جولانگاه
/jowlAngAh/
مترادف جولانگاه: تاختگاه، ساحت، عرصه، میدان
معنی انگلیسی:
جدول کلمات
پیشنهاد کاربران
قسمتی از فرودگاه که برای برخاستن، فرود و خزش ( TAXI ) هواپیما به استثنای پیشگاه ( Apron ) استفاده می شود.
گال در گالی / گالیکش ( نام شهری در شمال ) / گالِش ( روحانیون و درویشان ) / گول / چنگال ( چنگ گال ) و . . . . آمده که ریشه یابی میکنیم
1 - گالی در گذر زمان قالی شده و قالی فرشی ست که اثر و نشانه های هنری پربار و عمیقی دارد یعنی اگر فرشی نقش و نگار آنچنان نداشته باشد به آن قالی نمیگویند بلکه نامهای دیگر دارد
... [مشاهده متن کامل]
2 - قال گذاشتن = کسی را عمیقا جایی کاشتن ( مجددا به عمیقا و کاشتن دقت بفرمایید )
3 - قول دادن = به کسی عمیقا درباره چیزی قسم یاد کردن ( ک در زبان عربی به قُل نوشته شده البته قالَ یعنی بگو نیز از دیس و گونه دیگر آن است )
4 - گول زدن = عمیقا فردی را فریب فکری دادن
5 - چنگال = چنگ گال = چنگ عمیق ( انچه چنگ عمیق دارد )
6 - گاله = دهان / حفره ( انچه از عمق بلند میشود ) / بعد ها چال و چول و چاله و چالش از ریخت های دیگر گال و گول و گاله و گالش شد ک همگی به عمیق بودن اشاره دارند.
7 - گالش = عمیق ( کسی ک عمیقا زحمت میکشد یا انسان عمق نگری میباشد ) در زبان مازندرانی بسیار کاربرد دارد و برابر درویش = اندر ویش= کسی ک بسیار ارزو و خواست فکری دارد = متفکر = روحانی
8 - چالش = سخت و عمیق
9 - گالیکش = چاه کش یا به کسی که عمیقا تلاش میکند ( نیاز به بررسی بیشتر دارد )
نمونه دیگری که نشان میدهد همه مثال های بنده دلیل بر عمیق بودن است واژه جول ( که در زبان مازندرانی ( پهلوی ) به چاله های عمیق گفته میشود ) همچنین در زبان فارسی واژه جولایی را داریم یعنی عمیق نگر و باز این خود دلیل چندیست بر این ادعا ک همه آنها یعنی عمیق. . .
گلوله = گول لوله = لوله ای که عمیق است = لوله دراز
چرا جولان میشود میدان یا جایی که کسی میخواهد کاری کند ؟؟؟ ریشه یابی جولان
جولان دو تا نظریه دارد ک شماره 2 درست است
1 - جول لان ( و نه جول ان ) و لان از لانه و لانه از لاند و لند آمده و معنای چندانی نمی دهد مگر اینکه بگوییم جایگاه خاص و عمیقی بوده برای انجام کاری ؟؟؟
2 - جو لان = خانه یابی = کسی ک به دنبال موقعیت و فرصت انجام کاری میباشد = ک این به واقعیت نزدیک تر است و بهتر است جُلان نوشته شود همانطور ک جُ لان خوانده میشود و نه جولان
=> جولانگاه = مکان و زمانی ک این فرصت به کسی دست میدهد.
1 - گالی در گذر زمان قالی شده و قالی فرشی ست که اثر و نشانه های هنری پربار و عمیقی دارد یعنی اگر فرشی نقش و نگار آنچنان نداشته باشد به آن قالی نمیگویند بلکه نامهای دیگر دارد
... [مشاهده متن کامل]
2 - قال گذاشتن = کسی را عمیقا جایی کاشتن ( مجددا به عمیقا و کاشتن دقت بفرمایید )
3 - قول دادن = به کسی عمیقا درباره چیزی قسم یاد کردن ( ک در زبان عربی به قُل نوشته شده البته قالَ یعنی بگو نیز از دیس و گونه دیگر آن است )
4 - گول زدن = عمیقا فردی را فریب فکری دادن
5 - چنگال = چنگ گال = چنگ عمیق ( انچه چنگ عمیق دارد )
6 - گاله = دهان / حفره ( انچه از عمق بلند میشود ) / بعد ها چال و چول و چاله و چالش از ریخت های دیگر گال و گول و گاله و گالش شد ک همگی به عمیق بودن اشاره دارند.
7 - گالش = عمیق ( کسی ک عمیقا زحمت میکشد یا انسان عمق نگری میباشد ) در زبان مازندرانی بسیار کاربرد دارد و برابر درویش = اندر ویش= کسی ک بسیار ارزو و خواست فکری دارد = متفکر = روحانی
8 - چالش = سخت و عمیق
9 - گالیکش = چاه کش یا به کسی که عمیقا تلاش میکند ( نیاز به بررسی بیشتر دارد )
نمونه دیگری که نشان میدهد همه مثال های بنده دلیل بر عمیق بودن است واژه جول ( که در زبان مازندرانی ( پهلوی ) به چاله های عمیق گفته میشود ) همچنین در زبان فارسی واژه جولایی را داریم یعنی عمیق نگر و باز این خود دلیل چندیست بر این ادعا ک همه آنها یعنی عمیق. . .
گلوله = گول لوله = لوله ای که عمیق است = لوله دراز
چرا جولان میشود میدان یا جایی که کسی میخواهد کاری کند ؟؟؟ ریشه یابی جولان
جولان دو تا نظریه دارد ک شماره 2 درست است
1 - جول لان ( و نه جول ان ) و لان از لانه و لانه از لاند و لند آمده و معنای چندانی نمی دهد مگر اینکه بگوییم جایگاه خاص و عمیقی بوده برای انجام کاری ؟؟؟
2 - جو لان = خانه یابی = کسی ک به دنبال موقعیت و فرصت انجام کاری میباشد = ک این به واقعیت نزدیک تر است و بهتر است جُلان نوشته شود همانطور ک جُ لان خوانده میشود و نه جولان
=> جولانگاه = مکان و زمانی ک این فرصت به کسی دست میدهد.
هر کلمه ای آه داشته باشد و هر کلمه ای الان داشته باشد ترکی هست؟ چه حرفهای مفتی میزنی. . . زبان ترکی ترکیبی از فارسی و عربی و مغولی هست. . . . هر چی واژه که در فارسی و ترکی مشترک هستن یا فارسی هستن و یا عربی. یک مقدار خیلی کم واژه های ترکی در زبان فارسی هست و اکثر این واژه ها نام هستن همچنان داروغه.
عرصه تاخت و تاز
جلو، جیلو، جولان و هر کلمه ایی آخرش لان باشد تورکی است. مثل الان، گیلان، سبلان، میلان، ایسفهلان، ایلان، قافلان، اسلان ( اصلان غلط است ) هیلان ( داغین آغین تی سی ) ، جیلان، بیلان، سیلان، اوغلان، شیلانه،
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
یالان، پالان، بالان ( تله=گرگ بالان دیده=گرگ باتجربه، گرگ باران دیده غلط است ) . بغلان ( بوغولان ) . . . . جولانگاه ( جولان گاه ) هر کلمه ایی آه داشته باشدتورکی است. سیاه، پگاه، نگاه، آگاه، قاه، گاه، آه، آهن، آهنگ، آهک، قاو آهن ( از فعل قووالاماق )
میدان
میدانِ کارزار، میدان جنگ