جوز برکند

لغت نامه دهخدا

جوزبرکند. [ ج َ / جُو ب َ ک َ ] ( اِ مرکب )کنایه از کارهای عبث و بی حاصل باشد. ( برهان ). ظاهراً مصحف «جوزبرگنبد» است چه جوز بر گنبد انداختن کنایه از کار بیهوده کردن است. ( حاشیه برهان چ معین ).

فرهنگ فارسی

کنایه از کارهای عبث و بی حاصل باشد .

پیشنهاد کاربران

بپرس