[ویکی نور] اسماعیل بن حماد جوهری فارابی، عالم لغت و ادب، کنیه او ابونصر است و خواهرزاده ی ابواسحاق فارابی صاحب کتاب «دیوان الأدب» می باشد. وی در زمان خود، از حیث ذکاوت و زیرکی و علم، از عجائب روزگار بود. وی در کلام و اصول بسیار متبحر و در خوشنویسی، خط بسیار زیبایی داشت، به حدی که تشخیص خط او از خط ابوعبدالله بن مقله دشوار بود.
وی در حدود سال 340ق، در فاراب (یکی از شهرهای ترکمنستان فعلی) در خانواده ای ترک زبان متولد شد. علوم عربی را از دایی خود؛ یعنی ابوابراهیم فارابی فراگرفت و برای تکمیل معلومات ادبی خود، راهی عراق شد و از ابوسعید سیرافی و ابوعلی فارسی بهره جست. به گفته ی خود او در مقدمه «صحاح»، پس از تکمیل تحصیلاتش در عراق، راهی بادیه شد و به قبائل عرب چون «ربیعه» و «مضر» رفته و چندی در میان آنها زندگانی نمود، تا از نزدیک با عرب اصیل و خالص ارتباط برقرار کند، سپس تصمیم گرفت به وطنش (خراسان) مراجعت کند.
جوهری چون از عربستان برگشت و به دامغان رسید، ابوعلی الحسن بن علی که از معاریف دانشمندان و نویسندگان بود، وی را به خانه ی خود برد و او را پذیرایی شایان و همراهی نمایان نمود و از ادب و خط او بهره ای برداشت و با همراهی زیاد به نیشابور فرستاد. وی در آنجا به تدریس و تالیف و نگارش قرآن کریم و کتب، روزگار می گذرانید تا زندگانی وی با آثار نیکو و نام نیک سپری گردید.
مرگ او را در سال 386ق، گفته اند؛ به این شکل که در او جنونی پدید آمد، به جامع قدیم نیشابور رفت و بر پشت بام آنجا بالا رفت و گفت: ای مردم من در این دنیا کاری کرده ام که کسی مانند آن نکرده است. می خواهم برای آخرت هم کاری کنم که تاکنون کسی چنین کاری را نکرده است، آن وقت دو لنگه درب را به پهلوی خود بست و آنها را با طناب سفت کرد و بر بالاترین قسمت پشت بام رفت و به قصد پریدن از بام، فرود آمد و بر زمین افتاد و مرد.
الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة / نوع اثر: کتاب / نقش: نویسنده
وی در حدود سال 340ق، در فاراب (یکی از شهرهای ترکمنستان فعلی) در خانواده ای ترک زبان متولد شد. علوم عربی را از دایی خود؛ یعنی ابوابراهیم فارابی فراگرفت و برای تکمیل معلومات ادبی خود، راهی عراق شد و از ابوسعید سیرافی و ابوعلی فارسی بهره جست. به گفته ی خود او در مقدمه «صحاح»، پس از تکمیل تحصیلاتش در عراق، راهی بادیه شد و به قبائل عرب چون «ربیعه» و «مضر» رفته و چندی در میان آنها زندگانی نمود، تا از نزدیک با عرب اصیل و خالص ارتباط برقرار کند، سپس تصمیم گرفت به وطنش (خراسان) مراجعت کند.
جوهری چون از عربستان برگشت و به دامغان رسید، ابوعلی الحسن بن علی که از معاریف دانشمندان و نویسندگان بود، وی را به خانه ی خود برد و او را پذیرایی شایان و همراهی نمایان نمود و از ادب و خط او بهره ای برداشت و با همراهی زیاد به نیشابور فرستاد. وی در آنجا به تدریس و تالیف و نگارش قرآن کریم و کتب، روزگار می گذرانید تا زندگانی وی با آثار نیکو و نام نیک سپری گردید.
مرگ او را در سال 386ق، گفته اند؛ به این شکل که در او جنونی پدید آمد، به جامع قدیم نیشابور رفت و بر پشت بام آنجا بالا رفت و گفت: ای مردم من در این دنیا کاری کرده ام که کسی مانند آن نکرده است. می خواهم برای آخرت هم کاری کنم که تاکنون کسی چنین کاری را نکرده است، آن وقت دو لنگه درب را به پهلوی خود بست و آنها را با طناب سفت کرد و بر بالاترین قسمت پشت بام رفت و به قصد پریدن از بام، فرود آمد و بر زمین افتاد و مرد.
الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة / نوع اثر: کتاب / نقش: نویسنده
wikinoor: جوهری،_اسماعیل_بن_حماد