جیگر خون گرداندن: که از غم و اندوه فراوان جگرش خون شود.
( ( با قضا سود کی کند حذرت
خون مگردان بیهوده جگرت ) ) ( حدیقه، ۱۶۷ )
( فرهنگ لغات و تعبیرات مثنوی های سنایی، دکتر محمد شفیع صفاری )
( ( با قضا سود کی کند حذرت
خون مگردان بیهوده جگرت ) ) ( حدیقه، ۱۶۷ )
( فرهنگ لغات و تعبیرات مثنوی های سنایی، دکتر محمد شفیع صفاری )