جگری

/jegari/

معنی انگلیسی:
hepatic, crimson, purple

لغت نامه دهخدا

جگری. [ ج ِ گ َ ] ( ص نسبی ) کنایه از رنگ سیاه که بسرخی زند. ( آنندراج ). || کنایت از خونین :
نداشتم بتو رنگی جز آنکه در شب وصل
ز زهرچشم تو شد طفل اشک من جگری.
مخلص کاشی ( از آنندراج ).
- جگری داغ ؛ نشان و داغی که زایل نشود. ( ناظم الاطباء ). || خال طبیعی. || غم و اندوه تسلی ناپذیر. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

کنایه از رنگ سیاه که بسرخی زند یا کنایت از خونین یا غم و اندوه تسلی ناپذیر .

فرهنگ عمید

به رنگ سرخ تیرۀ مایل به سیاه.

مترادف ها

hepatic (صفت)
کبدی، جگری، سودمند برای جگر، جگری رنگ

پیشنهاد کاربران

جگر واژه ای فارسی است که برگرفته از واژه �یاکار � یا �جاگار� و به معنای کبد در فارسی میانه می باشد این واژه با واژه های �یاکاره� در اوستا و �یاکروت� در سانسکریت هم ریشه می باشد.
جگری یعنی رنگ سیاه مایل به سرخ