جوی سیم

لغت نامه دهخدا

جوی سیم. [ ی ِ سی ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از مطلق کواکب و گویند کنایه از کهکشان. ( آنندراج ) :
بنمود روی صورت صبح از کران شب
چون جوی سیم بر طرف نیلگون سراب.
انوری ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

کنایه از مطلق کواکب و گویند کنایه از کهکشان .

پیشنهاد کاربران

بپرس