جوبار. ( اِ مرکب ) مخفف جویبار. نهر. جوی ، و با لفظ گشادن و بریدن مستعمل و طره از تشبیهات اوست. ( آنندراج ) : آب بگشایم دمی صد بار جوی دیده راتا مگر آن سرو آید بر لب جوبار من.صفی ( از آنندراج ).ز انگور می میتوان یافتن که آب نظر خورده جوبار تاک.سنجرکاشی ( از آنندراج ).