[ویکی اهل البیت] جوانی تا بعثت پیامبر (ص). گرچه در ترتیب حوادث مهم دوران جوانی رسول خدا صلی الله علیه و آله تا بعثت، کم و بیش بین مورخان اختلاف است؛ اما من حیث مجموع، همگی در این که این موارد، عمده ترین حوادث دوران جوانی تا بعثت حضرت را تشکیل می دهند، اتفاق نظر دارند. این حوادث با در نظر گرفتن ترتیب و فاصله تاریخی آنها، عبارتند از:
رسول خدا صلی الله علیه و آله دوازده یا سیزده ساله بودند که همراه عموی خود، ابوطالب با کاروانی از قریش که هر ساله برای تجارت به شام می رفت، رهسپار شام شد؛ این سفر در دهم ربیع الاول سال سیزدهم واقعه فیل، اتفاق افتاد. چون کاروان به بصری رسید، راهبی بحیری نام، از دانایان کیش مسیحی، از روی آثار و علائم، رسول خدا صلی الله علیه و آله را شناخت و از نبوت او خبر داد و ابوطالب را از کید یهود، نسبت به شناسایی و قتل او ترساند و به مراقبت و نگهداری از او سفارش کرد؛ البته در این باره بحث ها و نظرات گوناگونی وجود دارد که سید جعفر مرتضی عاملی در کتاب خود الصحیح من سیرة النبی الاعظم به تعدادی از آنها اشاره کرده است.
پس از بازگشت، قریش از جنگ فجار که در ماه شوال به انجام رسید، در ماه ذی القعده همان سال، پیمانی با نام حلف الفضول بین بنی هاشم و بنی مطلب بن عبدمناف و بنی زهره بن کلاب و بنی تمیم بن مره و بنی حارث بن فهر در خانه عبدالله بن جدعان تمیمی، منعقد شد. آنان پیمان بستند که تا دریایی هست که پشمی را خیس می کند، همواره مظلوم را برای رسیدن به حق یاری دهند و در امور زندگی با آنها مواسات کنند.
سبب این پیمان این بود که مردی از بنی زبد، از یمن به مکه آمد و کالایی به عاص بن وائل سهمی فروخته بود، عاص در پرداخت آن تعلل می کرد به نحوی که مرد مأیوس شد، آن مرد به قریش پناهنده شد و از آنان یاری خواست؛ اما کسی حق او را نگرفت؛ ناچار، هنگامی که قریش در اطراف کعبه در انجمن های خویش بودند، بالای کوه ابوقبیس رفته و شکایت خود را ضمن شعری اعلام نمود.
عده ای از قریشیان از این واقعه شرمنده شده به فکر چاره افتادند. اول کسی که در این کار پیش قدم شد، زبیر بن عبدالمطلب بود. او طوائف قریش را در دارالندوه فراهم ساخت و از آنجا به خانه عبدالله بن جدعان رفتند و آنجا پیمان بستند که برای یاری هر ستمدیده و گرفتن حق وی همداستان باشند و اجازه ندهند که در مکه بر احدی ستم شود، قریش این پیمان را حلف الفضول نامید.
در علت این نامگذاری، دو مطلب عنوان شده:
1. از آنجا که میان قریش، پیمان های بسیاری بر اساس دفاع و توانمندی هر چه بیشتر این قبیله، بسته می شد؛ همچون مطیبون که در آن قبایل قریش هم پیمان شدند که «تا کوه حراء و کوه شبیر، باقی است و تا دریایی است که پشمی را خیس کند، کعبه را وانگذارند»، از این رو قریش این پیمان را پیمان زائدی دانسته و به آن حلف الفضول اطلاق کردند.
رسول خدا صلی الله علیه و آله دوازده یا سیزده ساله بودند که همراه عموی خود، ابوطالب با کاروانی از قریش که هر ساله برای تجارت به شام می رفت، رهسپار شام شد؛ این سفر در دهم ربیع الاول سال سیزدهم واقعه فیل، اتفاق افتاد. چون کاروان به بصری رسید، راهبی بحیری نام، از دانایان کیش مسیحی، از روی آثار و علائم، رسول خدا صلی الله علیه و آله را شناخت و از نبوت او خبر داد و ابوطالب را از کید یهود، نسبت به شناسایی و قتل او ترساند و به مراقبت و نگهداری از او سفارش کرد؛ البته در این باره بحث ها و نظرات گوناگونی وجود دارد که سید جعفر مرتضی عاملی در کتاب خود الصحیح من سیرة النبی الاعظم به تعدادی از آنها اشاره کرده است.
پس از بازگشت، قریش از جنگ فجار که در ماه شوال به انجام رسید، در ماه ذی القعده همان سال، پیمانی با نام حلف الفضول بین بنی هاشم و بنی مطلب بن عبدمناف و بنی زهره بن کلاب و بنی تمیم بن مره و بنی حارث بن فهر در خانه عبدالله بن جدعان تمیمی، منعقد شد. آنان پیمان بستند که تا دریایی هست که پشمی را خیس می کند، همواره مظلوم را برای رسیدن به حق یاری دهند و در امور زندگی با آنها مواسات کنند.
سبب این پیمان این بود که مردی از بنی زبد، از یمن به مکه آمد و کالایی به عاص بن وائل سهمی فروخته بود، عاص در پرداخت آن تعلل می کرد به نحوی که مرد مأیوس شد، آن مرد به قریش پناهنده شد و از آنان یاری خواست؛ اما کسی حق او را نگرفت؛ ناچار، هنگامی که قریش در اطراف کعبه در انجمن های خویش بودند، بالای کوه ابوقبیس رفته و شکایت خود را ضمن شعری اعلام نمود.
عده ای از قریشیان از این واقعه شرمنده شده به فکر چاره افتادند. اول کسی که در این کار پیش قدم شد، زبیر بن عبدالمطلب بود. او طوائف قریش را در دارالندوه فراهم ساخت و از آنجا به خانه عبدالله بن جدعان رفتند و آنجا پیمان بستند که برای یاری هر ستمدیده و گرفتن حق وی همداستان باشند و اجازه ندهند که در مکه بر احدی ستم شود، قریش این پیمان را حلف الفضول نامید.
در علت این نامگذاری، دو مطلب عنوان شده:
1. از آنجا که میان قریش، پیمان های بسیاری بر اساس دفاع و توانمندی هر چه بیشتر این قبیله، بسته می شد؛ همچون مطیبون که در آن قبایل قریش هم پیمان شدند که «تا کوه حراء و کوه شبیر، باقی است و تا دریایی است که پشمی را خیس کند، کعبه را وانگذارند»، از این رو قریش این پیمان را پیمان زائدی دانسته و به آن حلف الفضول اطلاق کردند.
wikiahlb: جوانی_تا_بعثت_پیامبر_(ص)