[ویکی نور] «حاج محمدتقی جورابچی»، در 13 صفر 1285 در تبریز به دنیا آمد. آن چه درباره او می دانیم، برگرفته از کتاب «حرفی از هزاران که اندر عبارت آمد»، خاطراتش به قلم خود اوست.
وی بازرگانی از تبریز بود که پدرش حاج حسن و اجدادش نیز بازرگان بودند. حاج محمدتقی از نظر شخصی و حرفه ای به نسب نامه اش مباهات می کند و این را هم فرض مسلم خود می داند که همانند آن ها مشغول تجارت باشد.
محمدتقی در میان پنج خواهر و چهار برادرش از همه بزرگ تر بود. نویسنده اشارات محدودی هم به شجره مادری خود دارد. اشاره های او به خواهران و برادرانش هم به اختصار است؛ اگر چه درباره برادرانش اطلاعات بیشتری به نسبت خواهرانش می دهد. در خاطرات همچنین اشارات اندکی به روند ازدواج اعضای خانواده شده است، سوای این واقعیت که تقریباً تمامی خواهرانش به عقد دیگر بازرگانان درآمدند، و نیز اشارات بسیار اندکی به ویژگی های زندگی در خانه در متن خاطرات آمده است. برای حاج محمدتقی، صحبت درباره زنان خانواده یا مسائل زندگی خانوادگی، از قسم موضوعاتی نبودند که کسی به طور عادی درباره آن ها و برای خواندن دیگران بنویسد. چند سال پس از نوشته شدن خاطرات متن آن، به یک روحانی نشان داده شد تا بر آن دفتر تقریظ بنویسد و به این ترتیب تأئید و تبرک مذهبی بگیرد.
او برای خانواده، تحصیل، اخلاق خوب، ایمان و اعتقاد، و موفقیت تجاری ارزش قائل است. با این همه، اشاره نویسنده خاطرات، به علاقه و گرایش برادر جوان ترش حاج رضا، به شعر و ادب معلوم نمی کند که آیا شخص دیگری هم در خانواده وجود داشته که دارای علایق ادبی باشد یا خیر. همچنین شاهد دیگری در این متن نیست که نشان دهد، برادران جورابچی سوادی بیش از سطح سواد سنتی مکتب خانه ای کسب کرده باشند. حاج محمدتقی اصولا در مورد آموزش، که ماهیتش موضوع مباحث مشروطه خواهانه بود، صحبتی نمی کند، مگر در مواقعی که می خواهد، بگوید که شخصی از خانواده به انتخاب یا به ضرورت درس را رها کرده و به بازار رفته است. در متن خاطرات هم هیچ نشانی از این که خود او نوشته هایی به غیر از متون مذهبی را می پسندیده وجود ندارد. در بسیاری از بازرگانان ایرانی، مانند خاندان جورابچی، معمولا سوای آرمان های سیاسی ای که ابراز می کردند، در قبال حمایت از جنبش مشروطه، توقعات اقتصادی مشخصی هم داشتند. چنین توقعاتی، شامل برقراری یک نظام منطقی تر اخذ مالیات، مسیرهای به سامان تر تجاری (چیزی که در اثنای انقلاب کلا از دست رفته بود)، و بازداشتن متنفذان محلی از گرفتن پول زور از آنان بود.
حرفی از هزاران که اندر عبارت آمد: خاطرات حاج محمد تقی جورابچی، وقایع تبریز و رشت 30 - 1324هـ.ق / نوع اثر: کتاب / نقش: نویسنده
وی بازرگانی از تبریز بود که پدرش حاج حسن و اجدادش نیز بازرگان بودند. حاج محمدتقی از نظر شخصی و حرفه ای به نسب نامه اش مباهات می کند و این را هم فرض مسلم خود می داند که همانند آن ها مشغول تجارت باشد.
محمدتقی در میان پنج خواهر و چهار برادرش از همه بزرگ تر بود. نویسنده اشارات محدودی هم به شجره مادری خود دارد. اشاره های او به خواهران و برادرانش هم به اختصار است؛ اگر چه درباره برادرانش اطلاعات بیشتری به نسبت خواهرانش می دهد. در خاطرات همچنین اشارات اندکی به روند ازدواج اعضای خانواده شده است، سوای این واقعیت که تقریباً تمامی خواهرانش به عقد دیگر بازرگانان درآمدند، و نیز اشارات بسیار اندکی به ویژگی های زندگی در خانه در متن خاطرات آمده است. برای حاج محمدتقی، صحبت درباره زنان خانواده یا مسائل زندگی خانوادگی، از قسم موضوعاتی نبودند که کسی به طور عادی درباره آن ها و برای خواندن دیگران بنویسد. چند سال پس از نوشته شدن خاطرات متن آن، به یک روحانی نشان داده شد تا بر آن دفتر تقریظ بنویسد و به این ترتیب تأئید و تبرک مذهبی بگیرد.
او برای خانواده، تحصیل، اخلاق خوب، ایمان و اعتقاد، و موفقیت تجاری ارزش قائل است. با این همه، اشاره نویسنده خاطرات، به علاقه و گرایش برادر جوان ترش حاج رضا، به شعر و ادب معلوم نمی کند که آیا شخص دیگری هم در خانواده وجود داشته که دارای علایق ادبی باشد یا خیر. همچنین شاهد دیگری در این متن نیست که نشان دهد، برادران جورابچی سوادی بیش از سطح سواد سنتی مکتب خانه ای کسب کرده باشند. حاج محمدتقی اصولا در مورد آموزش، که ماهیتش موضوع مباحث مشروطه خواهانه بود، صحبتی نمی کند، مگر در مواقعی که می خواهد، بگوید که شخصی از خانواده به انتخاب یا به ضرورت درس را رها کرده و به بازار رفته است. در متن خاطرات هم هیچ نشانی از این که خود او نوشته هایی به غیر از متون مذهبی را می پسندیده وجود ندارد. در بسیاری از بازرگانان ایرانی، مانند خاندان جورابچی، معمولا سوای آرمان های سیاسی ای که ابراز می کردند، در قبال حمایت از جنبش مشروطه، توقعات اقتصادی مشخصی هم داشتند. چنین توقعاتی، شامل برقراری یک نظام منطقی تر اخذ مالیات، مسیرهای به سامان تر تجاری (چیزی که در اثنای انقلاب کلا از دست رفته بود)، و بازداشتن متنفذان محلی از گرفتن پول زور از آنان بود.
حرفی از هزاران که اندر عبارت آمد: خاطرات حاج محمد تقی جورابچی، وقایع تبریز و رشت 30 - 1324هـ.ق / نوع اثر: کتاب / نقش: نویسنده
wikinoor: جورابچی،_محمدتقی