یودیت و سَرِ هولوفِرنِس ( آلمانی: Judith und Holofernes ) همچنین با نامِ شناخته شدهٔ جودیتِ اول، یک نقاشی رنگ روغن بر روی بوم اثر نقاش نماد گرای[ و ۱] اتریشی گوستاو کلیمت[ و ۲] است که در سال ۱۹۰۱ طرح گردید، این نقاشی به تصویر می کشد شخصیت های کتاب مقدس[ و ۳] یهودیان با موضوع یِهودیت[ و ۴] و پیشکش سر بُریدهٔ هولوفِرنِس. [ و ۵]
یودیت بنا بر روایات بیوه زنی زیبا بوده، پس از محاصرهٔ شهری که در آن ساکن هستند و از آنجایی که رُعب و وحشت را از ساکنان مؤمن شهر دور کند، اعلام می کند که بنا بر مشیّت خداوند می تواند دشمنِ مردم و شهرِ تحتِ محاصره توسط هولوفِرنِس را نابود کند. او پس از نیایش، مخفیانه به اردوگاه دشمن می رود و موفق می شود سَرِ هولوفِرنِس را در خواب بِبُرَد، با کشته شدن سردار بزرگ به دست یک زن، ارتش وی سراسیمه و آشفته می گردد، بدین ترتیب شهر از محاصره نجات می یابد.
کلیمت ایده و طرح این اثر خود را از خاکستر و شالودهٔ اثر مذهبی و کتاب مقدس یهودیان گرفت، دورهٔ تاریخیِ هنر در زمان او و تدوین و تفسیر اصلی آن شکلی تَرجیحی بر ساختِ فیگورها دارد. در واقع بسیاری از نقاشی های طرح شده در این زمینه وجود دارد، توصیف قسمت به شیوه ای قهرمانانه، به ویژه بیان شجاعت جودیت و ماهیت و فضیلت او، جودیت به نظر می رسد به عنوان ابزار اجرای حُکم خداوند می باشد اما خشونت از عمل او را نمی توان انکار کرد و این عملِ او به طور چشمگیری بیانگر یک سری از کارهای کاراواجو[ و ۶] است که او هم تعدادی تصویر از جمله در رابطه با همین جودیت و هولوفِرنِس در کارنامهٔ آثارش دارد[ ۱]
همچنین هنرمندان دیگری که با الگوی کتاب مقدس و ماجرای جودیت طرح هایی آفریدند می توان به آرتمیزیا جنتیلسکی[ و ۷] و تروفیم بیگوت[ و ۸] اشاره داشت، تکیه بر ماجرای هولوفِرنِس فارغ از جَنبهٔ خشونتِ آن چنان جالبِ توجه بوده که نقاشانی همچون کریستوفانو آلوری[ و ۹] فلورانسی و نقاشِ دیگر گوستاو مورو[ و ۱۰] نیز عمده شهرتِ خود را به واسطهٔ طراحی نقاشی با همین موضوع به دست آوردند. [ ۲] نکتهٔ قابل تأمل موضوع عریان بودن جودیت در نقاشی کلیمت می باشد، چیزی که حداقل در هیچ کدام از آثارِ نقاشان نامبرده با نقاشی مُشابه وجود ندارد، نقاشی و برداشت کلیمت از جودیت همانند نقاشی کاراواجو خِشن نیست، همانگونه که کاراواجو خنجر آختِه را بر گردن هولوفِرنِس قرار داده و خون از شریان های او فَوَران کرده، با این همه در اینجا و در نقاشی کلیمت شاهدِ تنها، سَرِ بُریده در دستان جودیت هستیم، کلیمت به عمد هر گونه مرجع و روایت را نادیده می گیرد، و کُنستانترهٔ تصویری خود را صرفاً به جودیت اختصاص می دهد، به طوری که او سَرِ بریدهٔ هولوفِرنِس را در گوشهٔ پائین در حاشیهٔ سمت راست، در دست گرفته، هیچ اثری از شمشیر خون آلود وجود ندارد، به عنوان این نکتهٔ مُستتر از کلیمت برای بیننده که اگر او قهرمان من است، پس می تواند هر سلاحی داشته باشد،
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفیودیت بنا بر روایات بیوه زنی زیبا بوده، پس از محاصرهٔ شهری که در آن ساکن هستند و از آنجایی که رُعب و وحشت را از ساکنان مؤمن شهر دور کند، اعلام می کند که بنا بر مشیّت خداوند می تواند دشمنِ مردم و شهرِ تحتِ محاصره توسط هولوفِرنِس را نابود کند. او پس از نیایش، مخفیانه به اردوگاه دشمن می رود و موفق می شود سَرِ هولوفِرنِس را در خواب بِبُرَد، با کشته شدن سردار بزرگ به دست یک زن، ارتش وی سراسیمه و آشفته می گردد، بدین ترتیب شهر از محاصره نجات می یابد.
کلیمت ایده و طرح این اثر خود را از خاکستر و شالودهٔ اثر مذهبی و کتاب مقدس یهودیان گرفت، دورهٔ تاریخیِ هنر در زمان او و تدوین و تفسیر اصلی آن شکلی تَرجیحی بر ساختِ فیگورها دارد. در واقع بسیاری از نقاشی های طرح شده در این زمینه وجود دارد، توصیف قسمت به شیوه ای قهرمانانه، به ویژه بیان شجاعت جودیت و ماهیت و فضیلت او، جودیت به نظر می رسد به عنوان ابزار اجرای حُکم خداوند می باشد اما خشونت از عمل او را نمی توان انکار کرد و این عملِ او به طور چشمگیری بیانگر یک سری از کارهای کاراواجو[ و ۶] است که او هم تعدادی تصویر از جمله در رابطه با همین جودیت و هولوفِرنِس در کارنامهٔ آثارش دارد[ ۱]
همچنین هنرمندان دیگری که با الگوی کتاب مقدس و ماجرای جودیت طرح هایی آفریدند می توان به آرتمیزیا جنتیلسکی[ و ۷] و تروفیم بیگوت[ و ۸] اشاره داشت، تکیه بر ماجرای هولوفِرنِس فارغ از جَنبهٔ خشونتِ آن چنان جالبِ توجه بوده که نقاشانی همچون کریستوفانو آلوری[ و ۹] فلورانسی و نقاشِ دیگر گوستاو مورو[ و ۱۰] نیز عمده شهرتِ خود را به واسطهٔ طراحی نقاشی با همین موضوع به دست آوردند. [ ۲] نکتهٔ قابل تأمل موضوع عریان بودن جودیت در نقاشی کلیمت می باشد، چیزی که حداقل در هیچ کدام از آثارِ نقاشان نامبرده با نقاشی مُشابه وجود ندارد، نقاشی و برداشت کلیمت از جودیت همانند نقاشی کاراواجو خِشن نیست، همانگونه که کاراواجو خنجر آختِه را بر گردن هولوفِرنِس قرار داده و خون از شریان های او فَوَران کرده، با این همه در اینجا و در نقاشی کلیمت شاهدِ تنها، سَرِ بُریده در دستان جودیت هستیم، کلیمت به عمد هر گونه مرجع و روایت را نادیده می گیرد، و کُنستانترهٔ تصویری خود را صرفاً به جودیت اختصاص می دهد، به طوری که او سَرِ بریدهٔ هولوفِرنِس را در گوشهٔ پائین در حاشیهٔ سمت راست، در دست گرفته، هیچ اثری از شمشیر خون آلود وجود ندارد، به عنوان این نکتهٔ مُستتر از کلیمت برای بیننده که اگر او قهرمان من است، پس می تواند هر سلاحی داشته باشد،
wiki: جودیت و سر هولوفرنس