بودند و در مزارع نزدیک خانهٔ او مستقر شده بودند. بسیاری از بستگان مادرش نیز به همان نزدیکی مهاجرت کرده بودند و در سایر مناطق شهرستان مرسر، کنتاکی ساکن شده بودند. او با بزرگ شدنش مسئلهٔ برده داری را از منظرهای مختلفی دید. اگرچه پدرش برای جلوگیری از پیوستن ایالت کنتاکی به اتحادیه به عنوان یک ایالت برده داری مبارزه کرد، اما زمانی که این تلاش شکست خورد، تصمیم گرفت تا زمانی که قانون گذار برده داری را از کل ایالت منسوخ نکند، فردی می تواند صاحب بردگان شود تا زمانی که با آنها به صورت انسانی رفتار نماید. سایر اعضای خانوادهٔ بیرنی احساس مسئولیت اخلاقی شخصی می کردند و از داشتن برده امتناع می نمودند. به نوبهٔ خود، بیرنی با پدرش موافقت کرد و اولین بردهٔ خود، مایکل، پسری به سن خودش را در شش سالگی پذیرفت. با این حال، در بسیاری از دوران جوانی و تحصیل خود، او تحت تأثیر معلمان و دوستان با دیدگاه های قوی ضد برده داری قرار داشت. به طور مثال، او در جوانی در چندین موعظه توسط یکی از طرفداران لغو باپتیست به نام دیوید بارو شرکت کرد که بعداً آنرا با خاطرخواهی به یاد می آورد.