جولان کردن

لغت نامه دهخدا

جولان کردن. [ ج َ / جُو / ج َ وَ ک َدَ ] ( مص مرکب ) دور گردیدن. گرد برآمدن. گردیدن. || تاخت کردن. تاختن. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ فارسی

۱- دور گردیدن گرد بر آمدن گردیدن . ۲- تاخت کردن تاختن .

پیشنهاد کاربران

بپرس