جوله
لغت نامه دهخدا
جوله. [ ج َ / جُو ل َ / ل ِ ] ( اِ ) نساج. ( غیاث اللغات از رشیدی ). سفیدباف. || عنکبوت. ( غیاث اللغات ). رجوع به جوله و جولاه شود.
جوله. [ ل َه ْ ] ( ص ، اِ ) بضم اول وفتح ثالث و ظهور «ها» مخفف جولاهه. بافنده. ( برهان ). || عنکبوت. ( برهان ). رجوع به جولاه شود.
جوله. [ ل َ / ل ِ ] ( اِ ) به خفای ها، تیردان و ترکش را گویند. کیش و قربان و آن جایی باشد که کمان رادر آن نهند. || زده شده اعم از پشم و پنبه و غیر آن. || خارپشت بزرگ. || ( هندی ، اِ ) علتی است که آنرا بعربی فالج خوانند. || با واو مجهول ، نوعی سبزه است که آنرا مرغ و فریز گویند. ( برهان ).
فرهنگ فارسی
بضم اول و فتح ثالث و ظهورها یا عنکبوت
فرهنگ معین
(جُ لَ ) (ص . ) بافنده ، جوله .
(جُ لِ یا لَ ) (اِ. ) ۱ - تیردان ، ترکش . ۲ - خارپشت بزرگ .
فرهنگ عمید
تیردان، ترکش.
گویش مازنی
پیشنهاد کاربران
در روستای اِسفاد در خراسان جنوبی "جوله" به ریگهایی در اندازه گردو و بادام گفته می شود
خارپشت بزرگ. . .
چراگاه ، چمن دشت، چمنزار
قدرت نمایی
این واژه به ضم حرف اول وفتح حرف سوم در شهرستان ممسنی استان فارس وبه لهجه لری وبعضی شهرهای دیگر این استان ، به حیوانی خارپشت اطلاق می شود که هرچند اندازه اش متفاوت است ولی به طور متوسط به اندازه یک گربه معمولی است ولی بزرگ وکوچکترهم دارد. البته باکمری خمیده وحالتی گوژپشت. این حیوان علف خواراست ودرشبهای مهتابی بهتر قابل رویت است.
... [مشاهده متن کامل]
شبهابرای چرا بیرون می آیدواگر درسر راه خود گیاهان کاشته شده ببیند، می خورد و درآن ناحیه، چاله ای حفرمی کند و همین امر موجب نارضایتی کشاورزان وکشتار این حیوانات زبان بسته می شود
... [مشاهده متن کامل]
شبهابرای چرا بیرون می آیدواگر درسر راه خود گیاهان کاشته شده ببیند، می خورد و درآن ناحیه، چاله ای حفرمی کند و همین امر موجب نارضایتی کشاورزان وکشتار این حیوانات زبان بسته می شود
( جوله که )
کلمه ایست که در کردی به یهودیها میگویند.
کلمه ایست که در کردی به یهودیها میگویند.