دیکشنری
مترجم
بپرس
جوشانیده
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
جوشانیده.[ دَ / دِ ] ( ن مف ) جوشانده. رجوع به جوشانده شود.
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱- بجوش آورده . ۲- دارویی که آنرا در آب جوشانیده باشند و عصار. آنرا برای معالجه بمریض دهند.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها