نظر�علی باقری�صحیح تراست، مضاف براینکه مادر مولوی نوه دختری سلطان جلال الدین خوارزمشاه پادشاه ترک است وبیشترعمرخودرادرقونیه_ترکیه_گذرانده وکلمات ترکی اودراشعارش زیاداست وتمامی آثارش منجمله دیوان شمس تبریزی ومثنوی معنوی و. . . . را درقونیه ودرشهرترکان وباحمایت امپراتوران عثمانی نوشته است.
ژنده پوش و گدا و درویش
جولقی: جولق که در اصل به شکل جوالّیق بوده یک ترکیب ترکی است که از جوال یا چُوال که معادل امروز آن در زبان فارسی گونی است . ( جوال یا چوال چیزی شبیه گونی بوده که از پارچه ی زبری بافته می شد ) و لیق هم در ترکی پسوند اختصاص است . جوالّیق یعنی پارچه ای مخصوص بافتن جوال . در ترکی مثل "شالوارلق " پارچه ای که مخصوص دوختن شلوار است . جولیقی هم به معنی کسی بوده از پارچه زبر جوال برای خود لباس می دوخته است جهت ریاضت نفس .
... [مشاهده متن کامل]
دکتر فروزان فر در مورد " جولقی" می نویسد : ( ( دسته ای از قلندران که به رسم این طایفه ، موی سر و صورت را می تراشیده و لباسی مویین و خشن از جنس جوال به تن می کرده اند و گاهی این لباس مرکب بوده است از پاره ها و تکه ها به رنگهای مختلف که آن را " دَلْق و دلق مُرَقَّع" می گفته اند، اولین کسی که اینگونه لباس ( مویینه ی شبیه به جوال ) پوشید شخصی بود به نام " الشیخ محمد البلخی"که او جانشین جلال الدین درگزینی و او خلیفه جمال الدین محمد بن یونس ساوجی بود که وی موی سر و صورت خویش را می تراشید و دلق مویین می پوشید و شیخ محمد بلخی لباسی مویین و کلفت بر تن می کرد و این امر سنت و روش برای قلندریه گشت. ) )
"جولقیی سر برهنه می گذشت
با سر بی مو چو پشت طاس و طشت"
( شرح مثنوی شریف، فروزان فر ، بدیع الزمان ، چاپ هشتم ، 1375 . ص 126 )
گدا، درویش
در پارسی " گوالگی " کلندر پشمینه پوش و گوال به دوش، درنسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو.