جوگیر شدن

پیشنهاد کاربران

get carried away with ( someone or something )
I was/ got taken away
جوگیر شدم
تا حد زیادی فکر می کنم در طول این سالها ( شاید ده بیست یا نهایتا سی سال ) ، یه نفر اومده با کلمات بازی کرده و در همین زمان، این عبارت وارد زبان ما شده و جای عبارت پیشین خودش رو گرفته.
احساس می کنم کسی برای نخستین بار اومده از واژۀ جو به جای هوا استفاده کرده. آن هم در عبارتِ �هوا برداشتن�. مثلا به جای اینکه بگه: هوا بَرِت نداره. گفت: �جو بَرِت نداره� که جو معادل عربی شدۀ همون هوا است.
...
[مشاهده متن کامل]

رفته رفته این شوخی یا اشتباه سهوی باعث شد که یه واژۀ عربی به فرهنگ اصطلاحات فارسی وارد بشه. اون هم در دوران معاصر. و شوربختانه از دل این عبارت، عبارت های مشابه زیادی هم ساخته شد. مانند: جوگیر، جوگیر شدن، جو زده، جو گرفتن، جو برداشتن و . . . . .
کاش کمی تو کاربرد واژه ها دقت کنیم. من به عنوان یه دبیر این رو به بچه های خودم می گم. امیدوارم افراد دیگه ای که این مدخل رو می بینن، بیشتر برای زبان فارسی ارزش قائل بشن و الکی واژه های بیگانه رو وارد نکنن. کاری که فرهنگستان و زبان ادب پارسی سالهاست داره برعکسش رو انجام می ده.

کسی که از برای رخدادهای گذرای پیرامونش، یک برخوردی نشان می دهد مانند این که من چند دوست خود را می بینم که پوشاک لش می پوشند، من نیز در جو لش پوشیدن میروم.
To get carried away

بپرس