جوگک

لغت نامه دهخدا

جوگک. [ گ َ ] ( اِ ) جوجه. ( فرهنگ فارسی معین ). فروخ ماکیان بود. ( لغت نامه اسدی ) :
آهو با شیر کی تواند کوشید
جوگک با باز کی تواند پرّید؟
منوچهری.
رجوع به جوکک شود.

فرهنگ عمید

جوجه، بچۀ مرغ: آهو با شیر کی تواند کوشید / جو گک با باز کی تواند پرّید (منوچهری: ۲۱۲ ).

جدول کلمات

جوجه

پیشنهاد کاربران

بپرس