جوق

/juq/

لغت نامه دهخدا

جوق. [ ج َ ] ( معرب ، اِ ) مطلق جماعت از جن و انس و گروه مرغان و جز آن. ( آنندراج ). کل قطیع من ای غانی هم واحد. ( ذیل اقرب الموارد ) :
هر کجا باشند جوق مرغ کور
بر تو جمع آیند ای سیلاب شور.
مولوی.
شب نیست که از برج فلک زآه دمادم
تأثیر دو صد جوق کبوتر نپرانند.
تأثیر ( از آنندراج ).
چشم نااهل اگر با سخن من افتد
خیل صد جوق پری رم کند از دیوانم.
تأثیر ( از آنندراج ).

جوق. [ ج َ وَ ] ( ع مص ) کج شدن. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

جوق. [ ج َ وِ ]( ع ص ) کج گردیده روی. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

جوق. ( اِ ) چوق. جوخ. چوخ. گروه. دسته ( انسان و حیوان ). || گروهی از سوار و پیاده. فوج. || ( ص ) بسیار. کثیر. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به جَوق شود.

فرهنگ فارسی

جوخ، دسته، گروه، اجواق جمع
۱- ( اسم ) گروه دسته ( انسان و حیوان ). ۲- گروهی از سوار و پیاده فوج .۳- ( صفت ) بسیارکثیر.
گروه دسته یا گروهی از سوار و پیاده .

فرهنگ معین

[ تر. ] ۱ - (اِ. ) گروه . ۲ - (ص . ) بسیار کثیر.

فرهنگ عمید

دسته، گروه.

جدول کلمات

دسته ، گروه

پیشنهاد کاربران

روستای ما که اسم ان قلعه جوق است به معنی قلعه پادشاه هستش که این یعنی جوق به معنی پادشاه در قدیم اسم روستای ما شاه اباد و قلعه شاه بوده که بعد ها کلمه جوق جای شاه را گرفته و این اسم پدید امده
با درود با عوامل آبا دیس. اکثر دیدگاه ها درباره واژه جوق اشتباهات زیادی دارن. آنهایی که در گویش محلی آورده شدند نیز اشتباه اند. اما دوستان باید به تحقیق تعهد داشت تا به شباهت ها و احتمالات ازین دست. مثلا
...
[مشاهده متن کامل]
جوق با واژه چوخ در زبان ترکی آذری شباهت آوایی و گویش مشابهی داره اما دو معنی متفاوتی دارن. واژه جوق رو حتی دهخدا به استناد اشعار مولوی پاره ای اشتباه نقل و معنی کرده. جوق همان گروه را معنی می دهد. اما برای اثبات راستی و اعتماد آن باید سند و منبع ذکر کرد: واژه ها نیز قدمت دارند و روزگاری در ایران و فرهنگ مردمانش نقشی داشته اند. واژه جوق: از واژگان اصیل و مربوط به فرهنگ یکجا نشینی ایرانیان و بخصوص تات ها هستن. در روستاهایی که ریشه دار هستند، قدیما برای تقسیمات ارضی کشاورزی و آب و نوبت بندی این چنینی در میان دهقانان و روستائیان، به منظور حفظ برابری در استفاده این منابع، اهالی روستا به گروه های متعددی تقسیم می شدند. مثلا روستای ما برای نوبت بندی آب و زمین کشاورزی به 40 جوق یا گروه تقسیم شده اند و همه این جوق ها اسم دارند. قدیمها در جامعه خان و کدخدایی این روش ها نوعی سبک حکمرانی بوده که حساب و کتاب خودش را نیز داشته یعنی مالیات غله، زمین بایر، زمین آبی برای کشاورزی مالیات مخصوص بخودش را داشته که برای وصول اش لازم بوده جمعیت دست ورزان و دهقانان به گروه ها یا جوق های مشخص و نامی دسته بندی شوند. مواردی وجود دارد که برخی ازین گروه بندی ها با به هم خوردن شان بخاطر جنگ ها و مهاجرت های بی شمار در قدیم، باعث شده گروهی در منطقه های مجاور یا دورتر سکنی گزینند که اسم گروه رو بر روستا گذاشته باشند مثل قلعه جوق. اگر گزاره ای برای همسان انگاری و جابجایی واژه های قدیمی و جدید مثل جوق با چوخ ترکی ایجاد شده، بخاطر مهاجرت ترکان ماورائالنهر در دوره سلجوقی تا ایلخانان مغول است. با ورود ترکان، بسبب سبک زندگی شان ( عشیره ای و کوچ رو ) با اسکانشان در مناطق مختلف، بر زبان مردمان قدیم ( بومی ) تاثیر گذاشته اند ( ترکان، مهاجران مالدار و داری خدم و احشامی بوده اند که بنسبت مردمان بومی مناطق ما متمول تر بوده اند ) و کم کم زبان باستانی جای خود را به زبان ترکی تغییر داده. اما این التقاط قومی و نژادی زبان را نیز تحت سیطره قرار داده است. بدین قرار که واژه های قدیم در خدمت زبان ترکی درآمده اند طوری که بسیاری چون آگاهی های تاریخی کمی دارند هر واژه ای که در زبان مادری شان وارد شده با گویش خود مرتبط می دانند.

جوق در گویش ها و زبان های مختلف معنای متفاوتی داره. در برخی گویش ها مثل لهجه های گلپایگانی و گلشهر و اون اصراف جوب رو جوق تلفظ میکنند. در حوالی مازندران و حتی برخی مناطق لر نشین جوق رو حیوانی خیالی میدونن که در شکم افراد پر خور قرار داره و اون شخص هرچه که میخوره سیر نمیشه چون جوق داخل شکمش همه رو می خوره، و به اصطلاح میگن جوق دراورده
...
[مشاهده متن کامل]

شاید معانی دیگه هم داشته باشه که بنده ازشون آگاه نیستم

جوق وسیله کاری قدیمی است که دوتا خر یاگاو راکنارهم نگه میداردکه هنگام شخم زدن از همدیگر جلو عقب نیفتن، دوتا حیوان کنار هم ایستادن درصورتی که جوق پشت گردنشان باشد هم جوق میگویند،
جوق
جوق در زبان مازندرانی و در شهر آمل به معنی حیوانی خیالی مانند طوله سگ است که در شکم افرادپرخور قرار می گیرد و هرچه فرد بخورد تا بیاید جذب بدنش شود، آن حیوان در شکمش غذا را خورده و شخص هم چنان گرسنه می ماند. چیزی شبیه مارهای ضحاک.
...
[مشاهده متن کامل]

اما در واقع جوق نوعی بیماری است که علایم آن شبیه بیماری قند و یا دیابت می باشد و یا شاید همان بیماری دیابت باشد.

غوغا ربطی به جور ندارد. غوغا، شکل دیگری است از غَو به معنای هیاهو
بیاید به درگاه سالار نو
بدیدنش آنجا و برخاست غو
�فردوسی�
بارها در شاهنامه آمده . در کرمان و شماری از شهرهای ایران هنوز رایج است. رفسنجانی در سخنانش بارها غو را بع همین معنا به مار می برد.
جوْق مخفف جوْقا است و جوْقا عربی شده از غوغا و قوقا در ترکی است.
در تربت حیدریه هم یک روستا وجود داره به نام
قلعه جوق، روستای سرسبزی هستش
جوق : به معنی جوب در ادبیات قدیم می دهد
جوق یاجوقه و تغییر یافته آن جوخه، در اصل یک عبارت ترکی است و به معنای مجموع چیزی یا کسانی را در کنار هم می گویند مانند: "باغچه جوق" یعنی مجموعه یا دسته بهم پیوسته باغچه ها و یا مانند " قورد جوقه سی " یعنی دسته گرگها . کلمه جوخه و سرجوخه هم به مرور زمان در فارسی محاوره ای ق تبدیل به خ شده
در زبان مازندرانی معنی کسی که هرچقدر می خورد سیر نمی شود
جوق :یک واژه ی ترکی است . در زبان ترکی به معنی گروه و دسته است و با واژه ی چوخ به معنی زیادو جوخه از یک ریشه هستند . امروزه هم کشاورزان در مناطق ترک نشین وقتی گروه بندی می شوند هر گروه را یک جوق می نامند. در ترکی دسته بندی شدن افراد را "جوقلاشماق" می گویند .
جوق بمعنی کت وپالتو؛ تو نزدیکی زنجان روستایی است اول جاده بیجار به نام پنبه جوق
در زبان لری ب کسی ک هرچی میخوره سیرمونی نداره میگن جوق کرده یا جوق داره. جوقی
جوق : جوی ، نهر کوچگ
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس