جیم شدن
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
اصطلاحات و ضرب المثل ها
فرار کردن؛ گریختن؛ پنهانی جایی را ترک کردن
مثال:
شبانه باروبندیلش را بست و جیم شد.
توضیح:
همچنین ← به چاک زدن؛
← فلنگ را بستن
مترادف ها
کش رفتن، گاز گرفتن، جوانه زدن، صدمه زدن، جیم شدن، به باد انتقاد گرفتن، در اثر سرما بی حس شدن
مردن، ترکیدن، جیم شدن، ناگهان ناپدید شدن
استهزاء کردن، جیم شدن، با طناب نگه داشتن، با تمثال نمایش دادن
جیم شدن
فرار کردن، گریختن، جیم شدن، فوری رفتن، به سرعت دور شدن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
یواشکی از جایی بیرون رفتن
راه گریز گرفتن ؛ گریختن. روی بگریز نهادن. فرار کردن. ره فرار گزیدن :
جفاپیشه گستهم و بندوی تیز
گرفتند از آن کاخ راه گریز.
فردوسی.
جفاپیشه گستهم و بندوی تیز
گرفتند از آن کاخ راه گریز.
فردوسی.
قاچاق شدن= در رفتن ( گویش تهرانی )
جیم شدن : آهسته از مجلس بیرون رفتن ( گویش جهرمی )
جیم شدن : [عامیانه، کنایه ] بدون سر و صدا فرار کردن.
جیم شدن : [عامیانه، کنایه ] بدون سر و صدا فرار کردن.
به معنی در رفتن است
فرار کردن. . .
فرار کردن. . .
جیم شدن/اززیرکاری دررفتن
Weasel out
Even though they had signed a contract, they tried to weasel out of it later
بااینکه قرار داد امضا کرده بودن، بعدش سعی کردن بزنن زیرش/جیم شن/ بپیچونن
بااینکه قرار داد امضا کرده بودن، بعدش سعی کردن بزنن زیرش/جیم شن/ بپیچونن