جوگندمی

/jowgandomi/

معنی انگلیسی:
half-grey, gray

لغت نامه دهخدا

جوگندمی. [ ج َ / جُو گ َ دُ ] ( ص نسبی ) منسوب به جوگندم. || موی سر و ریش که سیاه و سفید باشد. ( فرهنگ فارسی معین ) : چون پیشتر شدیم مردی را دیدیم که ریش جوگندمی دارد. ( قصص الانبیاء ).

فرهنگ فارسی

کنایه ازموی سروریش که سیاه وسفیدباشد
( صفت ) ۱- منسوب به جو گندم . ۲- موی سر و ریش که سیاه و سفید باشد.
منسوب به جو گندم یا موی سر و ریش که سیاه و سفید باشد .

فرهنگ معین

(جُ گَ دُ ) ۱ - (ص نسب . ) منسوب به جوگندم . ۲ - (کن . ) موی سر و ریش که سیاه و سفید باشد.

فرهنگ عمید

موی سیاه وسفید سر و ریش.

واژه نامه بختیاریکا

رَش

پیشنهاد کاربران

به نظر من این واژه تحریف شده و در اصل به معنای بور بوده است. جو و یا گندم هر دو رنگی قهوه ای طلایی گونه دارند و واژه صریحا به آن ها اشاره می کند. همانگونه که خاکستری به معنای رنگ خاکستر حاصل از آتش است، جوگندمی نیز قطعا به رنگ جو و یا گندم اطلاق می شده است.
به نظر من این واژه تحریف شده و در اصل به معنای بور بوده است. جو و یا گندم هر دو رنگی قهوه ای طلایی گونه دارند و واژه صریحا به آن ها اشاره می کند. همانگونه که خاکستری به معنای رنگ خاکستر حاصل از آتش است،
...
[مشاهده متن کامل]
جوگندمی نیز قطعا به رنگ جو و یا گندم اطلاق می شده است. دلیل تحریف می توانسته نژادی و یا سیاسی باشد و به این علت در زبان ملت جا اندازی شده باشد.

Salt and pepper hair
واژۀ فارسی �جوگندمی� برابر با واژۀ انگلیسی Hoary است.
آمیزه مو. [ زَ / زِ ] ( ص مرکب ) آنکه بعض مویهای سیاه و بعض آن سپید دارد، و آن پس از جوانی باشد. دومو. دومویه . اشمط. شمطاء. با موی جوگندمی :
اگر شاه هر هفت کشور بود
چو آمیزه مو شد مکدر بود.
دقیقی .
...
[مشاهده متن کامل]

کمیژه موی . ( تاج المصادر بیهقی ) .
- آمیزه موی شدن ؛ کمیژه موی شدن . اخلاس . ( تاج المصادر بیهقی ) .

جو گندمی : موی سر شخصی که به علت پیری نیمی سفید ونیمی سیاه است.