جووانی باتیستا نیکولینی ( Giovanni Battista Niccolini; ۱۸۶۱–۱۷۸۲ ) ، شاعر و درام نویس ایتالیایی، و مهمترین نویسندهٔ نمایشنامهٔ رمانتیک دورهٔ مبارزه برای استقلال و یکپارچگی ایتالیا است. [ ۱]
نیکولینی ساکن فلورانس بود. همان جا تاریخ خواند و ادبیات کلاسیک و معاصر را فراگرفت. در ۲۵ سالگی ریاست گروه تاریخ دانشکده را برعهده گرفت، و بعدها شغل افتخاری دبیری آکادمی هنر را پذیرفت. نیکولینی به گروه آزاداندیشان سیاسی تعلق داشت و آرزویش ریشه کن شدن کامل امتیازهای فئودالی بود. دشمنی سختی با کلیسای کاتولیک داشت و به دلیل نفرتش از پاپ شهرت یافته بود. [ ۲]
نیکولینی در جوانی شیفتهٔ تراژدی های یونان باستان و آثار ظلم ستیز آلفیه ری شد. تراژدی های اولیهٔ نیکولینی مانند مده آ ( ۱۵–۱۸۱۰ ) و پولیسنا ( ۱۸۱۰ ) تحت تأثیر کلاسیسم نوشته شده، اما از سال ۱۸۱۸ دل به رمانتیسم داد. نویسندگان محبوبش شکسپیر و دانته بودند. نیکولینی در ۱۸۱۵ با نوشتن نمایشنامهٔ بختنصر شهرت پیدا کرد که نمایشی تمثیلی از زندگی ناپلئون بناپارت بود. آثار بعدی نیکولینی، از جمله تراژدی های آنتونیو فوسکارینی ( ۱۸۲۳، جووانی دا پروچیدا ( ۱۸۱۷ ) ، رُزموندای انگلیسی ( ۱۸۳۴ ) و بِئاتریچه چِنچی ( ۱۸۳۸ ) هم خوش درخشید. نیکولینی در ۱۸۴۰ مهمترین تراژدی خود آرنالدو دا بْرِشا را نوشت که نخستین بار در سال ۱۸۶۰ ( آخرین سال عمر نیکولینی ) در فلورانس اجرا شد. [ ۳]
نمایشنامه های نیکولینی به طور شایان توجهی از آثار رمانتیک نویسندگان انگلیسی و فرانسوی متمایز می شود. در نمایشنامهٔ رمانتیک انگلیسی و فرانسوی کشمکش میان شخصیت و محیط اطراف اوست، گاهی هم قهرمان با همهٔ گیتی درمی افتد. در آثار رمانتیک نیکولینی کشمکش رنگ سیاسی می گیرد و حکومتهای استبدادی و ستمگران به عنوان نیروهای کشمکش به صحنه می آیند. بهترین تراژدی نیکولینی جووانی دا پروچیدا است. این تراژدی در سال ۱۸۳۰ در فلورانس به اجرا درآمد و موجب تحریک و جوشش حس میهن پرستی مردم شد، به همین دلیل اجرایش ممنوع شد. در روزهای انقلاب ۱۸۴۸ اجرای این تراژدی از سر گرفته شد و در تئاترهای مختلف به صحنه رفت، اما اجرایش باز هم با ممنوعیت روبه رو شد.
در نمایشنامه های رمانتیک نیکولینی وحدت زمان و مکان رعایت نمی شود. اجرای آثار او نیازمند تغییر پی درپی دکور است. تغییر سریع صحنه و سرعت جریان زمان، ویژگی نمایشنامه های دورهٔ مبارزه برای استقلال و یکپارچگی است. برای همین نمایشنامه های نیکولینی دارای ریتمی تند است که باعث تحریک تماشاگر می شود. زبان نمایشنامه های نیکولینی شورانگیز و احساسی است. دیالوگهایش به طرز شگفت انگیزی موجز، و مونولوگ هایش نمایشی است. این مونولوگ ـ روایت ها و مونولوگ ـ اعتراف ها فارغ از اخلاق گرایی و انباشته از شور و احساس است. غلیان احساسات درونی قهرمان ها از طریق مونولوگ هایی به نمایش درمی آید که بخشی از دیالوگ محسوب می شود، اما دارای موضوع و فضای خاص خود است. چنین مونولوگ هایی بدون اینکه کنش را متوقف کند، دنیای درونی قهرمان را باز می کند.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفنیکولینی ساکن فلورانس بود. همان جا تاریخ خواند و ادبیات کلاسیک و معاصر را فراگرفت. در ۲۵ سالگی ریاست گروه تاریخ دانشکده را برعهده گرفت، و بعدها شغل افتخاری دبیری آکادمی هنر را پذیرفت. نیکولینی به گروه آزاداندیشان سیاسی تعلق داشت و آرزویش ریشه کن شدن کامل امتیازهای فئودالی بود. دشمنی سختی با کلیسای کاتولیک داشت و به دلیل نفرتش از پاپ شهرت یافته بود. [ ۲]
نیکولینی در جوانی شیفتهٔ تراژدی های یونان باستان و آثار ظلم ستیز آلفیه ری شد. تراژدی های اولیهٔ نیکولینی مانند مده آ ( ۱۵–۱۸۱۰ ) و پولیسنا ( ۱۸۱۰ ) تحت تأثیر کلاسیسم نوشته شده، اما از سال ۱۸۱۸ دل به رمانتیسم داد. نویسندگان محبوبش شکسپیر و دانته بودند. نیکولینی در ۱۸۱۵ با نوشتن نمایشنامهٔ بختنصر شهرت پیدا کرد که نمایشی تمثیلی از زندگی ناپلئون بناپارت بود. آثار بعدی نیکولینی، از جمله تراژدی های آنتونیو فوسکارینی ( ۱۸۲۳، جووانی دا پروچیدا ( ۱۸۱۷ ) ، رُزموندای انگلیسی ( ۱۸۳۴ ) و بِئاتریچه چِنچی ( ۱۸۳۸ ) هم خوش درخشید. نیکولینی در ۱۸۴۰ مهمترین تراژدی خود آرنالدو دا بْرِشا را نوشت که نخستین بار در سال ۱۸۶۰ ( آخرین سال عمر نیکولینی ) در فلورانس اجرا شد. [ ۳]
نمایشنامه های نیکولینی به طور شایان توجهی از آثار رمانتیک نویسندگان انگلیسی و فرانسوی متمایز می شود. در نمایشنامهٔ رمانتیک انگلیسی و فرانسوی کشمکش میان شخصیت و محیط اطراف اوست، گاهی هم قهرمان با همهٔ گیتی درمی افتد. در آثار رمانتیک نیکولینی کشمکش رنگ سیاسی می گیرد و حکومتهای استبدادی و ستمگران به عنوان نیروهای کشمکش به صحنه می آیند. بهترین تراژدی نیکولینی جووانی دا پروچیدا است. این تراژدی در سال ۱۸۳۰ در فلورانس به اجرا درآمد و موجب تحریک و جوشش حس میهن پرستی مردم شد، به همین دلیل اجرایش ممنوع شد. در روزهای انقلاب ۱۸۴۸ اجرای این تراژدی از سر گرفته شد و در تئاترهای مختلف به صحنه رفت، اما اجرایش باز هم با ممنوعیت روبه رو شد.
در نمایشنامه های رمانتیک نیکولینی وحدت زمان و مکان رعایت نمی شود. اجرای آثار او نیازمند تغییر پی درپی دکور است. تغییر سریع صحنه و سرعت جریان زمان، ویژگی نمایشنامه های دورهٔ مبارزه برای استقلال و یکپارچگی است. برای همین نمایشنامه های نیکولینی دارای ریتمی تند است که باعث تحریک تماشاگر می شود. زبان نمایشنامه های نیکولینی شورانگیز و احساسی است. دیالوگهایش به طرز شگفت انگیزی موجز، و مونولوگ هایش نمایشی است. این مونولوگ ـ روایت ها و مونولوگ ـ اعتراف ها فارغ از اخلاق گرایی و انباشته از شور و احساس است. غلیان احساسات درونی قهرمان ها از طریق مونولوگ هایی به نمایش درمی آید که بخشی از دیالوگ محسوب می شود، اما دارای موضوع و فضای خاص خود است. چنین مونولوگ هایی بدون اینکه کنش را متوقف کند، دنیای درونی قهرمان را باز می کند.
wiki: جووانی باتیستا نیکولینی