جونه
لغت نامه دهخدا
جونة. [ ن َ ] ( ع مص ) سیاه شدن روی. ( منتهی الارب ). || ( اِ ) سیاهی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || سله خرد عطاران که چرم بر آن کشیده باشند. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). بویدان. ( نصاب الصبیان ). عطردان. ج ، جُوَن. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || کوه خرد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).
جؤنة. [ ج ُءْ ن َ ] ( ع اِ ) طبله عطار. ( ناظم الاطباء ). ربعه. رجوع به ماده قبل شود.
جونة. [ ج َ ن َ ] ( اِخ ) دهی است میان مکه و طائف. ( منتهی الارب ).
جؤنه. [ ج ُءن َ ] ( ع اِ ) طبله عطار. ج ، جُؤَن ( منتهی الارب ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید