لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
واژه نامه بختیاریکا
دانشنامه عمومی
تَندش، [ ۱] جوانه زنی، جوانه زدن[ ۲] یا سبز شدن به رشد گیاهان یا قارچ ها از طریق بذر می گویند. معمولی ترین نوع جوانه زدن، جوانه گیاهان گلدار یا بازدانگان است که از طریق بذر آن گیاه رشد می کنند. اما به رشد قارچ ها از طریق ریسه و هاگ ها نیز گفته می شود. [ ۳]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: جوانه زدن
دانشنامه آزاد فارسی
جوانه زدن (budding)
یکی از انواع تولیدمثل غیرجنسی. در این روش، زوائد حاصل از یاخته ها به یک گیاه جدید از همان گونه تبدیل می شود. اغلب مخمرها به این روش تولیدمثل می کنند. در شرایط محیطی مساعد، مخمرها به سرعت رشد می کنند و زنجیر طویلی از یاخته تشکیل می دهند. در چنین حالتی، هر جوانه قبل از جداشدن از جوانۀ قبلی جوانه های جدید ایجاد می کند. بی مهرگان ساده، مانند هیدر۱، نیز ممکن است با جوانه زدن تولیدمثل کنند. در باغبانی، پیوند جوانه عبارت از آن است که یک جوانه (یا پیوندک۲) را به همراه نواری از پوست یک گیاه به داخل بریدگی ایجادشده در پوست گیاه دیگر (پایه۳) وارد می کنند. این نوع پیوندزنی۴ غالباً برای گیاهان تیره گل سرخیان، مانند آلبالو، گیلاس، سیب، و هلو، به کار می رود.
hydrascionstockgrafting
یکی از انواع تولیدمثل غیرجنسی. در این روش، زوائد حاصل از یاخته ها به یک گیاه جدید از همان گونه تبدیل می شود. اغلب مخمرها به این روش تولیدمثل می کنند. در شرایط محیطی مساعد، مخمرها به سرعت رشد می کنند و زنجیر طویلی از یاخته تشکیل می دهند. در چنین حالتی، هر جوانه قبل از جداشدن از جوانۀ قبلی جوانه های جدید ایجاد می کند. بی مهرگان ساده، مانند هیدر۱، نیز ممکن است با جوانه زدن تولیدمثل کنند. در باغبانی، پیوند جوانه عبارت از آن است که یک جوانه (یا پیوندک۲) را به همراه نواری از پوست یک گیاه به داخل بریدگی ایجادشده در پوست گیاه دیگر (پایه۳) وارد می کنند. این نوع پیوندزنی۴ غالباً برای گیاهان تیره گل سرخیان، مانند آلبالو، گیلاس، سیب، و هلو، به کار می رود.
hydrascionstockgrafting
wikijoo: جوانه_زدن
مترادف ها
جوانه زدن، تراشیدن، دانه دانه کردن، دانه زدن، پشمکندن، متبلور شدن
جوانه زدن
منشعب شدن، شاخه دراوردن، شاخه شاخه شدن، گل و بوته انداختن، مشتق شدن، جوانه زدن، براهجدیدی رفتن
کش رفتن، گاز گرفتن، جوانه زدن، صدمه زدن، جیم شدن، به باد انتقاد گرفتن، در اثر سرما بی حس شدن
جوانه زدن، برگ دادن، ورق زدن
شکوفه کردن، جوانه زدن، غنچه کردن
منفجر شدن، جوانه زدن، فوران کردن، در امدن، در اوردن، جوش دراوردن
جوانه زدن، جیر جیر کردن، از سوراخ نگاه کردن، با چشم نیم باز نگاه کردن، اشکار شدن، جیک زدن
جوانه زدن، سبز شدن، شروع به رشد کردن، سبز کردن
جوانه زدن، سبز شدن
جوانه زدن، شروع ب رشد کردن، در امدن
رها کردن، زدن، جوانه زدن، درکردن، سبز شدن، پرتاب کردن، عکسبرداری کردن، گلوله زدن، رها شدن، امپول زدن، فیلمبرداری کردن، درد کردن