جیغه. [ غ َ / غ ِ ] ( اِ ) زیوری مرصع که سلاطین و امراء بر سر زنند. جغّه. جقّه. ( غیاث ) ( آنندراج ) :
لعل گوهربار او از بس مرصعخوان بود
جیغه گردد چون زند از چشم فریادم بسر.
اشرف.
جیغه کسری بلرزد بر سر دستار ماآشیان سازد هما در سایه دیوار ما.
سنجر کاشی ( از آنندراج ).