جولانگه

لغت نامه دهخدا

جولانگه. [ ج َ / جُو گ َه ْ ] ( اِ مرکب ) جولانگاه :
ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه تست
عرض خود میبری و زحمت ما میداری.
حافظ.

فرهنگ فارسی

جولانگاه

پیشنهاد کاربران

گال در گالی / گالیکش ( نام شهری در شمال ) / گالِش ( روحانیون و درویشان ) / گول / چنگال ( چنگ گال ) و . . . . آمده که ریشه یابی میکنیم
1 - گالی در گذر زمان قالی شده و قالی فرشی ست که اثر و نشانه های هنری پربار و عمیقی دارد یعنی اگر فرشی نقش و نگار آنچنان نداشته باشد به آن قالی نمیگویند بلکه نامهای دیگر دارد
...
[مشاهده متن کامل]

2 - قال گذاشتن = کسی را عمیقا جایی کاشتن ( مجددا به عمیقا و کاشتن دقت بفرمایید )
3 - قول دادن = به کسی عمیقا درباره چیزی قسم یاد کردن ( ک در زبان عربی به قُل نوشته شده البته قالَ یعنی بگو نیز از دیس و گونه دیگر آن است )
4 - گول زدن = عمیقا فردی را فریب فکری دادن
5 - چنگال = چنگ گال = چنگ عمیق ( انچه چنگ عمیق دارد )
6 - گاله = دهان / حفره ( انچه از عمق بلند میشود ) / بعد ها چال و چول و چاله و چالش از ریخت های دیگر گال و گول و گاله و گالش شد ک همگی به عمیق بودن اشاره دارند.
7 - گالش = عمیق ( کسی ک عمیقا زحمت میکشد یا انسان عمق نگری میباشد ) در زبان مازندرانی بسیار کاربرد دارد و برابر درویش = اندر ویش= کسی ک بسیار ارزو و خواست فکری دارد = متفکر = روحانی
8 - چالش = سخت و عمیق
9 - گالیکش = چاه کش یا به کسی که عمیقا تلاش میکند ( نیاز به بررسی بیشتر دارد )
نمونه دیگری که نشان میدهد همه مثال های بنده دلیل بر عمیق بودن است واژه جول ( که در زبان مازندرانی ( پهلوی ) به چاله های عمیق گفته میشود ) همچنین در زبان فارسی واژه جولایی را داریم یعنی عمیق نگر و باز این خود دلیل چندیست بر این ادعا ک همه آنها یعنی عمیق. . .
گلوله = گول لوله = لوله ای که عمیق است = لوله دراز
چرا جولان میشود میدان یا جایی که کسی میخواهد کاری کند ؟؟؟ ریشه یابی جولان
جولان دو تا نظریه دارد ک شماره 2 درست است
1 - جول لان ( و نه جول ان ) و لان از لانه و لانه از لاند و لند آمده و معنای چندانی نمی دهد مگر اینکه بگوییم جایگاه خاص و عمیقی بوده برای انجام کاری ؟؟؟
2 - جو لان = خانه یابی = کسی ک به دنبال موقعیت و فرصت انجام کاری میباشد = ک این به واقعیت نزدیک تر است و بهتر است جُلان نوشته شود همانطور ک جُ لان خوانده میشود و نه جولان = جولانگاه / جولانگه = مکان و زمانی ک این فرصت به کسی دست میدهد.

بپرس