جولق
لغت نامه دهخدا
جولق. [ ج َ / جُو ل ِ ] ( اِ ) جولَق. ( برهان ) رجوع به جولق و جولخ شود.
جولق. [ ل َ ] ( اِ ) جولخ است که بافته پشمینه باشد، و بفتح اول و کسر ثالث هم گویند. ( برهان ). رجوع به جولخ و جوالق شود.
فرهنگ فارسی
جولخ است که بافته پشمینه باشد و بفتح اول و کسر ثالث هم گویند .
فرهنگ عمید
۲. جامۀ پشمی خشن که درویشان و قلندران بر تن می کردند.
پیشنهاد کاربران
آدم بی اعتبار؛
درویش و فقیری